از جمله تعابیر به کار رفته در ادبیات قرآنی «تمسک به عروة الوثقی» است. در آیة الکرسی میخوانیم: فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی.**بقره (2)، 256.***در سوره لقمان نیز چنین آمده است: مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی.**لقمان (31)، 22.*** ترجمه تحت اللفظی «عروة الوثقی» میشود: «مطمئن ترین دستگیره».
﴿ صفحه 150﴾
تمسک به عروة الووثقی یعنی چنگ زدن به مطمئن ترین دستگیره. در این تعبیر دقت و لطافتی نهفته است که شاید کم تر به آن توجه میشود و آن، دقت در این مسأله است که توجه کنیم اصولا چه وقت انسان به دستگیرهای میچسبد و به آن چنگ میزند. در حالت عادی انسان داعی ندارد دستش را به چیزی بگیرد و در آن چنگ بیفکند. دست خود را به چیزی گرفتن و چنگ انداختن در آن در وقتی است که انسان با خطر سقوط مواجه باشد، وگرنه مادامی که شرایط عادی است و انسان راحت ایستاده یا نشسته و احساس امنیت میکند، به چیزی چنگ نمیزند.
قرآن با تعبیر «عروة الوثقی» میخواهد این مطلب را به ما القا کند کهای انسان متذکر باش که تو هر آن در معرض سقوط هستی، گویی هر لحظه میان زمین و آسمان رهایی، که اگر به دستگیرهای محکم نچسبی سقوط و هلاکتت حتمی است. دره هولناکی پر از آتش در زیر پایت دهان گشوده که اگر لحظهای غفلت کنی در آن سقوط خواهی کرد؛ درهای به نام جهنم، با آتشی ابدی و بسیار سوزان. از سوی دیگر، در چنین وضعیتی، یک راه نجات بیشتر نداری و آن تمسک به محکم ترین و مطمئن ترین دستگیره عالم، یعنی خدای متعال است.
اگر انسان چنین حالی پیدا کند که پیوسته خود را در معرض چنین خطر و سقوط هولناکی ببیند و تنها راه نجاتش را نیز در چسبیدن به دستگیره الهی بیابد، آن گاه حالت تسلیم نسبت به ذات اقدس حق در او پیدا میشود و خود را تسلیم خدا میکند؛ چرا که میبیند تنها راه نجات او از این آتش سوزان و عذاب جاودان، گرفتن ریسمان محکم الهی است. این جا است که عاجزانه درخواست میکند که: خدایا مرا نگه دار.
هم چنین طبیعی است، انسانی که در چنین وضعیت گرفتاری و بیچارگی گیر کرده و نجات بخشی غیر از خدا نمییابد، کاری به غیر از گفته او نخواهد کرد و «محسن» و نیکوکار خواهد شد: وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی؛**لقمان (31)، 22.***و هرکس خود را ـ در حالی که نیکوکار باشد ـ تسلیم خدا کند، قطعاً در ریسمانی استوارتر چنگ زده است.
تعبیر دیگری که شبیه «عروة الوثقی» است و آن هم در قرآن آمده، «اعتصام به حبل
﴿ صفحه 151﴾
اللّه» است. در سوره آل عمران میخوانیم: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً.**آل عمران (3)، 103.*** در جای دیگر میفرماید: مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراط مُسْتَقِیم؛**همان، 101.*** هرکس به خدا پناهنده شود محققاً به راه راست هدایت شده است.
«اعتصام» یعنی پناهنده شدن به چیزی. برای نجات از مهالک دنیوی و اخروی باید به دامان الهی پناهنده شویم و جز این راهی نداریم. اگر کسی واقعاً چنین احساسی پیدا کرد و به این جا رسید که با تمام وجود دریافت که پناهی جز دامان الهی ندارد، طبیعتاً خود را به دامان او خواهد انداخت و این جا است که همه کارهای او اصلاح خواهد شد: مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراط مُسْتَقِیم.
شیطان هنگامی بر انسان مسلط میگردد که انسان از خدا غافل شود؛ اما کسی که هر آن خود را میان زمین و آسمان معلّق میبیند و هر لحظه خطر سقوط را کنار گوش خود احساس میکند، و میبیند که پناهی جز خدا و دست گیری جز او نیست، چنین انسانی یک لحظه نیز از خدا غافل نخواهد شد. غفلت زمانی پیش میآید که انسان از این وضعیت و شرایط پر مخاطره خود غافل شود. از آن سو نیز انسان اگر پیوسته دست به دامان الهی و متمسک به حبل اللّه شد، آن گاه از زمین فاصله میگیرد و در ملکوت بالا میرود و اوج میگیرد: یا بن جندب... وَ اسْتَمْسِکْ بالعُروَةِ الوُثْقی وَ اعْتَصِمْ بالهُدی... فَمَنِ اهْتَدی یُقْبَلُ عَمَلُهُ و صَعِدَ اِلَی المَلَکوتِ.
همه اینها وقتی رخ میدهد که انسان به «یقین» رسیده باشد. وقتی یقین کرد جهنمی هست جاودان، و راه فرار و نجات از آن نیز پناه بردن به خدا است، آن گاه به سراغ خدا میرود، دستورات او را آویزه گوش خود قرار میدهد، عملش را نیکو و صالح میکند، دل و قلبش مملو از ایمان به خدا میشود و با تمام وجود در مقابل خدا خشوع میکند: فَلا یُقْبَلُ اِلاّ الایمانُ و لا ایمانَ الاّ بِعمل و لا عَمَلَ الاّ بِیقین و لایقینَ اِلاّ بِالخُشوعِ و مِلاکُها کُلُّها اَلْهُدی فَمَنِ اهْتَدی یُقْبَلُ عَمَلُهُ و صَعِدَ الی المَلَکوتِ مُتَقَبَّلا «وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراط مُسْتَقِیم».
امیدواریم خدای متعال توفیق هدایت و رسیدن به این مقامات عالی و ملکوت اعلایش را به همه ما مرحمت فرماید.
﴿ صفحه 153﴾