تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

حضرت خدیجه‏

آیات :
ارزش عالی همسر صالح‏
و الذین یقولون ربنا هب لنا من أزوجنا و ذریتنا قره أعین و اجعلنا للمتقین اماما(565)؛ و کسانی که می‏گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!
امتیاز همسر پیامبر
ینساء النبی من یأت منکن بفحشه مبینه یضعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک علی الله یسیرا(566)؛ ای همسران پیامبر! هرکدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود؛ و این برای خدا آسان است.
حجاب همسران پیامبر
یا ایها الذین ءامنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا أن یؤذن لکم الی طعام غیر نظرین انات و لکن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طمعتم فانتشروا و لا مستئنسین لحدیث ان ذلکم کان یؤذی النبی فیستحی منکم و الله لا یستخی من الحق و اذا سألتموهن متعا فسئلوهن من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهن و ما کان لکم أن تؤذوا رسول الله و لا أن تنکحوا أزوجه من بعده أبدا ان ذلکم عند الله عظیما(567)؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید! در خانه‏های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید؛ اما هنگامی که دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید؛ این عمل، پیامبر را ناراحت می‏نماید، ولی از شما شرم می‏کند (و چیزی نمی‏گوید)؛ اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) می‏خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!
همسران صالح در بهشت‏
ربنا و أدخلهم جنت عدن التی وعدتهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذریتهم انک أنت العزیز الحکیم(568)؛ پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‏ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی!
ام المؤمنین‏
النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم و أزوجه أمهتهم و أولوا الارحام بعضهم أولی فی کتب الله من المومنین و المهجرین الا تفعلوا الی أولیائکم معروفا کان ذلک فی الکتب مسطورا(569)؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها (مؤمنان) محسوب می‏شوند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید)؛ این حکم در کتاب (الهی) نوشته است.
امتیاز زنان پیامبر مشروط به تقوا
ینساء النبی لستن کأحد من نساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا(570)؛ ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستند اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه‏ای هوس‏انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!
تکالیف مشکل و جزای مضاعف زنان‏
یایها النبی قل لازوجک ان کنتن تردن الحیوه الدنیا و زینتها فتعالین أمتعکن و أسرحکن سراحا جمیلا و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخره فان الله أعد للمحسنت منکن أجرأ عظیما(571)؛ ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می‏خواهید بیایید با هدیه‏ای شما را می‏خواهید، خداوند برای نیکوکاران شما پاداش آماده ساخته است.
روایات :
مثل خدیجه کجاست؟
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): خدیجه و أین مثل خدیجه؟ صدقتنی حین کذبنی الناس و آزارتنی علی دین الله و أعانتی بمالها(572)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): خدیجه! کجا مانند خدیجه یافت می‏شود؟! هنگامی که مردم مرا تکذیب کردند، او تصدیقم کرد، در ترویج دین خدا پشتیبانم بود و با ثروتش باریم داد.
کمال رسیدگان‏
کمل من الرجال خلق کثیر و لم یکمل من النساء الا مریم، و آسیه امراه فرعون، و خدیجه بنت خویلد، وفاطمه بنت محمد(573)؛ یعنی از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان جز چهار زن کسی به مرحله کمال نرسید: مریم، و آسیه همسر فرعون، و خدیجه دختر خولید، و فاطمه دختر محمد.
بهترین زنان‏
خیر نساء العالمین اربع، مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه(574)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یعنی بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه.
از جمله القاب حضرت در انجیل‏
از ایشان به عنوان بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت یاد شده است، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به عیسی چنین آمده:
نسله من مبارکه، و هی مونس امک فی الجنه(575)؛ نسل او از مبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می‏باشد.
مقام حضرت در بهشت‏
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا! این خدیجه است، هرگاه نزد تو آمد. بر او از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان‏
و بشرها ببیت فی الجنه من قصب لا صخب و لا نصب(576)؛ و را به خانه‏ای از یک قطعه (از زبرجد) در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست، مژده بده!
المقربون‏
پیامبر اکرم در تفسیر آیه 27 سوره مبارکه مطففین علینا یشرب بها المقربون؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می‏نوشند. فرمود:
المقربون السابقون؛ رسول الله، و علی بن ابیطالب و الائمه، و فاطمه بنت محمد(577)؛ از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند و از زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از: آسیه، مریم، خدیجه، فاطمه.
سرور بانوان‏
سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه بنت مزاحم و مریم بنت عمران(578)؛ امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از: خدیجه، فاطمه، آسیه و مریم.
اشتیاق بهشت‏
عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) اشتاقت الجنه الی أربع من النساء: مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم زوجه فرعون و هی زوجه النبی، فی الجنه و خدیجه بنت خویلد زوجه النبی فی الدنیا و الاخره و فاطمه بنت محمد(579)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بهشت مشتاق چهار زن است: 1. مریم دختر عمران 2. آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، که همسر پیامبر در بهشت است. 3. خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا و آخرت 4. فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم).
برترین زنان‏
ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران از ابن عباس روایت کرده‏اند که گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چهار خط روی زمین ترسیم کرده آنگاه فرمود: افضل نساء اهل الجنه خدیجه، و فاطمه و مریم و آسیه(580)؛ یعنی برترین زنان اهل بهشت: خدیجه و فاطمه و مریم و آسیه هستند... سلام بر خدیجه (علیهم السلام)
در حدیثی که عیاشی در تفسیر خود از ابی سعید خدری روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود در شب معراج هنگامی که بازگشتم به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجتی تقرا علی خدیجه من الله و منی السلام...؛ حاجت من این است که خدیجه را از سوی خداوند و از سوی من سلام برسانی و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ فرمود، خدیجه در پاسخ گفت: ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام(581)
داستانها :
آوردن کفن از سوی خدا برای خدیجه (علیهم السلام)
در کتاب الخصائص الفاطمیه نقل شده که: طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای حضرت خدیجه نزد رسول خدا آوردند و این علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود، مایه تسلی خاطر رسول خدا گردید. و به این عنوان تقدیر و تجلیل جالبی از طرف خداوند از حضرت خدیجه به عمل آمد.
پیامبر اکرم پیکر مطهر حضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید. سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش آمنه به خاک بسپارند. در آنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا در میان آن قبر رفت و خوابید، سپس بیرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد(582).
کمک بهترین‏ها به حضرت‏
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جبرئیل سیبی از بهشت برای من آورد و من آن را خوردم، آنگاه با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه آبستن گردید. خدیجه (علیهم السلام) در هنگام حاملگی به من می‏گفت: از این فرزندی که در رحم دارم احساس هیچ ناراحتی نمی‏کنم و هنگامی که شما از نزد من می‏روید، جنینی که در رحم دارم با من سخن می‏گوید! و لحظه‏ای که وضع حملش فرا رسید، پیامی به زنان قریش داد تا بیایند و او را در چنین حالی که زنان دچار آن می‏شوند کمک نمایند. زنان قریش به کمکش نشتافتند و گفتند: با تو رفت و آمد نمی‏کنیم چرا که (تو نصیحت ما را نادیده گرفتی و) همسر محمد شدس! در این حال که خدیجه تنها مانده و از کمک آنها ناامید شده بود، چهار زن با جمال و نورانی که قابل توصیف نبودند، وارد شدند و خود را به حضرت خدیجه (علیهم السلام) معرفی کردند. یکی از آنها گفت: من مادرت حوا هستم؛ و دیگری گفت: من، آسیه بنت مزاحم هستم؛ سومی گفت: من، کلثوم خواهر موسی هستم؛ چهارمی گفت: من مریم دختر عمران، مادر عیسی هستم. اینک ما آمده‏ایم تا تو را یاری نمائیم و ناراحتی‏های زایمان را از تو بکاهیم. خدیجه گفته است: پی فاطمه متولد شد و بلافاصله روی زمین قرار گرفت و جبین به سجده گذاشت و انگشت مبارکش را بالا برد(583)!
مقام حضرت خدیجه (علیهم السلام)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هنگامی که حضرت خدیجه رحلت نمود فاطمه (علیهم السلام) که کودکی بیش نبود، دائما خود را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نزدیک می‏کرد و در اطراف او می‏گشت و می‏گفت: ای رسول خدا! مادرم کجاست؟ ولی پیامبر به او پاسخی نمی‏داد و فاطمه به دنبال کسی بود که بتواند پاسخ این سؤال را از او بگیرد، و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در فکر بود که چه جوابی به او بدهد، در این حال جبرئیل بر او نازل گردیده و گفت: خداوند می‏فرماید: به فاطمه سلام برسان و به او بگو که مادرت با آسیه همسر فرعون و مریم دهتر عمران، در خانه‏ای است که در بهشت قرار دارد و دیوارهای آن از طلا و ستونهای آن از یاقوت سرخ است.
و فاطمه می‏گفت: خدا سلام و سلامتی است، و سلام و سلامتی از او و به سوی اوست(584).
به یاد دختر
از اسماء بنت عمیس روایت است که گفت: موقعی که وفات حضرت خدیجه کبری نزدیک شد گریه کرد. من به وی گفتم: چرا گریه می‏کنی، در صورتی که تو بزرگترین زنان جهانیان و زوجه پیغمبر اسلام می‏باشی که به زبان مبارکش بشارت بهشت را به تو داده است!؟
حضرت فرمود: برای مردن نمی‏گریم. بلکه گریه‏ام از برای این است که دختر در شب عروسی زنی را لازم دارد تا امور محرمانه وی را انجام دهد و به خواسته‏های او رسیدگی کند. ولی فاطمه زهرا دختر بچه است. می‏ترسم در شب عروسی دخترم، فاطمه کسی نباشد که به داد او برسد.
من گفتم: ای بانوی من! من این تعهد را می‏دهم که اگر تا آن موقع زنده باشم، به جای شما برای فاطمه اطهر انجام وظیفه نمایم.
هنگامی که شب عروسی فاطمه (علیهم السلام) فرا رسید و پیامبر خدا آمد و زنان را از اطاق مأمور به خروج نمود، من خارج نشدم.
موقعی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خواست از اطاق حضرت زهراء خارج شود، سیاهی مرا دید، فرمود: کیستی؟ گفتم: اسماء بنت عمیس. فرمود: مگر من دستور خروج به تو ندادم!؟ گفتم: چرا یا رسول الله، پدر و مادرم به فدای تو، من نخواستم با دستور شما مخالفت نمایم. بلکه آن تعهدی را که به حضرت خدیجه کبری داده بودم انجام دادم.
آنگاه جریان خود را با حضرت خدیجه برایش شرح دادم، آن حضرت پس از اینکه گریست به من فرمود: تو را به خدا برای همین منظور ایستاده‏ای؟ گفتم: آری بخدا قسم! آنگاه آن حضرت برای من دعا کرد(585).
خبر عایشه‏
از عایشه روایت کرده‏اند که گوید: هیچگاه نمی‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یاد می‏کرد و ستایش و مدح او را می‏نمود، تا اینکه روزی طبق همان شیوه‏ای که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، در اینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم: هل کانت الا عجوزا فقد ابدلک الله خیر منها(586)؛ خدیجه جز پیرزنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از او بهره تو کرده!
عایشه گوید: در این وقت رسول خدا که این سخن مرا شنید غضبناک شد به حدی که از شدت غضب موهای جلوی سر آن حضرت حرکت کرد آنگاه فرمود: و الله ما ابدلنی الله خیرا منها، آمنت اذکفر الناس، و صدقتنی و کذبنی الناس، و واستنی فی مالها اذ حرمنی الناس و رزقنی الله منها اولادا اذ حرمنی اولاد النساء؛ بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من نداده، او بود که به من ایمان آورد هنگامی که مردم کفر ورزیدند، و او بود که مرا تصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده (و دروغگویم خواندند) و او بود که در مال خود با من مواسات کرد (و مرا بر خود مقدم داشت) در وقتی که محرومم کردند، و از او بود که خداوند فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر نسبت به فرزند محرومم ساخت.
عایشه گوید: با خود گفتم: دیگر از این پس هرگز به بدی او را یاد نخواهم کرد(587).
روایت کشف الغمه‏
در روایت اربلی در کشف الغمه اینگونه است که علی (علیه السلام) فرمود: روزی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نام خدیجه (علیهم السلام) برده شد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گریست. عایشه که چنان دید گفت: ... ما یبکیک علی عجوز حمراء من بنی اسد؟ فقال صدقتنی اذ کذبتم و آمنت بی اذ کفرتم، و ولدت لی اذ عقمتم، فقالت عایشه: فما زلت اتقرب الی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بذکرها(588) یعنی چه گریه‏ای است که برای پیرزنی سرخ‏رو از بنی اسد می‏کنی؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: او مرا تصدیق کرد هنگامی که شما تکذیبم کردید و به من ایمان آورد در وقتی که شما کافر شدید. و برای من فرزند آورد که شما کافر شدید. و برای من فرزند آورد که شما نیاوردید!
عایشه گوید: از آن پس پیوسته من به یاد خدیجه و با نام او به رسول خدا تقرب می‏جستم. و هرگاه می‏خواستم رسول خدا به من توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع می‏کردم.
نکات :
در تفاسیر المنار، قرطبی، مراغی، روح البیان و کبیر می‏خوانیم که سرآمد زنان جهان چهار نفرند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه (علیهم السلام).
به اتفاق همه مسلمانان، اولین زن مسلمان حضرت خدیجه و اولین مرد مسلمان به اتفاق شیعه و نظر بسیاری از اهل سنت، علی بن ابی طالب (علیهم السلام) است.
پیامبر عزیز اسلام از 25 سالگی فقط با خدیجه زندگی کرد، زنی که هنگام ازدواج سنش پانزده سال از حضرت بیشتر بود و پیامبر تا او را داشت با دیگری ازدواج نکرد.
حضرت فاطمه زهرا (علیهم السلام) در رحم مادر با حضرت خدیجه (علیهم السلام) سخن می‏گفت.
در هنگام ولادت حضرت زهرا (علیهم السلام)، حضرت حوا و آسیه و کلثوم و مریم به حضرت خدیجه (علیهم السلام) کمک می‏کردند.
در سوره مبارکه واقعه آیه 10 می‏خوانیم که: و السابقون السابقون که این پیشی گرفتگان بر همه اقوام در ایمان طاعت بعد از ائمه (علیهم السلام) که سابق اهل زمانند اختلافی نیست در اینکه از مردان کسی که اول تصدیق پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) بود، و از زنان حضرت خدیجه کبری.
خداوند متعال ده خصلت را به ده نفر از زنان عالم عطا نموده نسبت داده است: 1- توبه را به حضرت حوا 2- زیبایی را به سارا همسر ابراهیم 3- محافظت از خود را به همسر ایوب 4- احترام و حرمت را به آسیه همسر فرعون 5- حکمت را به زلیخا همسر حضرت یوسف 6- عقل را به بلقیس همسر حضرت سلیمان 7- صبر را به مادر حضرت موسی 8- برگزیدگی را به حضرت مریم مادر عیسی (علیه السلام) 9- مقام رضا و خشنودی را به حضرت خدیجه (علیهم السلام) همسر اول رسول خدا 10- علم را به حضرت فاطمه (علیهم السلام) همسر علی (علیه السلام)
در میان تمام زنان جهان در طول دوران هستی فقط سه زن توانسته بودند به مقامات بسیار والایی نایل شوند: مریم و مادر بزرگوار فاطمه، حضرت خدیجه (علیهم السلام) و آسیه همسر فرعون(589).
بعضی چنان گمان کرده‏اند که دین اسلام، داشتن اموال فراوان را می‏پذیرد، چنان که حضرت خدیجه، همسر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین بود. و در این باره از چیزهایی مهم غفلت کرده‏اند:
1- آن اموال و ثروتها را خدیجه مکرمه در دوران جاهلیت به دست آورده بود وابسته به مقتضیات آن دوران بود: نه اسلام.
2- همه اموال را، برای صرف شدن در راه دین اسلام، به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در ایام پیش از بعثت بخشید، چنان که در تاریخ آمده است.
3- آن اموال پس از بعثت نبوی به حال خود باقی نماند، بلکه در راه حق به مصرف رسید، حتی گفته‏اند که چون مسلمانان در شعب ابی طالب محاصره شدند، هیچ مالی برایشان نماند. و گفته‏اند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و بنی هاشم در ایام شعب، چنان گرسنگی و برهنگی را تحمل کردند که خدا می‏داند و بس و نقش ثروت حضرت خدیجه، که بخشیده شد تا برای پی‏ریزی پایه‏های دین اسلام کمکی باشد، و برای رسیدگی به حال فقیران و نیازمندان هزینه گردد، امری مشهور در تاریخ است، که هیچ پوشیده نیست.
4- حضرت خدیجه، پس از انفاق ثروت خوبش، هیچ منتی بر خدا و رسول خدا و بر مؤمنان ننهاد.
5- و در مقابل آن انفاق، پس از پیروزی اسلام، چیزی طلب نکرد، و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نخواست که در قوانین اسلامی و امور مربوط به قوانین و احکام، جانب ثروتمندان یا زنان را بیشتر در نظر بگیرد.
بنابراین، لازم است که فهم و برداشت ما از تاریخ پیشینیان بزرگوار اسلام، فهم و برداشتی درست و برداشتی درست و متعهدانه باشد، تا از راه راست آشکار منحرف نشویم(590).
در چند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که رسول خدا خدیجه را به خانه‏ای در بهشت مژده داد که در آن دشواری و رنجی نخواهد بود. (بحارالانوار 16: 11 و الاصابه 4: 275 و اسد الغابه 5: 438.)
کینه ایشان ام هند و نام پدرشان خویلد ابن اسد و نام مادرش فاطمه دختر رائده‏بن الاصمم می‏باشد.
پدر و مادر حضرت با چند واسطه به لوی بن غالب می‏رسد که جد اعلای پیامبر خداست و مادر خدیجه هاله دختر عبد مناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر و هم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسبت می‏باشد. (رک: سیمان زنان در قرآن، علی اکبر بابا زاده، ص 23 و سفینه البحار، ج 1، ص 379.)
خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می‏گوید: ای خدیجه! خداوند متعال هر روز به وجود تو چندین بار به ملائکه مباهات می‏کند.
حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام و بعد از آن، در اختیار پیامبر گذاشت، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه‏ای که پیامبر که فقیر بود بی‏نیاز شد، و خداوند در مقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله می‏فرماید: و وجدک عائلا فأغنی؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی‏نیاز نمود. (سوره مبارکه ضحی، آیه 8).
این که نام ایشان در آدرس مذکور در قرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته، در تفسیرهای عامه و خاصه و در روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده‏اند که مراد از بی‏نیاز ساختن پیامبر مال و بخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذشته و برای پیشرفت دین مبین اسلام در اختیار قرار داد. (رک: سیمای زنان در قرآن: 23.)