آیات :
مراعات اعتدال
و ءات ذا القربی حقه و المسکین و ابن السبیل و لا تبذر تبذیرا(2283)؛ و حق نزدیکان را بپرداز، (همچنین حق) که مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن.
برادری مبذران و شیاطین
ان المبذرین کانوا اخوان الشیطن و کان الشیطن لربه کفورا(2284)؛ چرا که تبذیر کنندگان، برادران شیاطینند؛ و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود!
افراط و غفلت
واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالدوه و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم تردید زینه الحیوه الدنیا و لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هات و کان أمره فرطاً(2285)؛ با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها رضای او را میطلبند! و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است.
نهی از زیاده روی در لذائذ
یا أیها الذین ءامنوا لا تحرموا طیبت ما أحل الله لکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین(2286)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمیدارد.
نهی از ریخت و پاش
و هو الذین أنشأ جنت معروشت و غیر معروشت و النخل و الزرع مختلفاً أکله و الزیتون و الرمان متشبهاً و غیر متشبه کلوا من ثمره اذا أثمر و ءاتوا حقه یوم حصاده و لا تسرفوا انه لایحب المسرفین(2287)؛ اوست که باغهای معروش (باغهایی که درختانش روی داربستها قرار دارد) و باغها غیر معروش (باغهایی که نیاز به داربست ندارد) را آفرید؛ همچنین نخل و انواع زراعت را، که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند؛ و (نیز) درخت زیتون و انار را، که از جهتی با هم شبیه، و از جهتی تفاوت دارند؛ (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است، در حالی که طعم میوه آنها متفاوت میباشد.) از میوه آن، به هنگامی که به ثمر مینشیند، بخورید! و حق آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد!
ولخرجی حتی در انفاق هم ممنوع است
و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوماً محسوراً(2288)؛ هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرارگیری و از کار فرومانی!
حفظ اعتدال
و اقصد فی مشیک و اغضض من صوتک ان أنکر الاسوت لصوت الحمیر(2289)؛ (پسرم!) در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن؛ از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صدای خران است.
روایات :
اسراف
کن سمحاً و لا تکن مبذراً و کن مقدراً و لا تکن مقتراً(2290)؛ امام علی (علیه السلام): بخشنده باش و ولخرج مباش؛ و صرفهجو باش و سختگیر مباش.
سرلوحه فقر
التبذیر عنوان الفاقه(2291)؛ امام علی (علیه السلام): ولخرجی، همنشینی بینواست.
من اقتخر بالتبذیر احتقر بالافلاس(2292)؛ امام علی (علیه السلام): هر که به ولخرجی افتخار کند با تهیدستی خرد و خوار شود.
خرج در راه خوبی
عن عبد الرحمن بن الحجاج قال سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن قوله: و لا تبذر تبذیراً قال من أنفق شیئاً فی غیر طاعه الله فهو مبذر و من أنفق فی سبیل الخیر فهو مقتصد(2293)؛ امام صادق (علیه السلام) - درباره آیه ولخرجی مکن - هر کس چیزی در راهی جز طاعت خدا انفاق کند، ولخرج است و هر کس در راه خیر و خوبی خرج کند، مقتصد و صرفهجو است.
ولخرجی در مال حلال
عن أبی بصیر سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن قوله تعالی: و لا تبذر تبذیراً قال بذل الرجل ماله [و] یقعد لیس له مل قال فیکون تبذیر فی حلال قال نعم(2294)؛ امام صادق (علیه السلام) - در پاسخ ابوبصیر که از آیه ولخرجی مکن پرسید - انسان مال خود را تلف میکند و خود تهیدست میماند. ابوبصیر گفت: پس در مال حلال نیز ولخرجی ممکن است؟ امام (علیه السلام) فرمود: آری.
ناحق خرج کردن
اعطاء المال فی غیر تبذیر و اسرف(2295)؛ امام علی (علیه السلام): خرج کردن به ناحق مال، حیف و میل و اسراف است.
دعا برای خرج کردن مال
وامنعنی من السرف، و حصن رزقی من التلف، و وفر ملکتی بالبرکه فیه، و أصب بی سبیل الهدایه للبر فیما أنفق منه(2296)؛ امام سجاد (علیه السلام) - در دعا - و مرا از زیاده روی بازدار و روزیم را از تلف شدن نگهدار و داراییم را با برکت دادن به آن افزون گردان و راه مصرف آن را در کارهای خیر به من نشان ده.
اسراف چیست؟
عن اسحاق بن عمار قال قلت لأبی عبدالله (علیه السلام): یکون للمؤمن عشره أقمصه قال نعم قلت عشرون قال نعم قلت ثلاثون قال نعم لیس هذا من السرف انما السرف أن تجعل ثوب صونک ثوب بذلتک(2297)؛ اسحاق بن عمار: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: آیا مؤمن میتواند ده پیراهن داشته باشد؟ حضرت فرمود: آری! عرض کردم: بیست پیراهن چه طور؟ فرمود: آری! اینها اسراف نیست؛ اسراف نیست؛ اسراف آن است که لباس بیرونت و مهمانیت را لباس خانه و دمدستی قرار دهی.
اسراف در خوراکیها
عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: أدنی الاسراف هراقه فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوی(2298)؛ امام صادق (علیه السلام): کمترین اندازه اسراف، دور ریختن ته مانده ظرف (آب و یا غذا) و تبدیل لباس بیرون به لباس خانه و دمدستی، و دور انداختن هستهها(ی خرما و میوه) است.
داستانها :
گرانی ارزاق
نرخ گندم و نان روز به روز در مدینه بالا میرفت. نگرانی و وحشت بر همه مردم مستولی شده بود. آن کس که آذوقه سال را تهیه نکرده بود در تلاش بود که تهیه کند و آن کس که تهیه کرده بود، مواظب بود آن را حفظ کند. در این میان مردمی هم بودند که به واسطه تنگدستی مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از بازار بخرند.
امام صادق (علیه السلام) از معتب وکیل خرج خانه خود پرسید: ما امسال در خانه گندم داریم؟
- بلی، یابن رسول الله، به قدری که چندین ماه را کفایت کند گندم ذخیره داریم.
- آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش.
- یابن رسول الله، گندم در مدینه نایاب است، اگر اینها را بفروشیم، دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد.
- همین است که گفتم، همه را در اختیار مردم بگذار و بفروش.
معتب دستور امام را اطاعت کرد، گندمها را فروخت و نتیجه را گزارش داد.
امام به او دستور داد: بعد از این نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر. نان خانه من نباید با نانی که در حال حاضر توده مردم مصرف میکنند، تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعد از این نیمی گندم باشد و نیمی جو. من بحمدالله توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم، ولی این کار را نمیکنم تا در پیشگاه الهی مسئله اندازهگیری معیشت را رعایت کرده باشم(2299).
پرهیز از ولخرجی
مسلمه بن عبداللملک از امرای لشکر بود و در جبهه جنگ روم سمت فرماندهی داشت. وقتی عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید او را به شام احضار کرد و اجازه داد همه روزه به حضورش برسد. در آن ایام به خلیفه گزارش رسید که مسلمه در زندگی خود با زیادهروی و اسراف گراییده است و برای تهیه غذاهای گوناگون روزانه هزار درهم خرج سفره میپردازد. عمر بن عبدالعزیز از این خبر به شدت ناراحت شد و تصمیم گرفت از مسلمه انتقاد کند و او را از این روش ناصحیح باز دارد. برای آن که تذکرش مؤثر واقع شود، شبی از مسلمه دعوت کرد که شام را به طور خصوصی با خلیفه تناول کند. این دعوت برای او مایه سربلندی و افتخار بود و با کمال میل آن را پذیرفت. عمر بن عبدالعزیز به مسئول آشپزخانه خود دستور داد که در آن شب، انواع طعامها را تهیه کند و آشی از عدس، پیاز و زیتون نیز آماده نماید و هنگامی که دستور آوردن شام داده میشود در ابتدا آش را بر سر سفره آورد و سپس با مقداری فاصله سایر غذاها را حاضر کند. شب موعود فرا رسید و مسلمه شرفیاب شد. مجلس بسیار خصوصی بود و جز میزبان و مهمان کسی حضور نداشت. عمر بن عبدالعزیز پیرامون اوضاع مردم و جنگهای آن منطقه از مسلمه پرسشهایی کرد و او پاسخ داد. مجلس به درازا کشید و از هنگام خوردن شام دو ساعتی گذشته بود که خلیفه دستور داد غذا را آوردند. سفره گسترده شد و بر طبق قرار قبلی در ابتدا آش را حاضر کردند. مسلمه که سخت گرسنه شده بود به انتظار غذاهای دیگر نماند و خود را به آش سیر کرد. وقتی طعامهای رنگارنگ را آوردند اشتها نداشت و از آنها چیزی نخورد. عمر بن عبدالعزیز سؤال کرد چرا نمیخوری؟ جواب داد سیر شدهام. خلیفه گفت: سبحان الله، تو از این آش که یک درهم خرج آن شده است سیر میشوی، اما برای رنگین کردن سفره خود روزی هزار درهم خرج میکنی؟! از خدا بترس، اسراف نکن و این پول گزافی را که برای تجمل صرف مینمایی به مستمندان بده که رضای خدا در آن است.
موعظه خصوصی و تذکر خیرخواهانه عمر بن عبدالعزیز در مسلمه اثر گذارد، به عیب خود متوجه شد، از خلیفه سپاسگزاری کرد و با تحول فکری و روحی به منزل خویش بازگشت(2300).
مستجاب نشدن دعای سه شخص
ولید بن صبیح میگوید: بین راه مکه و مدینه، همراه امام صادق (علیه السلام) بودم، سائلی آمد و درخواست کمک کرد، امام صادق (علیه السلام) دستور داد به او چیزی دادند، چیزی نگذشت سائل دیگری آمد و درخواست کمک کرد، باز آن حضرت، دستور داد چیزی به او دادند، بعد از ساعتی، باز سائلی آمد و تقاضای کمک کرد، آن حضرت، دستور داد به او نیز چیزی دادند.
تا اینکه سائل چهارم آمد و تقاضای کمک کرد، امام صادق (علیه السلام) درباره او دستور کمک ندارد، فقط دعا کرد و فرمود: خدا سیرت کند.
سپس امام صادق (علیه السلام) به ما رو کرد و فرمود: آگاه باشید که در نزدم چیزی وجود دارد که به او سائل چهارم کمک کنم، ولی میترسم مانند یکی از سه شخص شویم که دعای آنها به استجابت نمیرسد، آن سه شخص عبارتند از:
1- شخصی که خداوند مالی به او بدهد، و او آن را درم ورود ناشایستهاش مصرف کند، سپس بگوید: خدای به من بده، دعایش مستجاب نگردد.
2- مردی که درباره همسرش دعا کند که: خدایا مرا از او راحت کن، با اینکه خداوند اختیار (طلاق) او را بدست آن مرد داده است، چنین فردی نیز دعایش مستجاب نمیشود.
3- مردی که در مورد همسایهاش نفرین میکند و میگوید: خدایا این همسایهام را نابود کن با اینکه راه خلاصی برای او وجود دارد، و آن اینکه خانه خود را بفروشد و بجای دیگر برود، چنین کسی نیز دعایش به استجابت نمیرسد.
و من به سائل چهارم کمک نکردم، تا مبادا مثل اولی (مصرف کننده مال در غیر مورد شایستهاش) شوم و دعایم به استجابت نرسد(2301).
پیراهن خلیفه
عمر بن عبدالعزیز، در زمان خلافت خویش، روزی بالای منبر مشغول سخنرانی بود. مردمی که پای منبر بودند، میدیدند خلیفه گاه به گاه دست میبرد و پیراهن خویش را حرکت میدهد. این حرکت موجب تعجب حضار و شنوندگان میشد و همه از خود میپرسیدند: چرا خلیفه در خلال سخن گفتن، پیراهنش را حرکت میدهد؟
مجلس تمام شد و به آخر رسید. پس از تحقیق معلوم شد که خلیفه، برای رعایت بیت المال مسلمین و جبران افراط کاریهایی که اسلاف و پیشینیان وی در تبذیر و اسراف بیت المال کردهاند، یک پیراهن بیشتر ندارد و چون آن را شسته، پیراهن دیگری نداشته است که بپوشد، ناچار بلافاصله پیراهن را پوشیده است و اکنون آن را حرکت میدهد تا زودتر خشک بشود(2302).
اشعار :
قناعت دشمن
اندازه نگهدار که اندازه نکوست - هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
نتیجه ولخرجی
کم بخور و همیشه بخور.
دخل و خرج
بر آن کدخدا زار باید گریست - که دخلش بود نوزده خرج بیست
میانه روی در کارها
ز کار زمانه میانه گزین - چو خوهی که یابی ز خلق آفرین
(فردوسی)
نکات :
نتیجه ولخرجی و زیادهروی در انفاق، خانهنشینی و ملامت و حسرت است. فتقعد ملموماً محسوراً
بدون شک، نعمتها و مواهب موجود در کره زمین، برای ساکنانش کافی است، اما به یک شرط و آن اینکه بیهوده به هدر داده نشوند، بلکه به صورت صحیح و معقول و دور از هر گونه افراط و تفریط مورد بهرهبرداری قرار گیرد، وگرنه این مواهب آن قدر زیاد و نامحدود نیست که با بهرهگیری نادرست، آسیب نپذیرد.
ای بسا اسراف و تبذیر در منطقهای از زمین باعث محرومیت منطقه دیگری شود، و یا اسراف و تبذیر انسانهای امروز باعث محرومیت نسلهای آینده گردد.
آن روز که ارقام و آمار، همچون امروز دست انسانها نبود، اسلام هشدار داد که در بهرهگیری از مواهب خدا در زمین، اسراف و تبذیر روا مدارید.
قرآن در آیات فراوانی شدیداً مسرفان را محکوم کرده است: در جایی میگوید: اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین (انعام - 141 - اعراف 31).
در مورد دیگر مسرفان را اصحاب دوزخ میشمرد و أن المسرفین هم أصحاب النار (غافر - 43).
و از اطاعت فرمان مسرفان، نهی میکند و لا تطیعوا أمر المسرفین (شعراء - 151).
و مجازات الهی را در انتظار مسرفان میشمرد مسومه عند ربک للمسرفین (ذاریات - 34).
و اسراف را یک برنامه فرعونی قلمداد میکند و ان فرعون لعال فی الأرض و انه لمن المسرفین (یونس - 83).
و مسرفان دروغگو را محروم از هدایت الهی میشمرد ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب (غافر - 28).
و سرانجام سرنوشت آنها را هلاکت و نابودی معرفی میکند و أهلکنا المسرفین (انبیاء - 9).
قرآن کریم تبذیر کنندگان را برادران شیطان و قرین آنها میشمرد.
فرق میان اسراف و تبذیر
در اینکه میان اسراف و تبذیر چه تفاوتی است، بحث روشنی در این زمینه از مفسران ندیدهایم، ولی با در نظر گرفتن ریشه این دو لغت چنین به نظر میرسد که وقتی این دو در مقابل هم قرار گیرند اسراف به معنی خارج شدن از حد اعتدال، بیآنکه چیزی را ظاهر ضایع کرده باشد، و یا عذای خود را آن چنان گرانقیمت تهیه کنیم که با قیمت آن بتوان عده زیادی را آبرومندانه تغذیه کرد.
در اینجا از حد گذراندهایم ولی ظاهرا چیزی نابود نشده است.
اما تبذیر و ریخت و پاش آنست که آن چنان مصرف کنیم که به اتلاف و تضییع بیانجامد مثل اینکه برای دو نفر میهمان غذای ده نفر را تهیه ببنیم، آن گونه که بعضی از جاهلان میکنند و به آن افتخار مینمایند، و باقیمانده را در زبالهدان بریزیم و اتلاف کنیم.
ولی ناگفته نماند بسیار میشود که این دو کلمه درست در یک معنی به کار میرود و حتی به عنوان تأکید پشت سر یکدیگر قرار میگیرند.
علی (علیه السلام) طبق آنچه در نهج البلاغه نقل شده میفرماید: آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن، تبذیر و اسراف است، ممکن است این عمل انسان را در دنیا بلند مرتبه کند اما مسلماً در آخرت پست و حقیر خواهد کرد، در نظر توده مردم ممکن است سبب اکرام گردد، اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد. (تفسیر نمونه، ج 12، ص 98)
در دستورهای اسلامی آن قدر روی نفی اسراف و تبذیر تأکید شده که حتی از زیاد ریختن آب برای وضو و لو در کنار نهر آب باشد نهی فرمودهاند، و نیز از دور افکندن هسته خرما امام نهی میفرماید.
دنیای امروز که احساس مضیقه در پارهای از مواد میکند، سخت به این موضوع توجه کرده است تا آنجا که از همه چیز استفاده میکند، از زباله بهترین کود میسازند، و از تفالهها، وسائل مورد نیاز، و حتی از فاضل آبها پس از تصفیه کردن آب قابل استفاده برای زراعت درست میکنند، چرا که احساس کردهاند مواد موجود در طبیعت نامحدود نیست که به آسانی بتوان از آنها صرف نظر کرد، باید از همه به صورت دورانی بهرهگیری نمود.