در مقابل، حزنی که انسان را متوجه خدا، آخرت و مسؤولیتهای شرعی و اجتماعی اش
﴿ صفحه 107﴾
کند، حزنی مطلوب است؛ حزن از این که چرا در انجام تکالیف کوتاهی کرده ایم. انسان عاقلی که مرتکب گناهی شده، اگر متوجه شود این عمل موجب شده که سعادت آخرت را از دست بدهد، در حالی که میتوانست با انجام دادن کار دیگری سعادت دنیا و آخرت را کسب کند، محزون میشود. این گونه حزنها اگر به حد افراط نرسد، مطلوب است، اما اگر به حدی برسد که انسان را از کار و زندگی باز دارد و باعث شود که فرد تکالیف شرعی خود را نتواند انجام دهد، هیچ فایدهای ندارد. غم و غصهای که موجب شود انسان در زندگی نتواند درس بخواند، عبادت کند، جهاد برود، به اجتماع خدمت کند و سایر فعالیتهای مطلوب دینی را انجام دهد، چه فایدهای دارد؟ بنابراین مرتبهای از حزن هم میتواند مطلوب باشد؛ و آن زمانی است که انسان را وادار به جبران گذشته نماید و تکالیف و کارهای خیری که باعث سعادت آخرت او میشوند انجام دهد.