تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

خانواده‏

آیات :
امنیت در خانواده‏
و ان امرأه خافت و من بعلها نشوزا أو اعراضا فلا جناح علیهما أن یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر و أحضرت الانفس الشح و ان تحسنوا و تتقوا فان الله کان بما تعلمون خبیرا(629)؛ و اگر زنی، از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن و مرد، از پاره‏ای از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق غریزه حب ذات، در این‏گونه موارد) بخل می‏ورزند. و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام می‏دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).
لزوم تلاش برای رفع اختلاف خانوادگی‏
و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من أهله و حکما من أهلها ان یریدا اصلحا یوفق الله بینهما ان الله کان علیما خبیرا(630)؛ و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خامواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک می‏کند؛ زیرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نیات همه، با خبر است).
مسئولیت اصلاح خانواده‏
و کان یأمر أهله بالصلوه و الزکوه و کان عند ربه مرضیا(631)؛ او همواره خانواده‏اش را به نماز و زکات فرمان می‏داد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
خانواده جلوه رحمت الهی‏
و وهبنا له أهله و مثلهم معهم رحمه منا و ذکری لاولی الالبب(632)؛ و خانواده‏اش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان.
مؤمن مسئول حفظ خانواده خویش از انحراف با تربیت صحیح‏
یایها الذین ءامنوا قوا أنفسکم و أهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره ملئکه غلاظ شداد لا یعصون الله ما أمرهم و یفعلون و ما یؤمرون(633)؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی‏کنند و آنچه را فرمان داده شده‏اند (به طور کامل) اجرا می‏نمایند!
خانواده در بهشت‏
جنت عدن یدخلونها و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذریتهم و الملکه یدخلن علیهم من کل باب(634)؛ (همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن می‏شوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‏گردند...
اهمیت صلح و صفا در خانواده‏
و لن تستطیعوا أن تعدلوا بین النساء و لو حرصتم فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله کان غفورا رحیما(635)؛ شما هرگز نمی‏توانید (از نظر محبت قلبی) در میان زنان، عدالت برقرار کنبد، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را بصورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید خداوند آمرزنده و مهربان است.
روایات :
ایمان و اخلاق در خانواده‏
أحسن الناس ایمانا أحسنهم خلقا و ألطفهم بأهله(636)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): با ایمان‏ترین مردم، خوش اخلاق‏ترین آنها و مهرورزترین‏شان به خانواده خود است.
اخلاق امام کاظم (علیه السلام)
و کان اوصل الناس لاهله و رحمه و کان یتفقد فقراء المدینه فی اللیل(637)؛ روایت شده است: (امام کاظم (علیه السلام)) بیشترین پیوند را با خانواده و خویشان خود داشت و شب‏ها از فقیران مدینه دستگیری می‏کرد.
وقت گذاشتن برای خانواده‏
کان اذا أولی منزله جزء دخوله ثلاثه اجزاء: جزء الله جزءا لاهله و جزء النفسه(638) امام سجاد (علیه السلام): وقتی به خانه می‏رفت، اوقاتش را سه قسمت می‏کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود.
فضیلت تأمین عائله‏
من سعی علی عیاله فی طلب الحلال فهو فی سبیل الله(639)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر که برای کسب روزی حلال برای خانواده خود بکوشد، (کوشش او) در راه خدا به شمار است.
آموزش خیر خانواده‏
علموا أنفسکم و أهلیکم الخیر و أدبوهم(640)؛ امام علی (علیه السلام): به خود و خانواده خود خوبی بیاموزید و آنان را تربیت کنید.
پاسداری از خانواده‏
ان المره یحتاج فی منزله و عیاله الی ثلاث خصال یتکلفها و ان لم یکن فی طبعه ذلک: معاشره جمیله وسعه بتقدیر و غیر بتحصن(641)؛ امام صادق (علیه السلام): مرد برای اداره منزل و خانواده خود به سه خصلت نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلف به آنها وادارد: خوش رفتاری، گشاده دستی سنجیده و غیرت برای حفاظت آنها.
رفاه خانواده‏
ان أرضاکم عندالله أسبغکم علی عیاله(642)؛ امام سجاد (علیه السلام): خداوند از آن کس خشنودتر است که خانواده خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد.
آسایش خانواده‏
لان أدخل السوق و معی درهم أبتاع به لحما لعیالی و قد قرموا الیه أحب الی من أن أعتق نسمه(643)؛ امام سجاد (علیه السلام): چنان چه وارد بازار شوم و درهمی بشوم و با آن برای خانواده‏ام گوشتی بخرم که بدان رغبت کرده‏اند، برای من محبوب‏تر است از این که بنده‏ای آزاد کنم.
فضیلت هم‏نشینی با اعضای خانواده‏
جلوس المرء عند عیاله أحب الی الله من اعتکاف فی مسجدی هذا(644)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): نشستن مرد پیش زن و فرزندش نزد خداوند محبوب‏تر است از اعتکاف در این مسجد من.
داستانها :
کارهای خانه‏
علی ابن ابیطالب (علیه السلام) و زهرا (علیهم السلام) پس از آنکه با هم ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) واگذاشتند، به آن حضرت گفتند: یا رسول الله! ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد.
پیامبر، کارهای بیرون خانه را به عهده علی و کارهای داخلی را به عهده زهرا مرضیه گذاشت. علی و زهرا از اینکه نظر رسول خدا را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا با مهربانی و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند.
مخصوصا زهرا (علیهم السلام) از اینکه رسول خدا او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی می‏کرد و می‏گفت: یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا مرا از سر و کار پیدا کردن با مردان معاف کرده است.
از آن تاریخ کارهایی از قبیل آوردن آب و آذوقه و سوخت و خرید بازار را علی (علیه السلام) انجام می‏داد، و کارهایی از قبیل آرد کردن گندم و جو به وسیله آسیاب دستی و پختن نان و آشپزی و شستشو و تنظیم خانه به وسیله زهرا صورت می‏گرفت.
در عین حال علی (علیه السلام) هر وقت فراغتی می‏یافت در کارهای داخلی به کمک زهرا می‏پرداخت. یک روز پیامبر به خانه آنان آمد و آنان را دید که با هم کار می‏کنند. پرسید: کدامیک از شما خسته‏تر هستید تا من به جای او کار کنم؟ علی (علیه السلام) عرض کرد: یا رسول الله! زهرا خسته است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به زهرا (علیهم السلام) استراحت داد و لختی خود به کار پرداخت. از آن طرف هر وقت برای علی گرفتاری یا مسافرت یا جهادی پیش می‏آمد، زهرا کار بیرون را نیز انجام می‏داد. این روش همچنان ادامه داشت، علی و زهرا کارهای خانه خود را خودشان انجام می‏دادند و خود را به خدمتکاری نیازمند نمی‏دیدند. تا آنکه صاحب فرزندانی شدند و کودکانی عزیز در کلبه محقر ولی روشن و با صفای آنها چشم گشودند. در این هنگام طبعا کار داخلی خانه زیادتر و زحمت زهرا افزون‏تر گشت.
یک روز علی (علیه السلام) دلش به حال همسر عزیزش سوخت، دید رفت و روب خانه و کارهای آشپزی جامه‏های او را غبار آلود و دودی کرده، بعلاوه از بس که با دستهای هود آسیاب دستی را چرخانیده دستهایش آبله کرده، و بند مشک آب که در مواقعی به دوش کشیده و از راه دور آورده، روی سینه‏اش اثر گذاشته است. به همسر عزیزش پیشنهاد کرد، به حضور رسول اکرم برود و از آن حضرت خدمتکاری برای کمک خودش بگیرد. زهرا (علیهم السلام) پیشنهاد و به خانه رسول اکرم رفت. اتفاقا در آن وقت گروهی در محضر رسول اکرم نشسته و مشغول صحبت بودند. زهرا (علیهم السلام) شرم کرد و در حضور آن جمعیت تقاضای خود را عرضه بدارد، به خانه برگشت. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه آمد و رفت زهرا شد، فهمید که دخترش با او کار داشته و چون موقعیت مقتضی نبود، مراجعت کرده است.
صبح روز بعد رسول اکرم به خانه دخترش رفت، اتفاقا علی و زهرا در آن وقت پهلوی یکدیگر آرمیده بودند و یک پوزش روی خود کشیده بودند. رسول خدا از بیرون اطاق با آواز بلند گفت: السلام علیکم.
علی و زهرا از شرم جواب ندادند، بار دوم گفت: السلام علیکم.
باز هم سکوت کردند.
سومین بار فرمود: السلام علیکم.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسمش این بود که هرگاه به خانه کسی می‏رفت، از پشت در خانه یا در اطاق با آواز بلند سلام می‏کرد، اگر جواب می‏دادند، اجازه ورود می‏خواست و اگر جواب نمی‏دادند تا سه بار سلام خود تکرار می‏کرد، اگر باز هم جواب نمی‏شنید، مراجعت می‏کرد.
علی (علیه السلام) دید اگر جواب سلام پیغمبر را ندهند، پیغمبر مراجعت خواهد کرد و از فیض زیارت آن حضرت محروم خواهند ماند، از این رو با آواز بلند گفت: و علیک السلام یا رسول الله، بفرمایید.
پیغمبر وارد شد و بالای سر آنها نشست، به زهرا گفت: تو دیروز پیش من آمدی و برگشتی، حتما کاری داشتی، کارت را بگو!
علی عرض کرد: یا رسول الله! اجازه بدهید من به شما بگویم که زهرا برای چه کاری آمده بود. من زهرا را پیش شما فرستادم. علتش این بود که من دیدم کارهای داخلی خانه زیاد شده و زهرا به زحمت افتاده است، دلم به حالش سوخت، دیدم رفت و روب خانه و پای اجاق رفتن، جامه‏های زهرا را غبار آلود و دودی کرده، دستهایش در اثر گرداندن آسیاب دستی آبله کرده، بند مشک آب روی سینه‏اش اثر گذاشته است. گفتم بیاید به حضور شما تا مقرر فرمایید از این پس ما خدمتکاری داشته باشیم که کمک زهرا باشد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی‏خواست که زندگی خودش یا عزیزانش از حد فقرای امت - که امکانات خیلی کمی داشتند - بالاتر باشد، زیرا مدینه در آن ایام در فقر و احتیاج به سر می‏برد. مخصوصا عده‏ای از فقرای مهاجرین با نهایت سختی زندگی می‏کردند. از آن طرف با روحیه دخترش زهرا آشنایی داشت و می‏دانست زهرا چقدر شیفته عبادت و معنویت است و ذکر خدا چقدر به او نیرو و نشاط می‏دهد؛ از این جهت فرمود: میل دارید چیزی به شما یاد بدهم که از همه اینها بهتر باشد؟
- بفرمایید، یا رسول الله.
- هر وقت خواستید بخوابید، سی و سه مرتبه ذکر سبحان الله و سی و سه مرتبه ذکر الحمدلله و سی و چهار مرتبه ذکر الله اکبر را فراموش نکنید. اثری که این عمل در روح شما می‏بخشد، از اثری که یک خدمتکار در زندگی شما می‏بخشد بسی افزونتر است.
زهرا که تا این وقت هنوز سر را از زیر روپوش بیرون نیاورده بود، سر را بیرون آورد و با خوشحالی و نشاط سه بار پشت سر هم گفت: به آنچه خدا و پیغمبر خشنود باشند خشنودم(645).
اهمیت حسن خلق در خانواده‏
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به خوشروئی و خوش خلقی در نظام خانوادگی اهمیت فوق العاده‏ای قائل بودند و در موارد بسیاری بر آن تأکید فرموده‏اند. در مراسم تدفین سعد بن معاذ صحابی ارجمند آن حضرت پدیده‏ای رخ داد که درس عبرت بزرگی برای مؤمنین شد.
مادر سعد بن معاذ که در تشییع جنازه پسرش تجلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دید - حضرت چند بار جنازه سعد را به دوش خود حمل کردند و خود در قبر رفته و جسد او را در قبر گذاردند و به دست مبارک خود لحد چیدند و دفن کردند - درباره فرزند خود گفت: یا سعد هنیئا لک الجنه؛ ای سعد بهشت بر تو گوارا باد! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به مادر سعد فرمودند: آرام باش و در کار خدا بطور جزم سخن مگوی که پسرت هم اکنون در فشار و زحمت است. اصحاب با تعجب علت را پرسیدند، فرمودند: انه کان خلقه مع اهله سوء؛ او با خانواده خود در منزل بد اخلاق بود.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا آنجا به مدارای با زنان اهمیت می‏دادند که حتی در آخرین لحظات حیات خود به آن سفارش فرمودند(646).
دادخواهی امام (علیه السلام)
روزی علی (علیه السلام) در شدت گرمای بعد از ظهر، به طرف منزل آمد. زنی که دید که بر در خانه ایستاده است. به حضرا عرض کرد: شوهرم به من ستم می‏کند، تهدیدم می‏نماید و قسم یاد کرده است مرا بزند.
حضرت فرمود: صبر کن تا شدت گرما تخفیف پیدا کند. به خواست خداوند با تو می‏آیم و به کارت رسیدگی می‏گردد.
حضرت با شنیدن این سخن سر فرو افکند و چند لحظه فکر کرد. سپس سر برداشت و فرمود: نه! به خدا قسم بدون کمترین تأخیر، باید حق مظلوم گرفته شود. این سخن را گفت و پرسید منزلت کجاست؟ در معیت زن حرکت کرد تا به در خانه‏اش رسید.
فوقف فقال السلام علیکم فخرج شاب فقال علی (علیه السلام) یا عبدالله اتق الله فانک قد أخفتها و أخرجتها فقال الفتی و ما أنت و ذاک و الله لا حرقنها لکلامک(647)؛ علی (علیه السلام) جلوی خانه ایستاد و از بیرون منزل، به صدای بلند سلام کردم جوانی از خانه بیرون درآمد. حضرت به وی فرمود: از خدا بترس! تو زنت را ترسانده‏ای و او را از منزلت بیرون کرده‏ای. جوان با خشونت و بی‏ادبی عرض کرد: کار همسر من به تو چه ربطی دارد؟ به خدا قسم برای گفته تو، زنم را آتش خواهم زد!
علی (علیه السلام) از شنیدن سخنان جوان که از قانون شکنی او حکایت می‏کرد، سخت بر آشفت. شمشیر از نیام کشید و فرمود: من تو را امر به معروف و نهی از منکر می‏کنم و فرمان الهی را ابلاغ می‏نمایم، اما تو از گناه سخن می‏گویی و از امر حق سرپیچی می‏کنی؟!
در این فاصله که بین آن حضرت و جوان رد و بدل می‏شد، کسانی که از آن کوچه عبور می‏کردند، گرد علی (علیه السلام) جمع شدند و به عنوان امیر المؤمنین (علیه السلام) به آن حضرت، سلام می‏کردند. جوان که حضرت را نشناخته بود، از سلام مردم متوجه شد که با شخص اول مملکت سخن می‏گوید. تکان خورد و به خود آمد و با شرمندگی سر را به طرف دست علی (علیه السلام) فرود آورد و گفت: یا امیر المؤمنین، از لغزش من درگذر! به خدا قسم امر تو را اطاعت می‏کنم و حداکثر تواضع را نسبت به همسرم معمول خواهم داشت. حضرت شمشیر خود را در غلاف فرو برد و به زن نیز توصیه کرد که با شوهرت طوری رفتار کن که اینگونه خشمگین نشود.
از این روایات استفاده می‏شود که مرد تفوق طلب برای آن که برتری خود را اثبات نماید و حکمران خانواده باشد، به همسر خویش - اهانت می‏کند و با تندی و خشونت، عزت نفس و شخصیتش را درهم می‏شکند. او را به زدن و سوزاندن تهدید می‏نماید و زندگی را بر وی، طاقت فرسا و غیر قابل تحمل می‏سازد.
زن از مشاهده اعمال ناروای شوهر برتری طلب، سخت نگران و ناراحت می‏شود. برای چاره جویی و دفاع از شرافت و شخصیت خود به پناه قانون می‏رود و از رئیس حکومت استمداد می‏کند تا بدین وسیله از خطر ناامنی و اسارت رهایی یابد.
خوشبختانه زمامدار کشور، مرد حق و عدالت بود و در اولین فرصت و بدون تشریفات و اتلاف وقت به دادخواهی زن ستمدیده قیام نمود و شخصا با شوهر برتری طلب و خودخواهش سخن گفت و سرانجام او را به اطاعت از قانون و احترام همسر خود وادار ساخت و در نتیجه آن صحنه وحشت‏زا و خطرناک پایان پذیرفت و محیط خانه از نعمت امنیت و آسایش برخوردار گردید.
اگر آن زن به حکومت دسترسی پیدا نمی‏کرد، یا آن که حکومت از او دادخواهی نمی‏نمود، یا حکومت ضعیف بود و قدرت دادخواهی نمی‏داشت و خلاصه اگر زن ستمدیده نمی‏توانست از قانون و حکومت استفاده کند، در مقابل فشارهای طاقت فرسا و جانکاه شوهر برتری طلب خود، چه کند؟ و چگونه شکست خویش را جبران می‏نمود؟
این سؤال در مورد آن زن و درباره تمام مردم ضعیفی که مورد تعدی برتری طلبان قرار می‏گیرند و قدرت دفاع ندارند، قابل طرح است. ولی نمی‏توان به این پرسش، پاسخ صریح و قطعی داد. زیرا اولا در این موارد اوضاع و احوال و شرایط زمان و مکان یکسان نیست. ثانیا روحیه و طرز تفکر افراد با یکدیگر متفاوت است. بنابراین در جواب باید گفت، مردم در شرایط مختلف با داشتن افکار متفاوت، عکس العمل‏های گوناگون از خود نشان می‏دهند(648).
اول خانواده!
روزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب خود فرمودند: صدقه بدهید!
شخصی برخاست و گفت: من دیناری دارم. آیا آن را صدقه بدهم؟ حضرت فرمودند آن را برای خودت خرج کن! عرض کرد: دینار دیگری هم دارم؟ فرمودند: آن را در مخارج همسرت مصرف کن! عرض کرد: اما دینار دیگرم را؟ فرمودند: خرج فرزندانت بنما! گفت: باز هم پول دارم؟ فرمودند: برای خادم و پیشخدمت خود خرج کن! عرض کرد: دینار دیگری هم دارم؟ فرمودند: خودت می‏دانی و هرکاری صلاح است با آن انجام بده (و آن را صدقه بده!)(649)
اخلاق در خانه‏
همسر بزرگوار امام خمینی (رحمه الله) در مورد نحوه برخورد حضرت امام (رحمه الله) با ایشان می‏گوید: حضرت امام (رحمه الله) به من خیلی احترام می‏گذاشتند و خیلی اهمیت می‏دادند. هیچ حرف بد یا زشتی به من نمی‏زدند... امام (رحمه الله) حتی در اوج عصبانیت هرگز بی‏احترامی و اسائه ادب نمی‏کردند. (امام در هنگام ناهار یا شام) غذا را شروع نمی‏کردند؛ به بچه‏ها هم می‏گفتند: صبر کنید تا خانم بیایند... حضرت امام [کارهای خانه‏] جارو کردن و ظرف شستن و حتی شستن روسری بچه خودمان را وظیفه من نمی‏دانستند و اگر به جهت نیاز گاهی به این کارها دست می‏زدم، ناراحت می‏شدند و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من می‏گذاشتند. حتی وقتی وارد اتاق می‏شدم، به من نمی‏گفتند: در را پشت سرتان ببندید صبر می‏کردند تا بنشینم و بعد خودشان بلند می‏شدند و در را می‏بستند... امام در مسایل خصوصی زندگی من دخالت نمی‏کردند... هر طوری که دوست داشتم، زندگی می‏کردم. به رفت و آمد با دوستانم کاری نداشتند...
به احمد جان خیلی سفارش (مرا) کردند. به او گفتند: خیلی مواظب [مادرت‏] باش. من نتوانستم تلافی کنم و تو تلافی کن.
خانم فریده مصطفوی، دختر امام تأکید می‏کند: هیچ وقت ما ندیدیم ایشان [امام‏] به خانم بگویند فلان کار را انجام بده و یا حتی یک چای برای من بریز... خیلی به ایشان [مادرم‏] اظهار محبت و علاقه می‏کردند و مفید بودند این اظهار محبت و علاقه را جلوی فرزندان هم علنی کنند. امام احترام فوق العاده برای خانم قائل بودند... در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند... در شرایط سخت روزهای آخر، هر وقت چشم باز می‏کردند، اگر قادر به صحبت بودند، می‏گفتند: خانم چطورند؟... اگر روزی خانم غذا را تهیه می‏کردند، هر چقدر هم که بد می‏شد، کسی حق اعتراض نداشت و امام از آن غذا تعریف می‏کردند. امام به ما می‏گفتند: هیچ‏کس مادر شما نمی‏شود(650).
اشعار :
چراغ خانه‏
چراغ خانه مرد خدا و زن بچه است - ترا که نیست زن و بچه خانه روشن نیست
برو که خانه برخسار زن بیارائی - چنار زنی که خود آرای بام و برزن نیست
بخانهه داری خود هرگز انتخاب مکن - زنی که خانه نگهدار و پاکدامن نیست
نکات :
طاغوت‏ها، نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود می‏کنند.
در گفتگو درباره مسائل زناشویی خانواده، عفت کلام را مراعات کنید.
رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان، لازمه تقواست.
حل مشکلات خانواده و داشتن حلم و حوصله، برای سعادت فرزندان، بهتر از جدایی و طلاق است.
آزادی‏های جنسی در دید اول، نوعی لذت و کامجویی است، لیکن با توجه به عوارض فردی و اجتماعی آنها، بزرگ‏ترین سقوط و انحراف است.
بی‏بند و باری، جسم را ذوب، فکر را مشغول، اموال را تباه و اطمینان را سلب می‏کند. میل به تشکیل خانواده را از بین می‏برد، فرزندان نامشروع به جامعه تحویل می‏دهد، امراض مقاربتی و روانی به ارمغان می‏آورد و در یک‏کلمه، آزادی جنسی، بزرگترین اسارت‏ها را به دنبال دارد.
بنیان خانواده بر تقواست و مراعات آن بر همه لازم است.
در مسائل خانواده، مرحله اول اصلاح خود زوجین، بدون دخالت دیگران است. اگر نشد، دیگران دخالت کنند.
حق خانواده بیش از حق شخصی زن یا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، باید از حق شخصی گذشت.
رمز تزلزل بسیاری از خانوادها، تنگ نظری و بخل و حرصی است که انسان را احاطه کرده است.
در اسلام، برای خانواده بن‏بست نیست، (بر خلاف مسیحیت فعلی،) اگر عفو، صلح و اجرای حدود و هشدارها کارساز نبود، طلاق وجود دارد.
با پیدایش گره در زندگی، نباید مأیوس شد. بلکه مسیر را باید عوض کرد. یکی از مصادیق سرزمین پاک را که محصول پاک می‏دهد، خانواده پاک است. گوهر پاک بباید که شود قابل فیض - و رنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود .
ازدواج، دارای خصوصیات و آثاری است که در لواط و زنا وجود ندارد، از جمله: 1- مودت و رحمت و انس. 2- تشکیل نظام خانواده. 3- فرزند و بقای نسل. 4- همخوانی با فطرت و انسانیت.
علم و هدایت و لیاقت یک فرد علاوه بر خود او برای خانواده و خویشاوندان او نیز نعمت و موهبت الهی است. علیک و علی آل یعقوب
رعایت سلسله مراتب و موقعیت سنی در خانواده و جامعه لازم است.
برادران و اعضای یک خانواده، باید بدانند شیطان به دنبال اختلاف میان آنهاست. من بعد أن نزع الشیطان بینی و بین اخوتی
بارها در قرآن آمده است که افراد صالح یک خانواده، در بهشت نیز در کنار هم خواهند بود و از مصاحبت یکدیگر لذت خواهند برد.
خانواده بهشتی، خانواده‏ای است که بین اعضای آن همبستگی و صمیمیت در مسیر حق باشد.
یکی از راههای تربیت، توجه دادن افراد به نیکی و فضیلت نیاکان و خانواده است.
از والدین و خانواده صالح، جز فرزند صالح انتظار نیست.
صالح بودن پدر و مادر و خانواده در رفتار و کردار فرزند مؤثر است.
سفارش به نماز و زکات، از وظایف پدر خانواده است.
مرد، متکفل تأمین رفاه خانواده خویش است.
مرد نسبت به سرنوشت فکری و دینی خانواده خود مسئول است و تنها رعایت امور مادی آنان کافی نیست.
یکی از مهم‏ترین زمینه‏های امر به معروف، خانواده و نزدیکان انسان است.
اولین مرحله تربیت، کانون خانواده است.
فرمان به نماز از میان سایر واجبات، رمز بیمه شدن اعضای خانواده است.
موضوع نماز در خانواده دارای اهمیت خاصی است، باید والدین بر آن اصرار کنند. و أمر أهلک بالصلاه و اصطبر علیها
تشکیل خانواده و داشتن همسر و فرزند و دعا برای بدست آوردن آنها، مورد توجه اسلام است.
نیازمندی‏های نوزاد، منحصر در غذا نیست، بلکه او به خانواده و کانون محبت نیز احتیاج دارد.
وقتی پدر و نان‏آور خانواده از کار می‏افتد، همه فرزندان حتی دختران نیز مسئول هستند.
روابط حسنه میان والدین و فرزندان و آزادی بیان در خانواده، یک ارزش است.
همه اعضا خانه پیشنهاد بدهند، ولی تصمیم نهایی با سرپرست خانواده است.
قرآن نسبت به تشکیل خانواده و اقدام برای ازدواج، دستور اکید داده و سفارش کرده که از فقر نترسید، اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل و کرم خود، شما را بی‏نیاز خواهد کرد.
هر کس با هر عملی که آرامش و مودت و رحمت خانواده را خدشه‏دار کند، از مدار الهی خارج در خط شیطان است.
هنگام دسترسی به بیت المال و غنائم، با برخورد قاطع با خانواده و نزدیکان جلو توقع و انتظارات بی‏مورد دیگران را بگیریم.
خداوند ساده زیستی را برای خانواده رهبران دینی، امری نیک و حسن می‏داند.
اسلام طرفدار تحکیم بنیاد خانواده است.
احکام الهی برای برقراری عدالت و حفظ حقوق خانواده است، گرچه در دلها توقع چیز دیگری باشد.
احکام خانواده در اسلام، از سرچشمه علم الهی است.
در خانواده گفتگوی پدر با فرزندان، عاطفی و محترمانه باشد.