تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

طلاق‏

آیات :
تقوا مانع کثرت طلاق‏
و اذ تقول للذی أنعم الله علیه و أنعمت علیه أمسک علیک زوجک و اتق الله و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس و الله أحق أن تخشات فلما قضی زید منها و طرا زوجنکها لکی لایکون علی المؤمنین حرج فی أزوج أدعیائهم اذا قضوا منهن و طرا و کان أمر الله مفعولا(1238)؛ (به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خواندت زید) می‏گفتی: همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهیز! (و پیوسته این امر تکرار می‏کردی)؛ و در دل چیزی را پنهان می‏داشتی که خداوند آن را آشکار می‏کند؛ و از مردم می‏ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هایشان - هنگامی که طلاق گیرند - نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).
عده طلاق‏
و المطلقت یتربصن بأنفسهن ثلثه قروء و لا یحل لهن أن یکتمن ما خلق الله فی أرحامهن ان کن یؤمن بالله و الیوم الاخر و بعولتهن أحق بردهن فی ذلک ان أرادوا اصلحا و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجه و الله عزیز الحکیم(1239)؛ زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهیانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! (عده نگه دارند) و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند، برای آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، برای بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگی زناشویی) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند؛ در صورتی که (براستی) خواهان اصلاح باشند. و برای آنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‏ای قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برتری دارند؛ و خداوند توانا و حکیم است.
مبغوضیت طلاق‏
الطلق مرتان فامساک بمعروف أو تسریح باحسن و لا یحل لکم أن تأخذوا مما ءاتیتموهن شیئا الا أن یخافا ألا یقیما حدود الله فان خفتم ألا یقیما حدود الله فلا جناح علیهما فیما افتدت به تلک حدود الله فلا تعتدوا و من یتعد حدود الله فأولئک هم الظلمون(1240)؛ طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها داده‏اید، پس بگیرید؛ مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هرکس از آن تجاوز کند، ستمگر است.
طلاق از راههای خلاصی از مناقشه خانواده‏
و ان یتفرقا یغن الله کلا من سعته و کان الله وسعا حکیما(1241)؛ (اما) اگر (راهی برای اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بی‏نیاز می‏کند؛ و خداوند، دارای فضل و کرم، و حکیم است.
گواهان طلاق‏
فاذا بلغن أجلهن فأمسکوهن بمعروف أو فار قوهن بمعروف و أشهدوا ذوی عدل منکم و أقیموا الشهده لله ذلکم یوعظ به من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر و من یتق الله یجعل له مخرجا(1242)؛ و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایسته‏ای نگه دارید یا بطرز شایسته‏ای از آنان جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید؛ و شهادت را برای خدا برپا دارید؛ این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده می‏شوند! و هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‏کند.
لزوم حسن نیت در طلاق و رجوع‏
و اذا طلقتم النساء فلبغن أجلهن فأمسکوهن بمعروف أو سرحوهن بمعروف و لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه و لا تتخذوا ءایت الله هزوا و اذکروا نعمت الله علیکم و ما أنزل علیکم من الکتب و الحکمه یعظکم به واتقوا الله و اعملوا أن الله بکل شی‏ء علیم(1243)؛ و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای عده رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را رها سازید! و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی، آیات خدا را به استهزا نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می‏دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می‏کنند، باخبر است!.
تجویز طلاق و شرائط آن‏
و ان أردتم استبدال زوج مکان زوج و ءاتیتم احدات‏ن قنطاراً فلا تاخذوا منه شیئاً أتاخذونه بهتنا و اثما مبیناً(1244)؛ و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگر به جای هسمر خود انتخاب کنید، و مال فراوانی بعنوان مهر به او پرداخته‏اید، چیزی از آن را پس نگیرید! آیا برای باز پس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل می‏شوید؟!.
روایات :
نکوهش طلاق نزد خدا
ما أحل الله شیئا ابغض الیه من الطلاق(1245)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله): خداوند چیزی را که نزد او منفورتر از طلاق باشد، حلال نکرده است.
دوری رحمت خدا در طلاق‏
ان الله عزوجل یبغض أو یلعن کل ذواق من الرجال و کل ذواقه من النساء(1246) پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله): خداوند سبحان مردان و زنانی را که همواره تغییر ذائقه می‏دهند دشمن می‏دارید یا از رحمت خود دور می‏گرداند.
نفرت خدا از زیادی طلاق‏
عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال سمعت ابی (علیه السلام) یقول: ان الله عزوجل ابغض الیه من الطلاق و ان الله یبغض المطلاق الذواق(1247)؛ امام صادق (علیه السلام): از چیزهایی که خداوند متعال حلال فرموده هیچ چیزی نزد او منفورتر از طلاق نیست. خداوند مردی را که زیاد زن طلاق می‏دهد و هر زمانی زنی را تجربه می‏کند دشمن می‏دارد.
عروسی نه طلاق!
عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: ان الله عزوجل یحب البیت الذی فیه العرس و یبغش البیت الذی فیه الطلاق و ما من شی‏ء أبغض الی الله عزوجل من الطلاق(1248) امام صادق (علیه السلام): خداوند متعال خانه‏ای را که در آن عروسی باشد دوست دارد و خانه را که در آن طلاق باشد، دشمن دارد و نزد خداوند متعال چیزی منفورتر از طلاق نیست.
مبغوضیت طلاق‏
و زوج رسول الله (صلی الله علیه وآله) امرأه من رجل فرات منه بعض ماکرهت فشکت ذلک الی النبی صلی الله علیه وآله) فقال لعلک تریدین ان تختلعی فتکونی عند الله أنتن من جیفه حمار(1249) پیغمبر خدا زنی را به نکاح مردی در آورد، زن از شوهر ناملایماتی دید و به پیغمبر صلی الله علیه وآله) شکایت برد. پیغمبر فرمود گویا می‏خواهی طلاق بگیری که در نزد خداوند از مردار در الاغ بدتر و پست‏تر باشی.
سفارش به همسر
عن أبی جعفر (علیه السلام) قال قال رسول الله (صلی الله علیه وآله) أوصانی جبریل (علیه السلام) بالمرأه حتی ظننت أنه لا ینبغی طلاقها الا من فاحشه بینه(1250) از امام باقر (علیه السلام)، پیغمبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: پیغمبر مرا درباره زن چندان سفارش کرد تا جایی که گمان کردم که او را جز بواسطه فاحشه آشکار زنا و بی‏عفتی علنی طلاق نتوان داد.
سازگاری در زندگی‏
و قال (علیه السلام) من احتمل من امرأته ولو کلمه واحده اعتق الله رقبه من النار و أوجب له الجنه و کتب له مائتی ألف حسنه و محا عنه مائتی ألف سیئه و رفع له مائتی ألف درجه و کتب الله عزوجل له بکل شعره علی بدنه عباده سنه(1251)؛ امام صادق (علیه السلام) رمود: هر کس حتی بر یک سخن ناگوار زن شکیبایی کند؛ خداوند او را از دوزخ رهایی بخشد و بهشت را برایش حتمی سازد، و 200 هزار حسنه برایش بنویسد، و دویست هزار گناه از او محو نماید، و دویست هزار درجه بالایش برد، و بهر موی تنش عبادت سالی برایش بنویسد.
سازگاری با همسر
سأل اسحاق بن عمار أبا عبد الله (علیه السلام) عن حق المرأه علی زوجها قال یشبع بطنها و یکسو جثتها و ان جهلت غفرلها ان ابراهیم خلیل الرحمن شکا الی الله عزوجل خلق ساره فأوحی الله الیه أن مثل المره مثل الضلع ان أقمته انکسر و ان تزکته استمتعت به قلت من قال هذا فغضب ثم قال هذا و الله قول رسول الله(1252)؛ اسحق بن عمار از امام ششم (علیه السلام) پرسید حق زن به شوهر چیست؟ فرمود: شکمش را سیر کند، بدنش را بپوشد، و اگر جهالت کرد از او درگذرد. ابراهیم خلیل بخداوند از تند خویی ساره شکوه کرد، خداوند باو وحی فرمود: زن همانند استخوان دنده است اگر بخواهی راستش کنی می‏شکند و اگر با او همچنان مدارانمایی از او بهره‏ور گردی، گفتم: این سخنان از کیست؟ حضرت خشمگین شد، و فرمود به خدا این سخن پیغمبر (صلی الله علیه وآله) است.
گذشت در خانواده‏
...کان لابی عبد الله (علیه السلام) امرأه و کانت توذیه فکان یغفرلها(1253)؛ امام هفتم (علیه السلام) فرمودند: پدرم، امام صادق (علیه السلام) زنی داشت که او را اذیت می‏کرد، و امام از او در می‏گذشت.
داستانها :
نکوهش طلاق‏
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به مردی رسید و از او پرسید: با زنت چه کردی؟
گفت: او را طلاق دادم.
فرمود: آیا کاری بدی از او دیدی؟
گفت: نه، کار بدی از او ندیدم.
قضیه گذشت و آن مرد بار دیگر ازدواج کرد. پیغمبر (صلی الله علیه وآله) از او پرسید: زن دیگری گرفتی؟
گفت: بلی.
پس از چندی که باز به او رسید، پرسید: با این زن چه کردی؟.
گفت: طلاقش دادم.
فرمود: کار بدی از او دیدی؟.
گفت: نه کار بدی هم از او ندیدم.
این قضیه نیز گذشت و آن مرد برای بار سوم ازدواج کرد. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از او پرسید: باز زن گرفتی؟.
گفت: بلی، یا رسول الله.
مدتی گذشت و پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله) به او رسید و پرسید: با این زن چه کردی؟.
- این را هم طلاق دادم.
- آیا بدی از او دیدی؟
- نه، بدی از او ندیدم.
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: خداوند دشمن می‏دارد و لعنت می‏کند مردی را که دلش می‏خواهد مرتب زن عوض کند و زنی را که دلش می‏خواهد مرتب شوهر عوض کند.
اسلام با طلاق سخت مخالف است، اسلام می‏خواهد تا حدود امکان طلاق صورت نگیرد، اسلام طلاق را به عنوان یک چاره جویی در مواردی که چاره، منحصر به جدایی است تجویز کرده است. اسلام مردانی را که مرتب زن می‏گیرند و طلاق می‏دهند و به اصطلاح مطلاق می‏باشند دشمن خدا می‏داند(1254).
پس چرا طلاقش دادی؟
امام باقر (علیه السلام) زنی اختیار می‏کند و آن زن خیلی مورد علاقه ایشان واقع می‏شود. امام در یک جریان متوجه می‏شود که این زن ناصبیه است، یعنی با علی بن ابیطالب (علیه السلام) دشمنی می‏ورزد و و بغض آن حضرت را در دل می‏پروراند. امام (علیه السلام) او را طلاق داد. از امام پرسیدند: تو که او را دوست داشتی پس چرا طلاقش دادی؟
فرمود: نخواستم قطعه آتشی از آتشهای جهنم در کنارم باشد.
این دستان نشان می‏دهد با این که اسلام طلاق را شدیداً مذمت می‏کند، اما در شرایطی که زندگی مشترک زن و شوهری بخواهد آرمانها و مقدسات مذهبی را به خطر اندازد و یا خدشه دار کند و یا مشکلات مهم دیگری ایجاد نماید، در این صورت طلاق را به عنوان راه حلی تجویز می‏کند(1255).
دقت کنید؛ سماجت نکنید!
خانمی در نامه‏اش نوشته است: نزدیک یک سال پیش با جوانی ازدواج کردم که قبلاً با او آشنایی نداشتم. دو نوبت خانه ما آمد ولی من آن رو را نداشتم که خوب در او دقت کنم که آیا به عنوان همسر آینده‏ام او را دوست دارم یا نه! با خود می‏گفتم وقتی صیغه عقد خوانده شد محبت خواهد آمد. ولی متأسفانه بعد از عقد که به منزل ما آمد دیدم اصلاً علاقه‏ای به او ندارم. بعداً موضوع را با خانواده‏ام در میان گذاشتم ولی با مخالفت شدید آن‏ها روبرو شدم و گفتند: بعداً علاقمند می‏شوی؛ ولی اکنون که یک سال از ازدواج ما می‏گذرد، نه تنها علاقمند نشده‏ام، بلکه تحمل دیدن او را ندارم. شوهرم نز می‏داند که او را دوست ندارم ولی می‏گوید: من تو را دوست می‏دارم دیگر لازم نیست که تو مرا دوست بداری و تو را طلاق نخواهم داد. واقعاً دارم از بین می‏روم. چند دفعه خواستم خودم را از بین ببرم ولی از خدا ترسیدم. زندگی من مثل جهنم می‏ماند. می‏سوزم و می‏سازم و نمی‏دانم چکار کنم. از شما خواهش می‏کنم به این نوع مردها بگویید این قدر سماجت نکنید، فقط فکر خودتان نباشید، هر چند تقصیر خود من بود که بدون دقت کافی جواب مثبت دادم، ولی انسان اشتباه می‏کند و بعد متوجه اشتباهش می‏شود.
زندگی که یک روز و دو روز نیست، بلکه یک عمر است. زن و شوهر باید با احترام متقابل و علاقه زندگی کنند. وقتی می‏بینید طرف به شما علاقه ندارد سماجت نکنید که به ضرر هر دو نفر شما می‏باشد(1256).
مستجاب نشدن دعای سه شخص‏
ولید بن صبیح می‏گوید: بین راه مکه و مدینه، همراه امام صادق (علیه السلام) بودم، سائلی آمد و درخواست کمک کرد، امام صادق (علیه السلام) دستور داد به او چیزی دادند، چیزی نگذشت سائل دیگری آمد و درخواست کمک کرد، باز آن حضرت، دستور داد چیزی به او دادند، بعد از ساعتی، باز سائلی آمد و تقاضای کمک کرد، آن حضرت، دستور داد به او نیز چیزی دادند.
تا اینکه سائل چهارم آمد و تقاضای کمک کرد، امام صادق (علیه السلام) درباره او دستور کمک نداد، فقط دعا کرد و فرمود: خدا سیرت کند.
سپس امام صادق (علیه السلام) به ما رو کرد و فرمود: آگاه باشید که در نزدم چیزی وجود دارد که به او سائل چهارم کمک کنم، ولی می‏ترسم مانند یکی از سه شخص شویم که دعای آنها به استجابت نمی‏رسد، آن سه شخص عبارتند از:
1- شخصی که خداوند مالی به او بدهد، و او آن را در مورد ناشایسته‏اش مصرف کند، سپس بگوید: خدا به من بده، دعایش مستجاب نگردد.
2- مردی که درباره همسرش دعا کند که: خدایا مرا از او راحت کن. با اینکه خداوند اختیار (طلاق) او را بدست آن مرد داده است، چنین فردی نیز دعایش مستجاب نمی‏شود.
3- مردی که در مورد همسایه‏اش نفرین می‏کند و می‏گوید: خدایا این همسایه‏ام را نابود کن با اینکه راه خلاصی برای او وجود دارد، و آن اینکه خانه خود را را بفروشد و بجای دیگر برود، چنین کسی نیز دعایش به استجابت نمی‏رسد.
و من به سائل چهارم کمک نکردم، تا مبادا مثل اولی (مصرف کننده مال در غیر مورد شایسته‏اش) شوم و دعایم به استجابت نرسد(1257).
اشعار :
نکوهش نزاع‏
تا صلح توان کرد در جنگ مکوب
سعدی
آشتی‏
ز جنگ آشتی بیگمان بهتر است.
فردوسی
نکات‏
طلاق منفورترین حلالهاست.
اسلام با اصل طلاق موافقت کرده است، و هم اکنون نتیجه ممنوع بودن کامل طلاق را در جوامع مسیحی، ملاحظه می‏کنیم که چگونه زنان و مردان زیادی هستند که به حکم قانون تحریف یافته مذهب مسیح طلاق را ممنوع می‏شمرند و قانوناً همسر یکدیگرند، ولی در عمل جدا از یکدیگر زندگی کرده، و حتی هر کدام برای خود همسری غیر رسمی انتخاب کرده‏اند!
اصل مسأله طلاق یک ضرورت است، اما ضرورتی که باید به حداقل ممکن تقلیل یابد، و تا آنجه که راهی برای ادامه زوجیت است کسی سراغ آن نرود.
در روایات اسلامی، شدیداً از طلاق مذمت گردیده، و به عنوان مبغوضترین حلالها، از آن یاد شده است.
هیچ عمل منفورتر، نزد خداوند متعال از این نیست که اساس خانه‏ای در اسلام با جدایی (یعنی طلاق) ویران گردد. (وسائل الشیعه، ج 15، ص 266. حدیث 1.)
طلاق مشکلات زیادی برای خانواده‏ها، زنان و مردان و مخصوصاً فرزندان به وجود می‏آورد، که آن را عمدتاً در سه قسمت می‏توان خلاصه کرد:
1 - مشکلات عاطفی؛ بدون شک مرد و زنی که سالها یا ماهها با یکدیگر زندگی کرده‏اند، سپس از هم جدا می‏شوند، و از نظر عاطفی جریحه‏دار خواهند شد، و در ازدواج آینده خاطره ازدواج گذشته، دائماً آنها را نگران می‏دارد، وحیت به همسر آینده با یک نوع بدبینی و سوء ظن می‏نگرند، آثار زیانبار این امر بر کسی مخفی نیست، و لذا بسیار دیده شده که این گونه زنان و مردان برای هیمشه از ازدواج چشم می‏پوشند.
2 - مشکلات اجتماعی؛ بسیاری از زنان بعد از طلاق شانس زیادی برای ازدواج مجدد، آن هم به طور شایسته و دلخواه، ندارند و از این نظر گرفتار خسران شدید می‏شوند، و حتی مردان نیز بعد از طلاق دادن هسمر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب کمتر خواهد بود، مخصوصاً اگر پای فرزندانی در میان باشد، لذا غالباً ناچار می‏شوند، تن به ازدواجی در دهند که نظر واقع آنها را تامین نمی کند، و از این نظر تا پایان عمر رنج می‏برند.
3 - مشکلات فرزندان؛ که از همه اینها مهمتر است، کمتر دیده شده است که نامادری‏ها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفی فرزندانی را که از آغوش پر مهر مادر بریده شده‏اند پر کنند، همانگونه که اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدری نیز این صادق است، البته هستند زنان و مردانی که نسبت به غیر فرزندان خود، پر محبت و وفا دارند، ولی مسلما تعداد آنها که است و به همین دلیل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترین زیان و خسران می‏شوند، و شاید غالب آنها، سلامتی روانی خود را تا آخر عمر از دست می‏دهند.
و این ضایعه‏ای است نه تنها برای هر خانواده بلکه برای کل جامعه، چرا که چنین کودکانی که از مهر مادر یا پدر، محروم می‏شوند گاه به صورت افرادی خطرناک در می‏آیند، که بدون توجه تحت تأثیر روح انتقام جویی قرار گرفته و انتقام خود را از کل جامعه می‏گیرند.
اگر اسلام این همه درباره طلاق سختگیری کرده، دلیلش همین آثار زیانبار آن در ابعاد مختلف است.
دلیل قرآن مجید صریحا دستور می‏دهد که هرگاه اختلافی میان زن و مرد پیدا شود بستگان دو طرف در اصلاح آن بکوشند، و از طریق تشکیل محکمه صلح خانوادگی از کشیده شدن دو همسر به دادگاه شرع، یا به مسأله طلاق و جدایی، مانع شوند.
و باز به همین دلیل آنچه به خوشبختی زن و مرد، و تحکیم پایه‏های علائق خانوادگی، کمک کند، از نظر اسلام مطلوب، و آنچه آن را متزلزل سازد مبغوض و منفور است.
طلاق مانند هر پدیده دیگری اجتماعی دارای ریشه‏های مختلفی است امور زیر از مهمترین آنها است:
الف - توقعات نامحدود زن و مرد یکی از مهمترین عوامل جدایی است.
ب - حاکم شدن روح تجمل‏پرستی و اسراف و تبذیر بر خانواده‏ها.
ج - دخالتهای بیجای اقوام و بستگان و آشنایان در زندگی خصوصی دو همسر، و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم دیگری محسوب می‏شود.
د - بی‏اعتنایی زن و مرد به خواست یکدیگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفی و جنسی برمی‏گردد، مثلا هر مردی انتظار دارد که همسرش پاکیزه و جذاب باشد، همچنین هر زن نیز چنین انتظاری از شوهرش دارد، ولی این از اموری است که غالبا حاضر به اظهار آن نیستند، اینجا است که بی‏اعتنایی طرف مقابل و نرسیدن به وضع ظاهر خویش و ترک تزیین لازم، و ژولیده و کثیف بودن، همسر او را ادامه چنین ازدواجی سیر می‏کند، مخصوصا اگر در محیط زندگانی آنها افرادی باشند که این امور را رعایت کنند و آنها بی‏اعتنا از کنار این مسأله بگذرند.
لذا در روایات اهمیت زیادی به این معنی داده شده، چنان که در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می‏خوانیم: سزاوار نیست که زن خود را بدون زینت و آرایش برای شوهرش بماند و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمود: زنانی از جاده عفت خارج شدند و علتی جز این نداشت که مردان آنها به خودشان نمی‏رسیدند!
ه - عدم تناسب فرهنگ خانوادگی و روحیات زن و مرد با یکدیگر.
تجربه نشان داده است که هنگام بروز اختلافات در میان دو همسر آنها را به حال خود رها کنند و با جانبداری از این یا از آن دامن به آتش این اختلاف نزنند چیزی نمی‏گذرد که خاموش می‏شود، ولی دخالت کسان دو طرف که غالبا با تعصب و محبتهای ناروا همراه است کار را روز به روز مشکلتر و پیچیده‏تر می‏سازد.
همسران علاوه بر اینکه باید کفو شرعی یعنی مسلمان باشند، کفو عرفی نیز باشند، یعنی تمام تناسبهای لازم از جهات مختلف در میان آن دو رعایت شود، در غیر این صورت نباید از بهم خوردن چنین ازدواجهایی تعجب کرد.