آیات :
ترک واجب - کفران نعمت
فیه ءایت بینت مقام ابراهیم و من دخله کان ءامنا و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العلمین(1648)؛ در آن، نشانههای روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هرکس داخل آن (خانه خدا) شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هرکی کفر ورزد (وحج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بینیاز است.
واجبات و رستگاری
و لتکن منکم أمه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون(1649)؛ باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.
علم خدا و واجبات
کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی أن تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و أنتم لاتعلمون(1650)؛ جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.
فرائض و تقوا
یأیها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون(1651)؛ ای افرادی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.
واجبات همیشه و در همه حال
ان ربک یعلم أنک تقوم أدنی من ثلثی الیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذین معک و الله یقدر الیل و النهار علم أن لن تحصوه فتاب علیکم فاقرءوا ما تیسشر من القرءان علم أن سیکون منکم مرضی وءاخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله و ءاخرون یقتلون فی سبیل الله فاقرءوا تیسر منه و أقیموا الصلوه و ءاتوا الزکوه و أقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و أعظم أجرا و استغفروا الله ان الله غفور رحیم(1652)؛ پروردگارت میداند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا میخیزند؛ خداوند شب و روز را اندازهگیری میکند؛ او میداند که شما نمیتوانید مقدار آن را (به دقت) اندازهگیری کنید (برای عبادت کردن)، پس شما را بخشید؛ اکنون آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید او میداند بزودی گروهی از شما بیمار میشوند، و گروهی دیگر در راه خدا جهاد میکنند (و از تلاوت قرآن باز میمانند)، پس به اندازهای که برای شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا قرض الحسنه دهید (در راه او انفاق نمایید) و (بدانید) آنچه را از کارهای نیک برای خود را پیش میفرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت؛ و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است!
واجبات تعطیلی ناپذیر
حفظوا علی الصلوات و الصلوه الوسطی و قوموا لله قنتین(1653)؛ در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطی (نماز ظهر) کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید!
اسلام و تسلیم
یأیها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و أنتم مسلمون(1654)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)
روایات :
عمل به فرائض
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اعمل بفرائض الله تکن أتقی الناس(1655)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): به فرائض خدا عمل کن، تا از پرهیزگارترین مردم باشی.
تأکید درباره فرائض
الفرائض الفرائض أدوها الی الله تودکم الی الجنه(1656)؛ امام علی (علیه السلام): فرایض! فرایض! آنها را به خدا ادا کنید، شما را به بهشت رسانند.
ادای حق خدا
اجعلوا ما افترض الله علیکم من طلبکم و اسألوه من أداء حقه ما سألکم(1657)؛ امام علی (علیه السلام): آنچه را خداوند بر شما فرض کرده است، وجهه همت خویش قرار دهید و برای ادای حق او که از شما خواسته است، از او توفیق و کمک بخواهید.
وقت ادای فرائض
خادع نفسک فی العباده و ارفق بها و لا تقهرها و خذ عفوها و نشاطها الا ما کان مکتوبا علیک من الفریضه فانه لا بد قضائها و تعاهدها عند محلها(1658)؛ امام علی (علیه السلام): نفس خود را با لطایف الحیل به عبادت وادار و با آن مدارا کن و به آن زور مگو و به هنگام آرامش و نشاطش به عبادت بپرداز، مگر در آن چیزهایی که بر تو فرض و واجب شده است، که موارد باید آنها را به جای آوری و به موقع ادا کنی.
عبادتی بزرگ
لا عباده کأداء الفرائض(1659)؛ امام علی (علیه السلام): عبادتی چون انجام فرایض، نیست.
فرائض و مستحبات
انک ان اشتغلت بفضائل النوافل عن أدا الفرائض، فلن یقوم فضل تکسبه بفرض تضیعه(1660)؛ امام علی (علیه السلام): اگر با پرداختن به فضیلت مستحبات، از به جا آوردن فرایض بازمانی، هرگز آن فضیلتی که به دست میآوری با گناه آن فریضهای که ضایعش میکنی برابری نمیکند.
فرائض، رحمت خداست!
عن الصادق عن آبائه (علیه السلام) عن الحسن بن علی (علیه السلام) قال: ان الله عز و جل بمنه و رحمته لما فرض علیکم الفرائض لم یفرض ذلک علیکم لحاجه منه الیه بل رحمه منه لا اله الا هو لیمیز الخبیث من الطیب و لیبتلی ما فی صدورکم و لیمحثص و ما فی قلوبکم(1661)؛ امام حسن (علیه السلام): خداوند سبحان چون از روی کرم و رحمت خود فرایض را بر شما واجب ساخت، نه بدان سبب بود که به شما نیاز داشت، بلکه از سر مهر و رحمت آن خدای یگانه به شما بود، تا ناپاک را از پاک جدا سازد و آنچه را در سینههای شماست، بیازماید و آنچه را در دل شماست، ناب و خالص گرداند.
بهترین مردمان
قال علی بن الحسین (علیهم السلام): من عمل بما افترض الله علیه فهو من خیر الناس(1662)؛ امام سجاد (علیه السلام): هر کس به آنچه خداوند بر او فرض کرده است عمل کند، او از بهترین مردمان است.
محبوبیت با انجام فرائض
عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال قال الله تبارک و تعالی: ما تحبب الی عبدی بأحب مما افترضت علیه(1663)؛ امام صادق (علیه السلام): خداوند تبارک و تعالی فرموده است: بندهام به چیزی محبوبتر از آنچه بر او فرض کردهام، خود را محبوب من نکرده است.
بزرگترین فرائض
عن أمیرالمؤمنین (علیه السلام) قال: حدود الفروض التی فرضها الله علی خلقه هی خمسصه من کبار الفرائض الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه الحافظه لهذه الفرائض الاربعه(1664)؛ امام علی (علیه السلام): حدود و مرزهای فرایضی که خداوند بر خلق خود قرار داده پنج فریضه است، که از بزرگترین فرایض هستند: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت که نگهبان چهار فریضه دیگر است.
فرائض اندام
ان الله فرض علی جوارحک کلها فرائض یحتج بها علیک یوم القیامه(1665)؛ امام علی (علیه السلام): خداوند بر همه اندامهای تو فرایضی نهاد که روز قیامت به وسیله آنها با تو احتجاج کند.
داستانها :
بزن گاراژ!
جناب شیخ رجبعلی خیاط معتقد بود اگر کسی حقیقتا به احکام نورانی اسلام عمل کند، به همه کمالات و مقامات معنوی دست خواهد یافت. او با ریاضتهایی که بر خلاف سنت و روش مذهب است، به شدت مخالف بود. یکی از ارادتمندان ایشان نقل کرده است: مدتی مشغول ریاضت بودم و با کنارهگیری از همسر علویهام، در اتاقی جداگانه مشغول ذکر میشدم و همانجا میخوابیدم، پس از چهار پنج ماه، یکی از دوستان مشترک، مرا به دیدن جناب شیخ برد، پس از دق الباب، به محض این که شیخ مرا مشاهده کرد، بدون مقدمه گفت: میخواهی بگویم؟! من سرم را پایین انداختم، بعد شیخ متذکر شد که: این چه رفتاری است که با همسرت کرده و او را ترک کردهای؟ این ریاضتها و اذکار را بزن گاراژ(1666)! یک جعبه شیرینی بگیر و برو پیش عیالت، نماز را سر وقت بخوان با تعقیبات معموله! سپس شیخ به احادیثی که تأکید میکند اگر چهل روز کسی خالص عمل کند، چشمههای حکمت از دلش میجوشد اشاره کرد و فرمود: طبق این احادیث، اگر کسی چهل روز به وظایف دینی خود عمل کند قطعا روشنی خاصی پیدا مینماید(1667).
انجام واجبات و ترک محرمات
آقای [حاج شیخ محمد] رازی برای بنده نقل کرد که آقای حاج سید محمد تقی خوانساری خدمت آقا سید نصرالله بنی صدر در همدان رسیدیم. من به ایشان گفتم: شما یک چیز تازهای ندارید که من در کتابم بنویسم؟ ایشان گفت: اتفاقا من هم در کربلا به یک آشنا و دوستی رسیدم که سید محترمی در حرم مطهر حضرت سید الشهداة (علیه السلام) بود که برایش سجاده میانداختند و نماز جماعت میخواند؛ از او همین سؤال شما را کردم، گفتم: شما چیز تازهای ندیدهاید؟ گفت: یک تازه دیدم که مرا به خود مشغول کرده است. شب و روز مشغول او هستم، گفتم چیست؟ گفت یک روز در حرم نشسته بودم، یک شخص عادی با لباس متحد الشکلی - نه لباس آخوندی - پیش من آمد و اسم مرا برد و گفت یک منزلی سراغ نداری ما زواریم برویم منزل کنیم. من پیش خودم گفتم مگر من دلالم؟ آمدهای پیش من؟! گفتم یک زنی هست در همسایگی ما یک بالاخانهای دارد که بعضی وقتها زوار میدهد. بیا برویم ببینم خالی هست یا نه؟ رفتیم دیدیم اتفاقا خالی است.
آنجا منزل کرد. بعد از یک روز پیش من آمد و گفت که میل داری به زیارت حضرت حر برویم؟ زیارتگاه حضرت حر یک فرسخی کربلا است؛ آنجا گنبد و بارگاه و صحن و سرا دارد.
گفتیم عیبی ندارد بیا برویم، گفتم که دو راه هست یک راه توی باغ است و یک راه از غیر باغ است. گفت بیا از توی باغ برویم، همینطور که از توی باغ رفتیم دیدم یک اژدهای بزرگی از دور پیدا شد. من ترس و لرز گرفتم و رنگ باختم. آن شخص گفت: چرا اینجوری شدی؟ گفتم مگر اژدها را نمیبینی؟ گفت: این چیزی نیست! گفتم دارد به سمت ما میآید. گفت: ای مار بمیر به اذن خدا! مار افتاد. پیش خودم گفتم یعنی چه؟ مار مثل چوب خشک افتاده است؟! از آنجا رد شدیم، رفتیم به یک جویی رسیدیم، او گفت: شما وضو داری؟ گفتم نه؟ گفت از این آب وضو بگیر! من پاهایم نعلین بود، اطرافش هم گل بود. اینطرف و آنطرف میرفتم، دیدم با گفش گلی سر آب رفت و شروع به وضو گرفتن نمود. آب باید فرو برود، نمیرود!
رفتیم زیارت کردیم و برگشتیم بعد گفت میل داری به زیارت وادی السلام نجف برویم؟ گفتم برویم! گفت چشمت را هم بگذار، دیدم وادی السلام هستم، آنجا را زیارت کردیم، گفت صحیح است که زیارت وادی السلام برویم و زیارت حضرت امیر نرویم. گفتم که آخر من آدم ناشناسی نیستم، همه ما را میشناسند، وقتی میرویم از من میپرسند به چه وسیله آمدهای، چه جواب بدهم؟ گفت نترس! کسی ما را نمیبیند، رفتیم زیارت حضرت امیر مشرف شدیم، باز دوباره به همین طور به طی الارض به کربلا آمدیم. بعد یک روز به او گفتم تو را به خدا بگو ببینم به چه وسیله به این مقام رسیدید؟ گفت: هیچچیز، همانی که شما به ما یاد دادید. دوری از محرمات و انجام واجبات.
بعد یک روزی اول صبح خواستم به دیدنش بروم رفتم در خانه، زن صاحب خانه آمد و گفت این چه کسی هست آوردی اینجا؟ گفتم چطور؟ گفت اولا شبها از سر شب تا صبح اطاق روشن است، چراغ نیست ولی روشن است و ثانیا امروز برایش صبحانه بردم دیدم مرده است. گفتم مرده است؟ گفت بله رفتم دیدم مرده است(1668).
خلاصه دین اسلام
ابی جارود میگوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم ای فرزند رسول خدا! آیا شما دوستی و پیوند قلبی و پیروی مرا نسبت به خودتان میدانید.
امام (علیه السلام) فرمود: آری میدانم.
ابی جارود گفت: من سؤالی از شما دارم که تقاضا دارم به آن پاسخ دهید، زیرا بر اثر نابینائی، کمتر راه میروم و قادر نیستم همواره به حضور شما شرفیاب گردم.
امام (علیه السلام) فرمود: حاجتت چیست؟
ابیجارود گفت: دینی که شما و خاندان شما، خدا را بر اساس آن دین میپرستید، به من بفرمائید که چگونه است، تا من نیز بر اساس آن، خدا را عبادت نمایم.
امام (علیه السلام) فرمود: مطلب را کوتاه گفتی با اینکه سؤال مهم و بزرگی نمودی، سوگند به خدا همان دین را که خودم و پدرانم با آن دینداری میکنیم به تو میگویم، آن دین، عبارت است که از:
1- گواهی به یکتائی و بیهمتائی خدا.
2- گواهی به رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، و اقرار به آنچه از طرف خدا آورده است.
3- گواهی به رهبری و امامت ولی (مورد قبول) ما و دشمنی با دشمنان ما.
4- اطاعت کردن از فرمان ما.
5- انتظار قائم ما.
6- کوشش و پاکزیستی در انجام واجبات و ترک محرمات(1669).
اهتمام به واجبات
حضرت آیت الله العظمی اراکی (رحمه الله) نقل میفرمود: روایتی است که سندش خیلی عالی است. من خودم یکی از روات آن سند هستم. بعد از من مرحوم آقا شیخ عبدالکریم است. بعد از آقا شیخ عبدالکریم، حاج ملا حسن یزدی است. حاج ملا حسن را حاج عبدالکریم تأیید کرده است. حاج ملا حسن از مریدهای خاص مرحوم سید طباطبایی صاحب عروه الوثقی بود، به قدری به او علاقه داشت که دخترش را هم به تزویج او درآورد. مرحوم ملا حسن یزدی گفت: در یزد که بودم در محلی به نام تفت، کوهی به نام کوه تفت است که میگوید در آن کوه عابدی مدتها در آن کوه، مشغول عبادت بود. در آنجا منزل کرده بود و عبادت میکرد. من رفتم به دیدن او ببینم از دورایش است، یا نه.
وقتی فهمیدم که اعمالش از روی رساله عملیه است و درست است. به او گفتم تو که تا به حال اینجا بودهای آیا چیز تازهای دیدهای؟ گفت: بله دیدهام دیدهام! یک روز اینجا نشسته بودم شخصی آمد و گفت: شما مقید هستی که اینجا تنها باشی؛ رفیق دلت نمیخواهد؟ اگر یک کسی هم طالب این وضع شما شد و خواست با شما شرکت کند، مانع نیستی گفتم: نه! گفت: میخواهم همین جا با شما رفیق باشم. آن عابد میگوید: من چند روزی که با او بودم از حال او تعجب کردم. من بعد از چند رکعت نماز که میخواندم خسته میشدم، اما این خستگی ندارد تا السلام علیکم میگوید بلند میشود و میگوید: الله اکبر!
من حسرت میکشیدم، همینطور مشغول نماز بود خیلی تعجب کردم. تا این که روزی دم غروب آفتاب رفته بودم پایین کوه که برای نماز مغرب و عشاء وضو بگیرم و اول وقت نماز بخوانم. وضو گرفتم و آمدم بالا که اذان و اقامه بگویم و آماده شوم برای نماز مغرب و عشاء، دیدم این رفیق ما رفته وضو بگیرد و در حال بالا آمدن است و مرتبا غر غر میکند! گفتم چه شده؟ گفت: شما میخواهی چکار کنی؟ گفتم: هیچ میخواهم اول وقت نماز بخوانم. گفت: به به! شما واجبات را کنار میگذارید، مستحبات را میگیرید؟! نماز اول وقت مستحبات است واجب که نیست، امر به معروف واجب نیست. نهی از منکر واجب نیست؟ واجب را میگذاری به مستحب میپردازی؟ گفت: تو یکی از این خانههایی که در دره است - دهی نزدیکی همان کوه تفت - صدای لهو و لعب میآید. گفتم: ای بابا! گفت: همین ای باباها و مسامحه کاریهای شما کار را به اینجا رسانده است. بالاخره ما را کشان کشان پایین آورد. رفتیم پایین آورد. رفتیم پایین کوه، دیدیم صدا نمیآید.
گفت: تو بیا برویم، اینجا میخواهی صدا بیاید؟ بیا برویم دم خانه. مرا از این کوچه به آن کوچه تا دم یک خانه برد. گفت: اینجاست! گفتم: اینجا هم که صدا نمیآید. گفت: بیا برویم داخل! مرا به زور به داخل کشانید! در خانه باز بود، رفتیم دورن خانه، یک مرتبه به من الهام شد که ما سه تا حرام را انجام میدهیم که آیا یک حرامی واقع شده یا نشده! سه تا حرام مسلم برای یک حرام مشکوک. تجسس حرام است، سوء ظن حرام است. داخل شدن در خانه دیگری حرام است، این سه حرام را انجام میدهی که آیا یک حرامی واقع شده یا نشده! گفتم: نکند تو شیطان باشی، افتادی به جان من بیچاره! تا من این را گفتم مثل کسی که مأیوس بشود، عقب عقب رفت. گفت: تو لایق آن مقامی که برای تو میخواستم، نیستی! لایق این مقام، میرزا علی محمد باب(1670) است!
اسم میرزا علی محمد شیرازی، بعد از ده سال از آن تاریخ که گذشت، بلند شد و به گوش من هم رسید(1671).
بهترین اهل بهشت
مردی به همسرش گفت: برو خدمت حضرت فاطمه زهرا (علیهم السلام) از او بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟
آن زن خدمت حضرت زهرا (علیهم السلام) رسید و مطلب را پرسید. حضرت فاطمه (علیهم السلام) فرمود:
- به همسرت بگو اگر آنچه را که دستور دادهایم بجا میآوری و از آنچه که نهی نمودهایم دوری میجویی از شیعیان ما هستی وگر نه شیعه ما نیستی.
زن به منزل برگشت و فرمایش حضرت زهرا (علیهم السلام) را برای همسرش نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت ناراحت شد و فریاد کشید:
- وای بر من! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟
بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهم سوخت، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فریاد کشید:
- وای بر من! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟
- بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهیم سوخت، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود.
زن بار دیگر محضر فاطمه (علیهم السلام) رسید و ناراحتی و سخنان همسرش در نزد آن حضرت بازگو نمود.
حضرت زهرا (علیهم السلام) فرمود:
- به همسرت بگو؛ آنطور که فکر میکنی نیست. چه اینکه شیعیان ما بهترینهای اهل بهشتند ولی هرکس ما را و دوستان ما را دوست بدارد دشمن دشمنان باشد و نیز دل و زبان او تسلیم ما شود، ولی در عمل با اوامر و نواهی ما مخالفت کرده، مرتکب گناه شود، گرچه از شیعیان واقعی ما نیست اما در عین حال او نیز در بهشت خواهد بود، منتهی پس از پاک شدن گناه.
آری! به این طریق است که به گرفتاریهای (دنیوی) و یا به شکنجه مشکلات صحنه قیامت و یا سرانجام در طبقه اول دوزخ کیفر دیده، پس از پاک شدن از آلودگیهای گناه به خاطر ما نجات یافته، در بهشت و در جوار رحمت ما منزل میگیرد(1672).
نکات :
واجبات، یک نوع تعهد الهی بر گردن انسان است. و لله علی الناس حج البیت
نماز، از واجبات قطعی الهی در همه عصرها و برای همه نسلها است.
انجام همه واجبات کارساز است، نه فقط بعضی از آنها.
در نهی از منکر باید ابتدا گناهان رسوا را جلوگیری کرد، همان گونه که در امر به معروف باید ابتدا به واجبات سفارش کرد. یؤمر بالعدل... ینهی عن الفحشاء
توبه و انابه، باید با کنارهگیری از گناه واجبات همراه باشد.
در تقوای الهی، ایمان به خدا، انجام واجبات و ترک محرمات نهفته است و در پیروی از پیامبر، پذیرش اصل نبوت و سنت آن بزرگوار مطرح است.
در حقیقت تقوا یک عامل بازنده است، و احسان یک عامل حرکت آفرین که مجموعا ترک گناه و انجام فرائض و مستحبات را شامل میشود.
از انجام واجب و ترک حرام شروع کنیم.
در قیامت و حساب و کتاب آخرت از واجبات ابتدا سؤال خواهد شد.
واجبات شرع مقدس بربای همیشه واجب، و حرام، تا ابد حرام خواهد بود.