تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

عیب‏

آیات :
اظهار عیوب مسلمین حاکی از فسق اشخاص‏
یأیها الذین ءامنوا لا یسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیر منهم و لا نساء من نساء عسی أن یکن خیراً منهن و لا تلمزوا أنفسکم و لا تنابزوا بالالقب بئس الاسم الفسوق بعد الایمن و من لم یتب فأولئک هم الظلمون(1465)؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و باالقاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکیند، بسیار بد است که برکسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید؛ و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!
مذمت تظاهر به عیوب مردم‏
لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعاً علیماً(1466)؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
ترجیح محاسن انسان بر عیوب او
و اذ قال ربک للملئکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی أعلم ما لاتعلمون(1467)؛ (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی (نماینده‏ای) قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: پروردگار! آیا کسی را در آن قرار می‏دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‏آوریم، و تو را تقدیس می‏کنیم. پروردگار فرمود: من حقایقی را می‏دانم که شما نمی‏دانید.
نهی از تجسس در عیوب مسلمین‏
یأیها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا أیجب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکر هتموه واتقوا الله ان الله تواب رحیم(1468)؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‏پذیر و مهربان است!
اصل برائت از عیب مورد مسلمین‏
لو لا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنت بأنفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین(1469)؛ چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!
اصل صحت و برائت در مورد عمل مؤمن‏
الخبیث للخبیثین و الخبیثون للخبیثت و الطیب للطیبین و الطیبون للطی بت أولئک مبرءون مما یقولون لهم مغفره رزق کریم(1470)؛ زنان‏
ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن پا کند! اینان از نسبتهای ناروایی که (ناپاکان) به آنان می‏دهند مبرا هستند؛ و برای آنان آمرزش (الهی) و روزی پر ارزشی است!
وای بر عیب‏جو
ویل لکل همزه لمزه(1471)؛ وای بر هر عیبجوی مسخره کننده‏ای!
جزای عیب‏جویی‏
الذین یلمزون المطوعین من المومنین فی الصدقات و الذین لا یجدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم و لهم عذاب الیم(1472)؛ آنهایی که از مومنان اصاعت کار، در صدقاتشان عیبجویی می‏کنند، و کسانی را که برای انفاق در راه خدا جز به مقدار ناچیز توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می‏نمایند، خدا آنها را مسخره می‏کند (و کیفر استهزا کنندگان را به آنها می‏دهد) و برای آنها عذاب دردناکی است!
روایات :
توجه به عیب خود
طوبی لمن منعه عیبه عن عیوب المؤمنین من اخوانه(1473)؛ امام علی (علیه السلام): خوشا به حال کسی که عیب خودش، او را از پرداختن به عیب‏های مردم باز دارد.
کور عیب دیگران باش!
أعقل الناس من کان بعیبه بصیرا، و عن عیب غیره ضریرا(1474)؛ امام علی (علیه السلام): خردمندترین مردم، کسی است که بینای عیب خود باشد و کور عیب دیگران.
دیدن عیب خود
من أبصر عیب نفسه شغل عن عیب غیره(1475)؛ امام علی (علیه السلام): کسی که عیب خود را ببیند، از پرداختن به عیب دیگران پرهیز می‏کند.
رسیدگی به عیب خود
قال أبو عبدالله (علیه السلام): أنفع الاشیاء للمرء للمرء سبقه الناس الی عیب نفسه(1476)؛ امام صادق (علیه السلام): سودمندترین چیزها برای آدمی، این است که در رسیدگی به عیب‏های خود بر مردم پیشی گیرد (یا پیش از پرداختن به عیوب مردم به عیب‏های خود بپردازد).
مکر خدا همراه عیب‏جویی‏
عن محمد بن اسماعیل عن بعض رجاله قال سمعت أبا عبدالله (علیه السلام) یقول: اذا رأیتم العبد متفقدا لذنوب الناس ناسیا لذنوبه فاعلموا أنه قد مکر به(1477)؛ امام صادق (علیه السلام): هرگاه دیدید کسی گناهان مردم را می‏جوید و گناهان خویش را از یاد برده است، بدانید که گرفتار مکر خدا شده است.
عیب‏جویی با گمان‏
یا عبید السوء تلومون الناس علی الظن، ولا تلومون أنفسکم علی الیقین؟!(1478)؛ مسیح (علیه السلام): ای بندگان بد! بر اساس گمان مردم را سرزنش می‏کنید و با یقینی که به بدی‏ها و عیب‏های خود دارید خویشتن را سرزنش نمی‏کنید؟
خاشاک و تنه درخت‏
یبصر أحدکم القدی فی عین أخیه، وینسی الجذع - أو قال: الجذل - فی عینه؟!(1479)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر یک از شما خاشاک را در چشم برادرش می‏بیند و تنه درخت را در چشم خود نمی‏بیند؟
عیب بزرگ آدمی‏
کفی بالمرء عیبا أن ینظر من الناس الی ما یعمی عنه من نفسه، و یعیر الناس بما لا یستطیع ترکه و یؤذی جلیسه بما لا یعنیه(1480)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): آدمی را همین عیب بس که عیبی را در مردم ببیند و در خود نبیند و مردم را به خاطر کاری سرزنش کند که خود نمی‏تواند آن را ترک کند و همنشین خویش را با چیزهای نامربوط و بیهوده آزار دهد.
پوشش گناه مؤمن‏
عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: یجب للمؤمن علی المؤمن أن یستر علیه سبعین کبیره(1481)؛ امام باقر (علیه السلام): مؤمن در برابر مؤمن وظیفه دارد که هفتاد گناه بزرگ او را بپوشاند.
هدیه کردن عیب‏
عن أحمد بن محمد رفعه الی أبی عبدالله (علیه السلام) قال: أحب اخوانی الی من أهدی الی عیوبی(1482)؛ امام صادق (علیه السلام): محبوب‏ترین برادرانم نزد من، کسی است که عیب‏هایم را به من هدیه کند.
رسوایی همراه عیب‏جویی‏
لا تتبعوا عورات المؤمنین؛ فأنه من تتبع عورات المؤمنین تتبع الله عورته، و من تتبع الله عورته فضحه ولو فی جوف بیته(1483)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): عیب‏های مؤمنان را جستجو نکنید؛ زیرا هر که دنبال عیب‏های مؤمنان بگردد، خداوند عیب‏های او را دنبال کند و هر که خداوند تعالی عیوبش را جستجو کند، او را رسوا سازد گرچه درون خانه‏اش باشد.
عیب پوشی زمامدار
ولیکن أبعد رعیتک منک و أشناهم عندک أطلبهم لمعایب الناس فان فی الناس عیوبا الوالی أحق من سترها فلا تکشفن عما غات عنک منها(1484)؛ امام علی (علیه السلام) - در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر - باید دورترین افراد ملت از تو و دشمن‏ترین آنها نزد تو، عیب‏جوترین آنها از مردم باشد؛ زیرا مردم (خواه ناخواه) عیب‏هایی دارند و زمامدار سزاوارترین کس به پوشاندن آنهاست. بنابراین، درباره آن دسته از عیب‏های مردم که بر تو پوشیده است، کنجکاوی مکن.
داستانها :
منع شرابخواره‏
به دستور منصور، صندوق بیت المال را باز کرده بودند و به هر کس از آن چیزی می‏دادند. شقرانی، یکی از کسانی بود که برای دریافت سهمی از بیت المال آمده بود، ولی چون کسی او را نمی‏شناخت، وسیله‏ای پیدا نمی‏کرد تا سهمی برای خود بگیرد. شقرانی را به اعتبار اینکه یکی از اجدادش برده بوده و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را آزاد کرده بود و قهراً شقرانی هم آزادی را از او به ارث می‏برد، مولی رسول الله می‏گفتند یعنی آزاد شده رسول خدا و این به نوبه خود افتخار و انتسابی برای شقرانی محسوب می‏شد و از این نظر خود را وابسته به خاندان رسالت می‏دانست. در این بین که چشمهای شقرانی نگران آشنا و وسیله‏ای بود تا سهمی برای خودش از بیت المال بگیرد، امام صادق (علیه السلام) را دید، رفت جلو و حاجت خویش را گفت. امام رفت و طولی نکشید که سهمی برای شقرانی گرفته و با خود آورد. همینکه آن را به دست شقرانی داد، بالحنی ملاطفت‏آمیز این جمله را به وی گفت: کار خوب از هر کسی خوب است، ولی از تو به واسطه انتسابی که با ما داری و تو را وابسته به خاندان رسالت می‏دانند، خوبتر و زیباتر است و کار بد از هرکس بد است، ولی از تو به خاطر همین انتساب زشت‏تر و قبیح‏تر است. امام صادق (علیه السلام) این جمله را فرمود و گذشت.
شقرانی با شنیدن این جمله دانست که امام از سر او، یعنی شرابخواری او آگاه است و از اینکه امام با اینکه می‏دانست او شرابخوار است، به او محبت کرد و در ضمن محبت، او را متوجه عیبش نمود، خیلی پیش خویش شرمسار گشت و خود را ملامت کرد(1485).
بدترین انسانها از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
روزی، اصحاب به گرد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجتماع کرده بودند. آن حضرت به آنها رو کرد و فرمود: آیا از بدترین افراد شما خبر ندهم؟
اصحاب گفتند: چرا به ما خبر بده!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بدترین افراد شما آن کسی است که: المشائون بالنمیمه، المفرقون بین الاحبه، الباغون للبراء المعایب؛ آنان که برای سخن‏چینی حرکت کنند، و بین دوستان، جدائی بیاندازند، و در مورد افراد پاک، عیبجوئی نمایند(1486).
پرهیز از عیبجویی‏
چوپانی در بیابان مشغول چرانیدن گوسفندان بود، دانشمندی در سفر به او رسید و اندکی با او گفتگو کرد فهمید که او بی‏سواد است، به او گفت: چرا دنبال تحصیل سواد نمی‏روی؟ چوپان گفت: من آنچه را که خلاصه و چکیده همه علوم است، آموخته‏ام دیگر نیازی به آموزش مجدد ندارم. دانشمند گفت: آنچه آموخته‏ای برای من بیان کن! چوپان گفت: خلاصه و چکیده همه علم‏ها پنج چیز است:
1- تا راستی تمام نگردد، دروغ نگویم.
2- تا غذای حلال تمام نشده، غذای حرام نخورم.
3- تا در خودم عیب هست، عیبجویی از دیگران نکنم.
4- تا روزی خدا تمام نشده به در خانه هیچ کسی برای روزی نروم.
5- تا پای بهشت ننهاده‏ام از مکر و فریب شیطان غافل نگردم.
دانشمند، او را تصدیق کرد و گفت: همه علوم در وجود تو جمع شده است، و هرکس این پنج خصلت را بداند و عمل کند از کتب علم و حکمت، بی‏نیاز است(1487).
توجه به عیب و محبت‏
به دستور منصور صندوق بین المال را باز کرده بودند و به هرکس از آن چیزی می‏دادند.
شقرانی یکی از کسانی بود که برای دریافت سهمی از بیت المال آمده بود، ولی چون کسی او را نمی‏شناخت، وسیله‏ای پیدا نمی‏کرد تا سهمی برای خود بگیرد.
شقرانی را به اعتبار اینکه یکی از اجدادش برده بوده و رسول خدا او را آزاد کرده بود و قهرا شقرانی هم آزادی را از او به ارث می‏برد مولی رسول الله(1488) می‏گفتند.
این نوبه خود افتخار و انتسابی برای شقرانی محسوب می‏شد و از این نظر خود را وابسته به خاندان رسالت می‏دانست. در این بین که چشمهای شقرانی نگران آشنا و وسیله‏ای بود تا سهمی برای خودش از بیت المال بگیرد، امام صادق (علیه السلام) را دید، رفت جلو و حاجت خویش را گفت. امام رفت و طولی نکشید که سهمی برای شقرانی گرفته و با خود آورد. همینکه آن را به دست شقرانی داد، با لحنی ملاطفت‏آمیز این جمله را به وی گفت: کار خوب از هر کسی خوب است ولی از تو به واسطه انتسابی که با ما داری و تو را وابسته به خاندان رسالت می‏دانند خوبتر زیباتر است و کار بد از هر کسی بد است ولی از تو به خاطر همین انتساب، زشت‏تر و قبیح‏تر است.
امام صادق (علیه السلام) این جمله را فرمود و گذشت. شقرانی با شنیدن این جمله دانست که امام از سر او یعنی شرابخواری او آگاه است و از اینکه امام با اینکه می‏دانست او شراب‏خوار است به او محبت کرد و در ضمن محبت، او را متوجه عیبش نمود خیلی پیش وجدان خویش شرمسار گشت(1489).
عیب حقیقی‏
در تفسیر شریف روح البیان آمده است که از یکی از پادشاهان سابق، تصمیم گرفت کاخ عظیمی بسازد که در جهان بی‏نظیر باشد. پس از ساخته شدن کاخ، از تمام مردم دعوت کرد که از کاخ دیدن نمایند و دفتری هم کنار در خروجی قرار داد، تا هر کس عیبی در کاخ مشاهده کرد، در آن بنویسد، تا عیب را برطرف کنند. پس از پایان بازدیدها، وقتی شاه، دفتر را بررسی نمود، دید که تمام مردم از این قصر تعریف کرده‏اند، به جز دو نفر که به آن ایراد گرفته‏اند. شاه به دنبال آن دو فرستاد، وقتی که آنان حاضر شدند، از آنها پرسید: شما چه عیبی در این کاخ مشاهده کردید؟ آنها گفتند: این ساختمان دو عیب دارد که علاج و راه درمانی هم ندارد، ولی می‏ترسم که با گفتن آن‏ها مورد خشم پادشاه قرار بگیریم. شاه گفت: نترسید و حرفتان را بگوئید. آن‏ها گفتند: عیب اول، این است که این ساختمان عاقبت خراب می‏شود و عیب دیگر آنکه، صاحبش از آن جدا می‏شود. (می‏میرد.) برای مدت اندکی، دل به چه چیزی می‏بندی(1490)؟
عیب مرا بگو!
استاد قرائتی فرمودند: کاسبی در بازار کاشان بود که به شاگرد خود گفت: اگر مشتری آمد و قیمت جنس را پرسید و من دورغ گفتم، تو تف بینداز به صورت من! قرار ما این است. اگر اینکار را کردی نصف مغازه‏ام را به تو می‏دهم و اگر سکوت کنی اخراجت می‏کنم.
عیب مرا بگو!
استاد قرائتی فرمودند: مرحوم آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی شنید که یکی از علما از او ناراحت است. شبی به در خانه او رفت و گفت: اگر از من ناراحتی چرا قهر می‏کنی؟ بیا عیب مرا بگو تا من عیبم را رفع کنم. آن عالم بزرگوار گفت: با این روحیه‏ای که شما دارید حقا شایسته مرجعیت هستید.
اشعار :
هیچ آفریده‏ای بی‏عیب نیست!
بدر بی‏نقصان و زر و بال و گل بی‏خار نیست. (سعدی)
جستجوی عیب خود
همه حمال عیب خویشتنیم - طعنه بر عیب دیگران چه زنیم (سعدی)
شناخت عیوب خویش‏
آن کس که به عیب خلق پرداخته است - زانست که عیب خویش نشناخته است (فردوسی)
علم به عیب خویش‏
چو عیب تن خویش داند کسی - ز عیب کسان بر نگوید بسی (فردوسی)
عیب‏گویی دوست‏
دوست آن است کو معایب دوست - همچو آیینه رو به رو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان - در قفا رفته مو به مو گوید (صائب)
نکات :
بی‏عیب خداست. بالاخره هرکس ممکن است از نظر ما دارای عیبی باشد.
بجای دیدن عیبها، حسن‏ها را ببینیم. اگر به رفع عیوب مشغول باشیم، عیب‏های دیگران را حتی نخواهیم دید! با بیانی خوش و زبانی نرم عیوب دیگران را به آنها هدیه دهیم.
اگر بیان عیب دیگران باعث رنجش خاطر آنها می‏شود، با کنایه و عمل به آنها بفهمانیم. (مثل عیبی که در وضوی پیرمردی بود و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) به جای گفتن با زبان با عمل ایشان را متوجه کردند.
از عیوب خودمان غافل نباشیم. اگر عیوب دیگران را بگوییم، مرتکب غیبت از آنها نمی‏شود. عیب جویی از دیگران و بیان آنها نهایت ناتوانی یک انسان است. گاهی با یک عیب‏جویی ساده با خداوند که خالق است ندانسته در می‏افتیم! اشتغال به عیب خود پیدا کن تا در اصلاح به تو باز شود. (امام خمینی رحمه الله)