تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

هدیه‏

آیات :
تجویز بخشیدن مال به دیگران‏
و ءاتوا النساء صدقتهن نحله فان طبن لکم عن شی‏ء منه نفساً فکلوه هنیئاً مریئاً(2326)؛ و مهر زنان را (بطور کامل) بعنوان یک بدهی (یا عطیه)، به آنان بپردازید! (ولی) اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید!
قانون هدیه‏
للرجال نصیب مما ترک الولدان و الأقربون و للنساء نصیب مما ترک الولدان و الأقربون مما قل منه أو کثر نصیباً مفروضاً و اذا حضر القسمه أولوا القربی و الیتمی و المسکین فارزقوهم منه و قولوا لهم قولاً معروفاً(2327)؛ برای مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جای می‏گذارند، سهمی است؛ و برای زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جای می‏گذارند، سهمی است؛ و برای زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان می‏گذارند، سهمی؛ خواه آن مال، کم باشد یا زیاد؛ این سهمی است تعیین شده و پرداختنی. و اگر بهنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقه‏ای که ارث نمی‏برند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزی از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگویید!
مذمت بخشش به طمع عوض‏
و لا تمنن تستکثر(2328)؛ و منت مگذار و فزونی مطلب.
هدیه معنوی‏
قل معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها أذی و الله غنی حلیم(2329)؛ گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها)، از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بی‏نیاز و بردبار است.
هدیه و جلب مغفرت الهی‏
و لا یأتل أولوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أولی القربی و المسکین و المهجرین فی سبیل الله و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبون أن یغفر الله لکم و الله غفور رحیم(2330)؛ آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمی‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
هدیه در همه حال‏
الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین(2331)؛ همانها که در توانگری و تنگدستی، اتفاق می‏کنند؛ و خشم خود را فرو می‏برند؛ و از خطای مردم در می‏گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
هدیه خداوندی‏
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک أنت الوهاب(2332)؛ (راسخان در علم، می‏گویند:) پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‏ای!
داستانها :
هدیه برای بیمار
یکی از موالی امام صادق (علیه السلام) گوید: یک نفر از یاران حضرت بیمار شد و ما وعده‏ای از یاران امام برای عیادت او رفتیم. در راه با امام صادق (علیه السلام) مواجه شدیم. از ما پرسید: کجا می‏روید؟ عرض کردیم: به عیادت فلانی می‏رویم. فرمود: بایستید. ما ایستادیم. حضرت فرمود: آیا سیبی، بهی، ترنجی، کمی عطر یا ترکه‏ای از عود بخور به همراه یکی از شما هست؟ عرض کردیم: از این چیزها با خود نداریم. حضرت فرمود: مگر نمی‏دانید که بیمار از این که چیزی برایش ببرند، آرامش می‏یابد(2333).
کدامیک بهتر بود؟
مردی از اولاد خلیفه دوم در مدینه بود که پیوسته حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) را آزار می‏کرد و دشمنام می‏داد. هر وقت با آن جناب روبرو می‏شد به امیرالمؤمنین (علیه السلام) جسارت می‏کرد. روزی عده‏ای از بستگان حضرت عرض کردند: اجازه بدهید تا این فاجر را به سزای عملش برسانیم و از شرش راحت شویم. موسی بن جعفر (علیه السلام) آنها را از این کار منع کرد.
حضرت محل کار آن مرد را پرسید. معلوم شد در جایی از اطراف مدینه به زراعت اشتغال دارد. حضرت از مدینه برای ملاقات او خارج گردید. هنگامی به آنجا رسید که شخص در مزرعه خود کار می‏کرد. موسی بن جعفر (علیهما السلام) همان طور سواره با الاغ داخل مزرعه شد، آن مرد بانگ برداشت که زراعت ما را پایمال کردی. از آنجا بیا! امام کاظم (علیه السلام) همان طور می‏رفت تا به او رسید. با گشاده رویی و خنده شروع به صحبت کرد. سؤال نمود: چقدر خرج این زراعت کرده‏ای؟
گفت: صد اشرفی! پرسید: چه مقدار امیدواری بهره‏واری بهره برداری کنی؟ جواب داد: غیب نمی‏دانم. فرمود: گفتم چقدر امیدواری عایدت شود؟ گفت: امیدوارم دویست اشرفی عاید شود.
حضرت کیسه زری که سیصد اشرفی داشت به او داد و فرمود: این را بگیر! زراعتت هم برای خودت باقی است. خداوند آنچه امیدوار هستی به تو روزی خواهد داد. مرد برخاسته و سر آن حضرت را بوسید و از ایشان در خواست کرد که از تقصیرش بگذرد و او را عفو نماید. حضرت تبسم نموده و به دیار خود بازگشتند.
بعد از این پیشآمد روزی آن مرد را دیدند در مسجد نشسته است. همین که چشمش به موسی بن جعفر (علیه السلام) افتاد و گفت: الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا می‏داند رسالتش را در کجا قرار دهد.
همراهان او گفتند: تو را چه شده، پیش از این رفتارت این طور نبود؟ گفت: شنیدید آنچه گفتم، باز بشنوید و شروع به دعا کردن نسبت به آن حضرت نمود و... موسی بن جعفر (علیه السلام) به بستگان خود فرمود: کدام یک بهتر بود، آنچه شما میل داشتید یا آنچه من انجام دادم؟ همانا من اصلاح کردم امر او را به مقدار پولی و شرش را به خیر خود تبدیل نمودم(2334).
اثر هدیه‏
استاد قرائتی فرمودند: در قم دوستی داشتم که می‏گفت: وقتی می‏خواهم به مسافرت بروم، مقداری سوهان قم و شیرینی می‏خرم و همین که وارد اتوبوس شدم به راننده و شاگرد راننده تعارف می‏کنم. در بین راه یا موسیقی روشن نمی‏کند و یا اگر روشن کرد با تذکر من خاموش می‏کند.
جلب محبت‏
ایامی که امام خمینی (رحمه الله) در نوفل لوشاتو فرانسه بودند، با تولد حضرت مسیح (علیه السلام) مقارن شد، امام فرمودند: هدایا و آجیل و شیرینی‏هایی که دوستان برای ما آورده‏اند همه را بسته‏بندی کنید و به همسایه‏ها هدیه دهید. امام با این ابتکارش آنچنان دلهای همسایه‏های مسیحی را جذب کرد که شبی که نوفل لوشاتو را ترک می‏کرد، با بدرقه پرشکوه و بسیار عاطفی آنان روبرو گشت(2335).
هدیه مسیحی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
یکی از مسیحیان عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از اهالی روم نقل کرد: من در آن هنگام که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود، به عنوان تاجر و فروختن اجناس خود، از روم وارد مدینه شدم، آوازه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنیدم، با خود گفتم، خوب است به حضورش بروم و هدیه‏ای به او تقدیم کنم، از اصحاب آن حضرت پرسیدم پیامبر شما چه هدیه‏ای را بیشتر از هر چیزی دوست دارد؟
گفتند: عطر و بوی خوش را از همه جیز بیشتر دوست دارد، و بسیار به عطریات علاقمند است.
من دو عدد نافه مشک آهو و قدری عنبر خوب برداشتم و به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم، آن حضرت در آن روز در حجره همسرش ام‏سلمه بود، وقتی که چشمم به جمال آن حضرت افتاد، به نور چشمم افزوده شد، و روانم شاد گردید و قلبم شیفته او گشت، بر او سلام کردم و عطر را در محضر نهادم. فرمود: این چیست؟ عرض کردم: هدیه ناچیزی است که به محضر شما آورده‏ام.
فرمود: نامت چیست؟ عرض کردم: عبد الشمس(2336)
فرمود: نامت را عوض کن، من نام تو را عبدالوهاب(2337) گذاشتم و اگر اسلام را از من قبول کنی، من هم هدیه تو را می‏پذیرم.
من اندیشیدم و خوب تدبر و دقت نمودم، دریافتم که آن حضرت پیامبر بر حق است و همان نشانه‏ها را دارد که عیسی (علیه السلام) به آمدن او خبر داده است، به اسلام معتقد شد و آن را پذیرفتم و همان دم در محضر آن حضرت، اظهار اسلام کرد، سپس به روم مراجعت نمودم و در آنجا اسلام خود را مخفی نمودم و سالها در روم با پنج پسر و چهار دختر، مسلمان هستیم و اکنون وزیر شاه روم هستم و هیچ‏کس از مسیحیان به اعتقاد ما (اسلام) آگاهی ندارند...(2338)
هدیه مشکوک‏
اشعث بن قیس، در عصر خلافت امام علی (علیه السلام) از سران خوارج و نفاق بود، در هر فرصتی کینه توزی خود را نسبت به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آشکار می‏ساخت.
او به فکر خام خود خواست با کارهائی خود را به حریم علی (علیه السلام) نزدیک کند، و بعد از فرصتهای مناسب، به سود خود بهره‏برداری نماید. یکی از کارهای او که با شکست مفتضحانه روبرو شد این بود که حلوای خوش طعم و لذیذی تهیه کرد و آن را در ظرفی گذاشت و سر آن را پوشید و نیمه شب به در خانه امام علی (علیه السلام) آورد و به نام هدیه به امام علی (علیه السلام) تقدیم کرد (با اینکه رشوه بود اما تحت پوشش نام هدیه، می‏خواست علی (علیه السلام) را فریب دهد.)
امام علی (علیه السلام) در برابر این عمل ریاکارانه اشعث، به او فرمود: أصله‏ام زکاه ام صدقه...: آیا این حلوا هدیه است یا زکات است و یا صدقه است؟ که زکات و صدقه به ما حرام است.
اشعث گفت: لا ذا ولا ذاک و لکنها هدیه؛ نه زکات است و نه صدقه، بلکه هدیه است.
امام علی (علیه السلام) به آن ریا کار توجیه گر فرمود: آیا از طریق دین خدا وارد شده‏ای تا مرا فریب دهی؟ یا دستگاه ادراک تو قاطی رفته و یا دیوانه شده‏ای؟ و یا هذیان می‏گوئی؟
والله لو عطیت الا قالیم السبعه بما تحت افلاکها علی ان اعصی الله فی نمله اسلبها جلب شعیره مافعلته؛ سوگند به خدا اگر اقلیمهای هفتگانه را با آنچه در زیر آسمانها است به من بدهند که خداوند را بر گرفتن پوست جوی از دهان مورچه‏ای نافرمانی کنم، هرگز نخواهم کرد و این دنیای شما از برگ جویده‏ای که در دهان ملخی باشد نزد من خوارتر و بی‏ارزشتر است.
این است یک نمونه از موضعگیری قاطع امام علی (علیه السلام) در برابر فرصت طلبان که با استتار و توجیه هدیه، می‏خواستند به آن حضرت رشوه دهند و راه نفوذی به دستگاه او بیابند.
نکات :
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود: با یکدیگر محبت کنید و برای یکدیگر هدیه بفرستید زیرا که هدیه کینه‏ها را برطرف می‏کند.
از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده که فرمود هر آینه اگر هدیه بفرستم برای برادر مسلمانم محبوبتر است نزد من از اینکه باندازه آن هدیه صدقه دهم.
از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: از احترام مرد نسبت به برادر مسلمانش این است که هدیه او را بپذیرد و هدیه دهد او را به آنچه نزد وی می‏باشد و به زحمت نیندازد خود را برای او.
تلخی جدایی را با شیرینی هدیه و احسان جبران کنید.
در هدیه دادن باید مسائل عرفی و اجتماعی را مراعات نمود.
هدیه به همسر، از نشانه‏های نیکوکاران است. متاعاً بالمعروف حقا علی المحسنین
هدیه جنسی، بهتر از پول نقد است.
هدیه دادن که نقش کدورت زدایی و دلجویی دارد، نشانه پرهیزکاران است.
هدیه و هبه دائمی و بی‏منت، مخصوص خداست. انک أنت الوهاب
نه انتقام و نه کینه، بلکه هدیه دادن برای ارتباط بعدی.
هدیه، گاهی در واقع رشوه و حق السکوت است.
دشمنان نیز ما را با فرستادن هدایا آزمایش می‏کنند. مرسله الیهم بهدیه
هدایا را به نحو احسن بپذیرید و پاسخ دهید. اذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها اما نه در مواردی که هدیه جنبه رشوه دارد.