آیات :
اظهار عیوب مسلمین حاکی از فسق اشخاص
یأیها الذین ءامنوا لا یسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیر منهم و لا نساء من نساء عسی أن یکن خیراً منهن و لا تلمزوا أنفسکم و لا تنابزوا بالالقب بئس الاسم الفسوق بعد الایمن و من لم یتب فأولئک هم الظلمون(1465)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و باالقاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکیند، بسیار بد است که برکسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید؛ و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!
مذمت تظاهر به عیوب مردم
لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعاً علیماً(1466)؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
ترجیح محاسن انسان بر عیوب او
و اذ قال ربک للملئکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی أعلم ما لاتعلمون(1467)؛ (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی (نمایندهای) قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: پروردگار! آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم. پروردگار فرمود: من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.
نهی از تجسس در عیوب مسلمین
یأیها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا أیجب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکر هتموه واتقوا الله ان الله تواب رحیم(1468)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است!
اصل برائت از عیب مورد مسلمین
لو لا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنت بأنفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین(1469)؛ چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!
اصل صحت و برائت در مورد عمل مؤمن
الخبیث للخبیثین و الخبیثون للخبیثت و الطیب للطیبین و الطیبون للطی بت أولئک مبرءون مما یقولون لهم مغفره رزق کریم(1470)؛ زنان
ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن پا کند! اینان از نسبتهای ناروایی که (ناپاکان) به آنان میدهند مبرا هستند؛ و برای آنان آمرزش (الهی) و روزی پر ارزشی است!
وای بر عیبجو
ویل لکل همزه لمزه(1471)؛ وای بر هر عیبجوی مسخره کنندهای!
جزای عیبجویی
الذین یلمزون المطوعین من المومنین فی الصدقات و الذین لا یجدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم و لهم عذاب الیم(1472)؛ آنهایی که از مومنان اصاعت کار، در صدقاتشان عیبجویی میکنند، و کسانی را که برای انفاق در راه خدا جز به مقدار ناچیز توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره مینمایند، خدا آنها را مسخره میکند (و کیفر استهزا کنندگان را به آنها میدهد) و برای آنها عذاب دردناکی است!
روایات :
توجه به عیب خود
طوبی لمن منعه عیبه عن عیوب المؤمنین من اخوانه(1473)؛ امام علی (علیه السلام): خوشا به حال کسی که عیب خودش، او را از پرداختن به عیبهای مردم باز دارد.
کور عیب دیگران باش!
أعقل الناس من کان بعیبه بصیرا، و عن عیب غیره ضریرا(1474)؛ امام علی (علیه السلام): خردمندترین مردم، کسی است که بینای عیب خود باشد و کور عیب دیگران.
دیدن عیب خود
من أبصر عیب نفسه شغل عن عیب غیره(1475)؛ امام علی (علیه السلام): کسی که عیب خود را ببیند، از پرداختن به عیب دیگران پرهیز میکند.
رسیدگی به عیب خود
قال أبو عبدالله (علیه السلام): أنفع الاشیاء للمرء للمرء سبقه الناس الی عیب نفسه(1476)؛ امام صادق (علیه السلام): سودمندترین چیزها برای آدمی، این است که در رسیدگی به عیبهای خود بر مردم پیشی گیرد (یا پیش از پرداختن به عیوب مردم به عیبهای خود بپردازد).
مکر خدا همراه عیبجویی
عن محمد بن اسماعیل عن بعض رجاله قال سمعت أبا عبدالله (علیه السلام) یقول: اذا رأیتم العبد متفقدا لذنوب الناس ناسیا لذنوبه فاعلموا أنه قد مکر به(1477)؛ امام صادق (علیه السلام): هرگاه دیدید کسی گناهان مردم را میجوید و گناهان خویش را از یاد برده است، بدانید که گرفتار مکر خدا شده است.
عیبجویی با گمان
یا عبید السوء تلومون الناس علی الظن، ولا تلومون أنفسکم علی الیقین؟!(1478)؛ مسیح (علیه السلام): ای بندگان بد! بر اساس گمان مردم را سرزنش میکنید و با یقینی که به بدیها و عیبهای خود دارید خویشتن را سرزنش نمیکنید؟
خاشاک و تنه درخت
یبصر أحدکم القدی فی عین أخیه، وینسی الجذع - أو قال: الجذل - فی عینه؟!(1479)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر یک از شما خاشاک را در چشم برادرش میبیند و تنه درخت را در چشم خود نمیبیند؟
عیب بزرگ آدمی
کفی بالمرء عیبا أن ینظر من الناس الی ما یعمی عنه من نفسه، و یعیر الناس بما لا یستطیع ترکه و یؤذی جلیسه بما لا یعنیه(1480)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): آدمی را همین عیب بس که عیبی را در مردم ببیند و در خود نبیند و مردم را به خاطر کاری سرزنش کند که خود نمیتواند آن را ترک کند و همنشین خویش را با چیزهای نامربوط و بیهوده آزار دهد.
پوشش گناه مؤمن
عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: یجب للمؤمن علی المؤمن أن یستر علیه سبعین کبیره(1481)؛ امام باقر (علیه السلام): مؤمن در برابر مؤمن وظیفه دارد که هفتاد گناه بزرگ او را بپوشاند.
هدیه کردن عیب
عن أحمد بن محمد رفعه الی أبی عبدالله (علیه السلام) قال: أحب اخوانی الی من أهدی الی عیوبی(1482)؛ امام صادق (علیه السلام): محبوبترین برادرانم نزد من، کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند.
رسوایی همراه عیبجویی
لا تتبعوا عورات المؤمنین؛ فأنه من تتبع عورات المؤمنین تتبع الله عورته، و من تتبع الله عورته فضحه ولو فی جوف بیته(1483)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): عیبهای مؤمنان را جستجو نکنید؛ زیرا هر که دنبال عیبهای مؤمنان بگردد، خداوند عیبهای او را دنبال کند و هر که خداوند تعالی عیوبش را جستجو کند، او را رسوا سازد گرچه درون خانهاش باشد.
عیب پوشی زمامدار
ولیکن أبعد رعیتک منک و أشناهم عندک أطلبهم لمعایب الناس فان فی الناس عیوبا الوالی أحق من سترها فلا تکشفن عما غات عنک منها(1484)؛ امام علی (علیه السلام) - در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر - باید دورترین افراد ملت از تو و دشمنترین آنها نزد تو، عیبجوترین آنها از مردم باشد؛ زیرا مردم (خواه ناخواه) عیبهایی دارند و زمامدار سزاوارترین کس به پوشاندن آنهاست. بنابراین، درباره آن دسته از عیبهای مردم که بر تو پوشیده است، کنجکاوی مکن.
داستانها :
منع شرابخواره
به دستور منصور، صندوق بیت المال را باز کرده بودند و به هر کس از آن چیزی میدادند. شقرانی، یکی از کسانی بود که برای دریافت سهمی از بیت المال آمده بود، ولی چون کسی او را نمیشناخت، وسیلهای پیدا نمیکرد تا سهمی برای خود بگیرد. شقرانی را به اعتبار اینکه یکی از اجدادش برده بوده و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را آزاد کرده بود و قهراً شقرانی هم آزادی را از او به ارث میبرد، مولی رسول الله میگفتند یعنی آزاد شده رسول خدا و این به نوبه خود افتخار و انتسابی برای شقرانی محسوب میشد و از این نظر خود را وابسته به خاندان رسالت میدانست. در این بین که چشمهای شقرانی نگران آشنا و وسیلهای بود تا سهمی برای خودش از بیت المال بگیرد، امام صادق (علیه السلام) را دید، رفت جلو و حاجت خویش را گفت. امام رفت و طولی نکشید که سهمی برای شقرانی گرفته و با خود آورد. همینکه آن را به دست شقرانی داد، بالحنی ملاطفتآمیز این جمله را به وی گفت: کار خوب از هر کسی خوب است، ولی از تو به واسطه انتسابی که با ما داری و تو را وابسته به خاندان رسالت میدانند، خوبتر و زیباتر است و کار بد از هرکس بد است، ولی از تو به خاطر همین انتساب زشتتر و قبیحتر است. امام صادق (علیه السلام) این جمله را فرمود و گذشت.
شقرانی با شنیدن این جمله دانست که امام از سر او، یعنی شرابخواری او آگاه است و از اینکه امام با اینکه میدانست او شرابخوار است، به او محبت کرد و در ضمن محبت، او را متوجه عیبش نمود، خیلی پیش خویش شرمسار گشت و خود را ملامت کرد(1485).
بدترین انسانها از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
روزی، اصحاب به گرد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجتماع کرده بودند. آن حضرت به آنها رو کرد و فرمود: آیا از بدترین افراد شما خبر ندهم؟
اصحاب گفتند: چرا به ما خبر بده!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بدترین افراد شما آن کسی است که: المشائون بالنمیمه، المفرقون بین الاحبه، الباغون للبراء المعایب؛ آنان که برای سخنچینی حرکت کنند، و بین دوستان، جدائی بیاندازند، و در مورد افراد پاک، عیبجوئی نمایند(1486).
پرهیز از عیبجویی
چوپانی در بیابان مشغول چرانیدن گوسفندان بود، دانشمندی در سفر به او رسید و اندکی با او گفتگو کرد فهمید که او بیسواد است، به او گفت: چرا دنبال تحصیل سواد نمیروی؟ چوپان گفت: من آنچه را که خلاصه و چکیده همه علوم است، آموختهام دیگر نیازی به آموزش مجدد ندارم. دانشمند گفت: آنچه آموختهای برای من بیان کن! چوپان گفت: خلاصه و چکیده همه علمها پنج چیز است:
1- تا راستی تمام نگردد، دروغ نگویم.
2- تا غذای حلال تمام نشده، غذای حرام نخورم.
3- تا در خودم عیب هست، عیبجویی از دیگران نکنم.
4- تا روزی خدا تمام نشده به در خانه هیچ کسی برای روزی نروم.
5- تا پای بهشت ننهادهام از مکر و فریب شیطان غافل نگردم.
دانشمند، او را تصدیق کرد و گفت: همه علوم در وجود تو جمع شده است، و هرکس این پنج خصلت را بداند و عمل کند از کتب علم و حکمت، بینیاز است(1487).
توجه به عیب و محبت
به دستور منصور صندوق بین المال را باز کرده بودند و به هرکس از آن چیزی میدادند.
شقرانی یکی از کسانی بود که برای دریافت سهمی از بیت المال آمده بود، ولی چون کسی او را نمیشناخت، وسیلهای پیدا نمیکرد تا سهمی برای خود بگیرد.
شقرانی را به اعتبار اینکه یکی از اجدادش برده بوده و رسول خدا او را آزاد کرده بود و قهرا شقرانی هم آزادی را از او به ارث میبرد مولی رسول الله(1488) میگفتند.
این نوبه خود افتخار و انتسابی برای شقرانی محسوب میشد و از این نظر خود را وابسته به خاندان رسالت میدانست. در این بین که چشمهای شقرانی نگران آشنا و وسیلهای بود تا سهمی برای خودش از بیت المال بگیرد، امام صادق (علیه السلام) را دید، رفت جلو و حاجت خویش را گفت. امام رفت و طولی نکشید که سهمی برای شقرانی گرفته و با خود آورد. همینکه آن را به دست شقرانی داد، با لحنی ملاطفتآمیز این جمله را به وی گفت: کار خوب از هر کسی خوب است ولی از تو به واسطه انتسابی که با ما داری و تو را وابسته به خاندان رسالت میدانند خوبتر زیباتر است و کار بد از هر کسی بد است ولی از تو به خاطر همین انتساب، زشتتر و قبیحتر است.
امام صادق (علیه السلام) این جمله را فرمود و گذشت. شقرانی با شنیدن این جمله دانست که امام از سر او یعنی شرابخواری او آگاه است و از اینکه امام با اینکه میدانست او شرابخوار است به او محبت کرد و در ضمن محبت، او را متوجه عیبش نمود خیلی پیش وجدان خویش شرمسار گشت(1489).
عیب حقیقی
در تفسیر شریف روح البیان آمده است که از یکی از پادشاهان سابق، تصمیم گرفت کاخ عظیمی بسازد که در جهان بینظیر باشد. پس از ساخته شدن کاخ، از تمام مردم دعوت کرد که از کاخ دیدن نمایند و دفتری هم کنار در خروجی قرار داد، تا هر کس عیبی در کاخ مشاهده کرد، در آن بنویسد، تا عیب را برطرف کنند. پس از پایان بازدیدها، وقتی شاه، دفتر را بررسی نمود، دید که تمام مردم از این قصر تعریف کردهاند، به جز دو نفر که به آن ایراد گرفتهاند. شاه به دنبال آن دو فرستاد، وقتی که آنان حاضر شدند، از آنها پرسید: شما چه عیبی در این کاخ مشاهده کردید؟ آنها گفتند: این ساختمان دو عیب دارد که علاج و راه درمانی هم ندارد، ولی میترسم که با گفتن آنها مورد خشم پادشاه قرار بگیریم. شاه گفت: نترسید و حرفتان را بگوئید. آنها گفتند: عیب اول، این است که این ساختمان عاقبت خراب میشود و عیب دیگر آنکه، صاحبش از آن جدا میشود. (میمیرد.) برای مدت اندکی، دل به چه چیزی میبندی(1490)؟
عیب مرا بگو!
استاد قرائتی فرمودند: کاسبی در بازار کاشان بود که به شاگرد خود گفت: اگر مشتری آمد و قیمت جنس را پرسید و من دورغ گفتم، تو تف بینداز به صورت من! قرار ما این است. اگر اینکار را کردی نصف مغازهام را به تو میدهم و اگر سکوت کنی اخراجت میکنم.
عیب مرا بگو!
استاد قرائتی فرمودند: مرحوم آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی شنید که یکی از علما از او ناراحت است. شبی به در خانه او رفت و گفت: اگر از من ناراحتی چرا قهر میکنی؟ بیا عیب مرا بگو تا من عیبم را رفع کنم. آن عالم بزرگوار گفت: با این روحیهای که شما دارید حقا شایسته مرجعیت هستید.
اشعار :
هیچ آفریدهای بیعیب نیست!
بدر بینقصان و زر و بال و گل بیخار نیست. (سعدی)
جستجوی عیب خود
همه حمال عیب خویشتنیم - طعنه بر عیب دیگران چه زنیم (سعدی)
شناخت عیوب خویش
آن کس که به عیب خلق پرداخته است - زانست که عیب خویش نشناخته است (فردوسی)
علم به عیب خویش
چو عیب تن خویش داند کسی - ز عیب کسان بر نگوید بسی (فردوسی)
عیبگویی دوست
دوست آن است کو معایب دوست - همچو آیینه رو به رو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان - در قفا رفته مو به مو گوید (صائب)
نکات :
بیعیب خداست. بالاخره هرکس ممکن است از نظر ما دارای عیبی باشد.
بجای دیدن عیبها، حسنها را ببینیم. اگر به رفع عیوب مشغول باشیم، عیبهای دیگران را حتی نخواهیم دید! با بیانی خوش و زبانی نرم عیوب دیگران را به آنها هدیه دهیم.
اگر بیان عیب دیگران باعث رنجش خاطر آنها میشود، با کنایه و عمل به آنها بفهمانیم. (مثل عیبی که در وضوی پیرمردی بود و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) به جای گفتن با زبان با عمل ایشان را متوجه کردند.
از عیوب خودمان غافل نباشیم. اگر عیوب دیگران را بگوییم، مرتکب غیبت از آنها نمیشود. عیب جویی از دیگران و بیان آنها نهایت ناتوانی یک انسان است. گاهی با یک عیبجویی ساده با خداوند که خالق است ندانسته در میافتیم! اشتغال به عیب خود پیدا کن تا در اصلاح به تو باز شود. (امام خمینی رحمه الله)