تربیت
Tarbiat.Org

پیام امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

نکاتی درباره استفاده از نعمت‌های دنیا

درباره مسایلی که مربوط به ارتباط انسان با نعمت‌های دنیا است ـ و غالباً در آیات و روایات به نوعی از آنها نکوهش و مذمت شده است ـ بحث‌های گوناگونی انجام می‌گیرد که در بسیاری از موارد جنبه افراط و تفریط به خود می‌گیرد. ما برای آن که در این زمینه به کج فهمی مبتلا نشویم، باید چند حیثیت را از یکدیگر تفکیک کنیم.
یک نکته این است که بدانیم آیا واقعاً خود این نعمت‌ها فی حد نفسه خوب هستند یا بد؟ آیا غذاهای لذیذ، لباس‌های خوب، عطرهای خوش بو، گل‌های زیبا و مانند آنها فی حد نفسه چیزهای بدی هستند؟ کسانی چنین می‌پندارند که نعمت‌های دنیا اصلا پلید و زشت‌اند و استفاده کنندگان از آنها اهل عذاب و جهنم! این یک نوع اشتباه در فهم آیات و روایات است. درست است که در برخی از روایات، دنیا به مار و چیزهای مضر و خطرناک تشبیه شده است، اما این گونه مطالب ناظر به جنبه دیگری است که توضیح آن در ادامه خواهد آمد. قرآن کریم، نعمت‌های دنیا را «طیبات» می‌نامد و می‌فرماید: أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ؛**مائده (5)، 10.*** برای شما هرچه پاکیزه است حلال شده. در جای دیگری می‌فرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛**اعراف (7)، 32.*** بگو‌ای پیغمبر چه کسی زینت‌های خدا را که برای بندگان آفریده حرام کرده و از صَرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟ قرآن کریم در بسیاری از آیات خود از زینت‌ها به عنوان نعمت‌های خدا یاد می‌کند. حتی آسمان و ستارگان را به عنوان زینتی برای مردم ذکر می‌کند و می‌فرماید: وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنّاها لِلنّاظِرِینَ؛**حجر (15)، 16.*** ما در آسمان کاخ‌های بلند برافراشتیم و بر چشم تماشاگران عالم، آن کاخ‌ها را به زینت و زیور بیاراستیم؛ یعنی یکی از فواید خلقت آسمان‌ها این است که مردم از تماشای آن لذت می‌برند. قرآن حتی تا آن جا پیش می‌رود که در مورد به چرارفتن حیوانات می‌فرماید: وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ؛**نحل (16)، 6.*** و هنگامی که شبانگاه برگردند یا صبحگاه به چرا بیرون روند زیب و جمال شما باشند. البته ما چون زندگی روستایی و کشاورزی نداریم، شاید به درستی این زیبایی را درک نکنیم، ولی
﴿ صفحه 182﴾
آنهایی که دامدار هستند و سروکارشان با گوسفند است، قطعاً این زیبایی را در گله‌های گوسفند مشاهده می‌کنند. بنابراین از منظر قرآن کریم تمام نعمت‌های خدادادی «طیبات» و «زینت» هستند و هیچ گاه مورد انکار و مذمت قرار نگرفته اند.
نکته دوم این است که آیا باید از این نعمت‌ها استفاده کرد یا به طور کلی باید از آنها کناره گرفت؟ اجمالا می‌توان گفت: در این که از این نعمت‌ها باید استفاده کرد هیچ شکی نیست. در بعضی موارد حتی زینت کردن در خود قرآن امر شده است: خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد؛**اعراف، (7)، 31.*** وقتی به عبادتگاه می‌روید خودتان را زینت کنید. در روایات بسیاری هم مسواک زدن، لباس تمیز پوشیدن، عطر زدن و شانه کردن موها و محاسن هنگام رفتن به مسجد تأکید شده است. به هر حال استفاده از زینت‌ها مورد امر قرآن و مطلوب اسلام است. البته در این که از بعضی زینت‌ها هم نهی شده است هیچ شکی نیست.
نکته مهم تری که مورد تأکید آیات و روایات است و عمدتاً بحث‌های قرآنی و روایی ناظر به آن هستند، مسأله ارتباط قلبی انسان با این نعمت‌ها است؛ یعنی این که چه اندازه به آنها دل ببندیم و چه بخشی از دل را ـ که جایگاه محبت‌ها و عواطف است ـ به این امور اختصاص دهیم؟ در این جا انسان باید چنان قدرتی داشته باشد که به هیچ کدام از نعمت‌هایی که در اختیارش هست دل نبندد؛ یعنی بود و نبود آنها برایش مساوی باشد. تمام آیات و روایاتی که درباره مذمت دنیا است، در واقع مذمت دنیازدگی ما است. اگر دنیا «دارالغرور» است، در واقع مذمت غرور و فریفته شدن ما در مقابل دنیا است. اگر زندگی دنیا «لهو»، «لعبٌ»، «زینة» و «تفاخر» است، به این دلیل است که لهو و لعب و زینت و تفاخرِ ما است. سرگرم شدن ما به دنیا مذموم است نه این که دنیا چیز بدی باشد.
بحث دیگری که جنبه تربیتی هم دارد این است که انسان چگونه با کسانی که کمابیش تحت تأثیر گفتار و رفتار او هستند رفتار کند تا آنها را به سوی قله وارستگی و بی اعتنایی به دنیا رهنمون گردد؟ یکی از اصول اساسی و شاید استثناناپذیر در مسایل تربیتی، رعایت اعتدال است. هر چیزی که به افراط و تفریط گرایش پیدا کند زیان آفرین خواهد شد. بنابراین یک نکته مهم در امر تربیت این است که شرایط را به گونه‌ای فراهم کنیم تا متربی به تدریج به سمت امور خیر سوق داده شود، وگرنه اگر از همان روز اول بخواهیم
﴿ صفحه 183﴾
مراتب عالیه کمال را به او پیشنهاد کنیم، مشخص است که طاقت نمی‌آورد. برای مثال، اگر می‌خواهیم نوجوانی را که در آغاز تکلیف است تربیت کنیم، باید با او با آرامی و نرمی رفتار نماییم و شرایطی را فراهم آوریم که نسبت به امور معنوی رغبت و تمایل پیدا کند. رغبت به امور مادی، طبیعی است و احتیاج به تعلیم و تربیت ندارد، مربی باید سعی کند که متربی به تدریج رغبت به امور معنوی را جایگزین رغبت به امور مادی نماید.
اگر انسان شرایط را به گونه‌ای فراهم آورد که میزان بهره مندی افراد تحت تربیتش از نعمت‌های مادی، بسیار بیش تر از حد متوسط سایر افراد جامعه باشد، در واقع آنها را به دنیازدگی تشویق کرده است؛ زیرا ناخودآگاه این گونه به آنها القا می‌کند که همین امور مادی هستند که دارای ارزش اند. به دیگر سخن، هم غرایز حیوانی به طور طبیعی آنها را به سمت امور مادی سوق می‌دهد و هم ما زمینه را بیش تر برایشان فراهم می‌کنیم. سنجیدن ظرفیت متربی از مسایل بسیار مهم است؛ اگر دیدیم ظرفیت دارد، تدریجاً باید سعی کنیم شرایط را به گونه‌ای فراهم آوریم تا او از لحاظ بهره مندی‌های مادی کم تر از دیگران باشد. در هر حال، انسان باید سعی کند در تمام امور نه تنها از حد متعارف فراتر نرود، بلکه تا می‌تواند از لذایذ مادی کم تر بهره مند شود تا آنها برای مردم جنبه ارزش پیدا نکند. گرایش به برتری جویی، در امور مادی حتی می‌تواند انسان را تا پرتگاه کفر به پیش ببرد. قرآن چه زیبا سرنوشت کسانی را که به فکر برتری جویی نیستند بیان می‌فرماید: تِلْکَ الدّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً؛**قصص (28)، 83.*** ما این دار ـ بهشت ابدی ـ آخرت را برای آنان که در زمین اراده علو و فساد و سرکشی ندارند مخصوص می‌گردانیم. در روایتی آمده است که اگر کسی دوست داشته باشد بند کفشش زیباتر از بند کفش رفیقش باشد، در واقع دچار مرتبه‌ای از برتری جویی شده است.
امام صادق(علیه السلام) به عبداللّه بن جندب می‌فرماید: اِقْنَعْ بما قَسَّمَهُ اللّهُ لک؛ به آنچه خدا برای تو مقدّر کرده و شرایطش را ـ از استعدادهای ذاتی و شرایط اجتماعی ـ برایت فراهم نموده قانع باش. ولا تَنْظُرْ الاّ الی ما عِنْدکَ؛ نظرت به همان چیزهایی باشد که داری. نگاه نکن که دیگران چه دارند و تو آنها را نداری، ببین که خدا چه نعمت‌هایی به تو داده است. مَثَل معروفی است که می‌گوید بعضی‌ها نیمه خالی لیوان را می‌بینند و
﴿ صفحه 184﴾
بعضی نصفه پر آن را. خدا می‌خواهد انسان را طوری تربیت کند که همیشه نیمه پر لیوان را ببیند و قدردان نعمت‌هایی باشد که دارد و شکر آنها را به جا بیاورد. ولا تَتَمَنَّ ما لَسْتَ تَنالُهُ؛ چیزی را که به آن نمی‌رسی آرزو مکن. چیزهایی هستند که انسان در شرایط عادی اجتماعی اصلا به آنها نمی‌رسد؛ از این رو، انسان نباید تمام فکر و ذکرش رسیدن به آنها باشد و بیهوده وقت خود را صرف تصاحب چیزهای دست نیافتنی کند. فَاِنَّ مَنْ قَنَعَ شَبَعَ وَ مَنْ لَمْ یَقْنَعْ لَمْ یَشْبَعْ؛ کسی که روحیه قناعت دارد سیر می‌شود، اما اگر کسی قناعت نداشته باشد هیچ وقت سیر نمی‌شود و همیشه احساس گرسنگی و کمبود می‌کند. آب دنیا آب شوری است که هر چه از آن بخوری تشنه تر می‌شوی. اگر این روحیه در انسان پیدا شد که به آنچه دارد قانع باشد، همیشه شاد خواهد بود و زندگی شیرینی خواهد داشت. اما اگر انسان از روحیه قناعت برخوردار نباشد، همیشه غمگین است و هر اندازه هم که ثروت داشته باشد، باز چشمش به دنبال ثروت دیگران است. و خُذْ حَظَّکَ مِنْ آخِرتِکَ؛ از آنچه در اختیار تو است فقط برای تأمین نیازمندی‌های زندگی دنیا استفاده نکن، بلکه به فکر این باش که از این اموال برای سعادت آخرتت هم بهره گیری تا ارزش آن بی نهایت شود.