تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

فرائض (واجبات)

آیات :
ترک واجب - کفران نعمت‏
فیه ءایت بینت مقام ابراهیم و من دخله کان ءامنا و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العلمین(1648)؛ در آن، نشانه‏های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هرکس داخل آن (خانه خدا) شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هرکی کفر ورزد (وحج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‏نیاز است.
واجبات و رستگاری‏
و لتکن منکم أمه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون(1649)؛ باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.
علم خدا و واجبات‏
کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی أن تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و أنتم لاتعلمون(1650)؛ جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر در آن است. و خدا می‏داند، و شما نمی‏دانید.
فرائض و تقوا
یأیها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون(1651)؛ ای افرادی که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‏گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.
واجبات همیشه و در همه حال‏
ان ربک یعلم أنک تقوم أدنی من ثلثی الیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذین معک و الله یقدر الیل و النهار علم أن لن تحصوه فتاب علیکم فاقرءوا ما تیسشر من القرءان علم أن سیکون منکم مرضی وءاخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله و ءاخرون یقتلون فی سبیل الله فاقرءوا تیسر منه و أقیموا الصلوه و ءاتوا الزکوه و أقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و أعظم أجرا و استغفروا الله ان الله غفور رحیم(1652)؛ پروردگارت می‏داند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا می‏خیزند؛ خداوند شب و روز را اندازه‏گیری می‏کند؛ او می‏داند که شما نمی‏توانید مقدار آن را (به دقت) اندازه‏گیری کنید (برای عبادت کردن)، پس شما را بخشید؛ اکنون آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید او می‏داند بزودی گروهی از شما بیمار می‏شوند، و گروهی دیگر در راه خدا جهاد می‏کنند (و از تلاوت قرآن باز می‏مانند)، پس به اندازه‏ای که برای شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا قرض الحسنه دهید (در راه او انفاق نمایید) و (بدانید) آنچه را از کارهای نیک برای خود را پیش می‏فرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت؛ و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است!
واجبات تعطیلی ناپذیر
حفظوا علی الصلوات و الصلوه الوسطی و قوموا لله قنتین(1653)؛ در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطی (نماز ظهر) کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید!
اسلام و تسلیم‏
یأیها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و أنتم مسلمون(1654)؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)
روایات :
عمل به فرائض‏
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اعمل بفرائض الله تکن أتقی الناس(1655)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): به فرائض خدا عمل کن، تا از پرهیزگارترین مردم باشی.
تأکید درباره فرائض‏
الفرائض الفرائض أدوها الی الله تودکم الی الجنه(1656)؛ امام علی (علیه السلام): فرایض! فرایض! آنها را به خدا ادا کنید، شما را به بهشت رسانند.
ادای حق خدا
اجعلوا ما افترض الله علیکم من طلبکم و اسألوه من أداء حقه ما سألکم(1657)؛ امام علی (علیه السلام): آنچه را خداوند بر شما فرض کرده است، وجهه همت خویش قرار دهید و برای ادای حق او که از شما خواسته است، از او توفیق و کمک بخواهید.
وقت ادای فرائض‏
خادع نفسک فی العباده و ارفق بها و لا تقهرها و خذ عفوها و نشاطها الا ما کان مکتوبا علیک من الفریضه فانه لا بد قضائها و تعاهدها عند محلها(1658)؛ امام علی (علیه السلام): نفس خود را با لطایف الحیل به عبادت وادار و با آن مدارا کن و به آن زور مگو و به هنگام آرامش و نشاطش به عبادت بپرداز، مگر در آن چیزهایی که بر تو فرض و واجب شده است، که موارد باید آنها را به جای آوری و به موقع ادا کنی.
عبادتی بزرگ‏
لا عباده کأداء الفرائض(1659)؛ امام علی (علیه السلام): عبادتی چون انجام فرایض، نیست.
فرائض و مستحبات‏
انک ان اشتغلت بفضائل النوافل عن أدا الفرائض، فلن یقوم فضل تکسبه بفرض تضیعه(1660)؛ امام علی (علیه السلام): اگر با پرداختن به فضیلت مستحبات، از به جا آوردن فرایض بازمانی، هرگز آن فضیلتی که به دست می‏آوری با گناه آن فریضه‏ای که ضایعش می‏کنی برابری نمی‏کند.
فرائض، رحمت خداست!
عن الصادق عن آبائه (علیه السلام) عن الحسن بن علی (علیه السلام) قال: ان الله عز و جل بمنه و رحمته لما فرض علیکم الفرائض لم یفرض ذلک علیکم لحاجه منه الیه بل رحمه منه لا اله الا هو لیمیز الخبیث من الطیب و لیبتلی ما فی صدورکم و لیمحثص و ما فی قلوبکم(1661)؛ امام حسن (علیه السلام): خداوند سبحان چون از روی کرم و رحمت خود فرایض را بر شما واجب ساخت، نه بدان سبب بود که به شما نیاز داشت، بلکه از سر مهر و رحمت آن خدای یگانه به شما بود، تا ناپاک را از پاک جدا سازد و آنچه را در سینه‏های شماست، بیازماید و آنچه را در دل شماست، ناب و خالص گرداند.
بهترین مردمان‏
قال علی بن الحسین (علیهم السلام): من عمل بما افترض الله علیه فهو من خیر الناس(1662)؛ امام سجاد (علیه السلام): هر کس به آنچه خداوند بر او فرض کرده است عمل کند، او از بهترین مردمان است.
محبوبیت با انجام فرائض‏
عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال قال الله تبارک و تعالی: ما تحبب الی عبدی بأحب مما افترضت علیه(1663)؛ امام صادق (علیه السلام): خداوند تبارک و تعالی فرموده است: بنده‏ام به چیزی محبوب‏تر از آنچه بر او فرض کرده‏ام، خود را محبوب من نکرده است.
بزرگترین فرائض‏
عن أمیرالمؤمنین (علیه السلام) قال: حدود الفروض التی فرضها الله علی خلقه هی خمسصه من کبار الفرائض الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه الحافظه لهذه الفرائض الاربعه(1664)؛ امام علی (علیه السلام): حدود و مرزهای فرایضی که خداوند بر خلق خود قرار داده پنج فریضه است، که از بزرگترین فرایض هستند: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت که نگهبان چهار فریضه دیگر است.
فرائض اندام‏
ان الله فرض علی جوارحک کلها فرائض یحتج بها علیک یوم القیامه(1665)؛ امام علی (علیه السلام): خداوند بر همه اندام‏های تو فرایضی نهاد که روز قیامت به وسیله آنها با تو احتجاج کند.
داستانها :
بزن گاراژ!
جناب شیخ رجبعلی خیاط معتقد بود اگر کسی حقیقتا به احکام نورانی اسلام عمل کند، به همه کمالات و مقامات معنوی دست خواهد یافت. او با ریاضت‏هایی که بر خلاف سنت و روش مذهب است، به شدت مخالف بود. یکی از ارادتمندان ایشان نقل کرده است: مدتی مشغول ریاضت بودم و با کناره‏گیری از همسر علویه‏ام، در اتاقی جداگانه مشغول ذکر می‏شدم و همان‏جا می‏خوابیدم، پس از چهار پنج ماه، یکی از دوستان مشترک، مرا به دیدن جناب شیخ برد، پس از دق الباب، به محض این که شیخ مرا مشاهده کرد، بدون مقدمه گفت: می‏خواهی بگویم؟! من سرم را پایین انداختم، بعد شیخ متذکر شد که: این چه رفتاری است که با همسرت کرده و او را ترک کرده‏ای؟ این ریاضت‏ها و اذکار را بزن گاراژ(1666)! یک جعبه شیرینی بگیر و برو پیش عیالت، نماز را سر وقت بخوان با تعقیبات معموله! سپس شیخ به احادیثی که تأکید می‏کند اگر چهل روز کسی خالص عمل کند، چشمه‏های حکمت از دلش می‏جوشد اشاره کرد و فرمود: طبق این احادیث، اگر کسی چهل روز به وظایف دینی خود عمل کند قطعا روشنی خاصی پیدا می‏نماید(1667).
انجام واجبات و ترک محرمات‏
آقای [حاج شیخ محمد] رازی برای بنده نقل کرد که آقای حاج سید محمد تقی خوانساری خدمت آقا سید نصرالله بنی صدر در همدان رسیدیم. من به ایشان گفتم: شما یک چیز تازه‏ای ندارید که من در کتابم بنویسم؟ ایشان گفت: اتفاقا من هم در کربلا به یک آشنا و دوستی رسیدم که سید محترمی در حرم مطهر حضرت سید الشهداة (علیه السلام) بود که برایش سجاده می‏انداختند و نماز جماعت می‏خواند؛ از او همین سؤال شما را کردم، گفتم: شما چیز تازه‏ای ندیده‏اید؟ گفت: یک تازه دیدم که مرا به خود مشغول کرده است. شب و روز مشغول او هستم، گفتم چیست؟ گفت یک روز در حرم نشسته بودم، یک شخص عادی با لباس متحد الشکلی - نه لباس آخوندی - پیش من آمد و اسم مرا برد و گفت یک منزلی سراغ نداری ما زواریم برویم منزل کنیم. من پیش خودم گفتم مگر من دلالم؟ آمده‏ای پیش من؟! گفتم یک زنی هست در همسایگی ما یک بالاخانه‏ای دارد که بعضی وقتها زوار می‏دهد. بیا برویم ببینم خالی هست یا نه؟ رفتیم دیدیم اتفاقا خالی است.
آنجا منزل کرد. بعد از یک روز پیش من آمد و گفت که میل داری به زیارت حضرت حر برویم؟ زیارتگاه حضرت حر یک فرسخی کربلا است؛ آنجا گنبد و بارگاه و صحن و سرا دارد.
گفتیم عیبی ندارد بیا برویم، گفتم که دو راه هست یک راه توی باغ است و یک راه از غیر باغ است. گفت بیا از توی باغ برویم، همینطور که از توی باغ رفتیم دیدم یک اژدهای بزرگی از دور پیدا شد. من ترس و لرز گرفتم و رنگ باختم. آن شخص گفت: چرا اینجوری شدی؟ گفتم مگر اژدها را نمی‏بینی؟ گفت: این چیزی نیست! گفتم دارد به سمت ما می‏آید. گفت: ای مار بمیر به اذن خدا! مار افتاد. پیش خودم گفتم یعنی چه؟ مار مثل چوب خشک افتاده است؟! از آنجا رد شدیم، رفتیم به یک جویی رسیدیم، او گفت: شما وضو داری؟ گفتم نه؟ گفت از این آب وضو بگیر! من پاهایم نعلین بود، اطرافش هم گل بود. اینطرف و آنطرف می‏رفتم، دیدم با گفش گلی سر آب رفت و شروع به وضو گرفتن نمود. آب باید فرو برود، نمی‏رود!
رفتیم زیارت کردیم و برگشتیم بعد گفت میل داری به زیارت وادی السلام نجف برویم؟ گفتم برویم! گفت چشمت را هم بگذار، دیدم وادی السلام هستم، آنجا را زیارت کردیم، گفت صحیح است که زیارت وادی السلام برویم و زیارت حضرت امیر نرویم. گفتم که آخر من آدم ناشناسی نیستم، همه ما را می‏شناسند، وقتی می‏رویم از من می‏پرسند به چه وسیله آمده‏ای، چه جواب بدهم؟ گفت نترس! کسی ما را نمی‏بیند، رفتیم زیارت حضرت امیر مشرف شدیم، باز دوباره به همین طور به طی الارض به کربلا آمدیم. بعد یک روز به او گفتم تو را به خدا بگو ببینم به چه وسیله به این مقام رسیدید؟ گفت: هیچ‏چیز، همانی که شما به ما یاد دادید. دوری از محرمات و انجام واجبات.
بعد یک روزی اول صبح خواستم به دیدنش بروم رفتم در خانه، زن صاحب خانه آمد و گفت این چه کسی هست آوردی اینجا؟ گفتم چطور؟ گفت اولا شبها از سر شب تا صبح اطاق روشن است، چراغ نیست ولی روشن است و ثانیا امروز برایش صبحانه بردم دیدم مرده است. گفتم مرده است؟ گفت بله رفتم دیدم مرده است(1668).
خلاصه دین اسلام‏
ابی جارود می‏گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم ای فرزند رسول خدا! آیا شما دوستی و پیوند قلبی و پیروی مرا نسبت به خودتان می‏دانید.
امام (علیه السلام) فرمود: آری می‏دانم.
ابی جارود گفت: من سؤالی از شما دارم که تقاضا دارم به آن پاسخ دهید، زیرا بر اثر نابینائی، کمتر راه می‏روم و قادر نیستم همواره به حضور شما شرفیاب گردم.
امام (علیه السلام) فرمود: حاجتت چیست؟
ابی‏جارود گفت: دینی که شما و خاندان شما، خدا را بر اساس آن دین می‏پرستید، به من بفرمائید که چگونه است، تا من نیز بر اساس آن، خدا را عبادت نمایم.
امام (علیه السلام) فرمود: مطلب را کوتاه گفتی با اینکه سؤال مهم و بزرگی نمودی، سوگند به خدا همان دین را که خودم و پدرانم با آن دینداری می‏کنیم به تو می‏گویم، آن دین، عبارت است که از:
1- گواهی به یکتائی و بی‏همتائی خدا.
2- گواهی به رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، و اقرار به آنچه از طرف خدا آورده است.
3- گواهی به رهبری و امامت ولی (مورد قبول) ما و دشمنی با دشمنان ما.
4- اطاعت کردن از فرمان ما.
5- انتظار قائم ما.
6- کوشش و پاکزیستی در انجام واجبات و ترک محرمات(1669).
اهتمام به واجبات‏
حضرت آیت الله العظمی اراکی (رحمه الله) نقل می‏فرمود: روایتی است که سندش خیلی عالی است. من خودم یکی از روات آن سند هستم. بعد از من مرحوم آقا شیخ عبدالکریم است. بعد از آقا شیخ عبدالکریم، حاج ملا حسن یزدی است. حاج ملا حسن را حاج عبدالکریم تأیید کرده است. حاج ملا حسن از مریدهای خاص مرحوم سید طباطبایی صاحب عروه الوثقی بود، به قدری به او علاقه داشت که دخترش را هم به تزویج او درآورد. مرحوم ملا حسن یزدی گفت: در یزد که بودم در محلی به نام تفت، کوهی به نام کوه تفت است که می‏گوید در آن کوه عابدی مدتها در آن کوه، مشغول عبادت بود. در آنجا منزل کرده بود و عبادت می‏کرد. من رفتم به دیدن او ببینم از دورایش است، یا نه.
وقتی فهمیدم که اعمالش از روی رساله عملیه است و درست است. به او گفتم تو که تا به حال اینجا بوده‏ای آیا چیز تازه‏ای دیده‏ای؟ گفت: بله دیده‏ام دیده‏ام! یک روز اینجا نشسته بودم شخصی آمد و گفت: شما مقید هستی که اینجا تنها باشی؛ رفیق دلت نمی‏خواهد؟ اگر یک کسی هم طالب این وضع شما شد و خواست با شما شرکت کند، مانع نیستی گفتم: نه! گفت: می‏خواهم همین جا با شما رفیق باشم. آن عابد می‏گوید: من چند روزی که با او بودم از حال او تعجب کردم. من بعد از چند رکعت نماز که می‏خواندم خسته می‏شدم، اما این خستگی ندارد تا السلام علیکم می‏گوید بلند می‏شود و می‏گوید: الله اکبر!
من حسرت می‏کشیدم، همین‏طور مشغول نماز بود خیلی تعجب کردم. تا این که روزی دم غروب آفتاب رفته بودم پایین کوه که برای نماز مغرب و عشاء وضو بگیرم و اول وقت نماز بخوانم. وضو گرفتم و آمدم بالا که اذان و اقامه بگویم و آماده شوم برای نماز مغرب و عشاء، دیدم این رفیق ما رفته وضو بگیرد و در حال بالا آمدن است و مرتبا غر غر می‏کند! گفتم چه شده؟ گفت: شما می‏خواهی چکار کنی؟ گفتم: هیچ می‏خواهم اول وقت نماز بخوانم. گفت: به به! شما واجبات را کنار می‏گذارید، مستحبات را می‏گیرید؟! نماز اول وقت مستحبات است واجب که نیست، امر به معروف واجب نیست. نهی از منکر واجب نیست؟ واجب را می‏گذاری به مستحب می‏پردازی؟ گفت: تو یکی از این خانه‏هایی که در دره است - دهی نزدیکی همان کوه تفت - صدای لهو و لعب می‏آید. گفتم: ای بابا! گفت: همین ای باباها و مسامحه کاری‏های شما کار را به اینجا رسانده است. بالاخره ما را کشان کشان پایین آورد. رفتیم پایین آورد. رفتیم پایین کوه، دیدیم صدا نمی‏آید.
گفت: تو بیا برویم، اینجا می‏خواهی صدا بیاید؟ بیا برویم دم خانه. مرا از این کوچه به آن کوچه تا دم یک خانه برد. گفت: اینجاست! گفتم: اینجا هم که صدا نمی‏آید. گفت: بیا برویم داخل! مرا به زور به داخل کشانید! در خانه باز بود، رفتیم دورن خانه، یک مرتبه به من الهام شد که ما سه تا حرام را انجام می‏دهیم که آیا یک حرامی واقع شده یا نشده! سه تا حرام مسلم برای یک حرام مشکوک. تجسس حرام است، سوء ظن حرام است. داخل شدن در خانه دیگری حرام است، این سه حرام را انجام می‏دهی که آیا یک حرامی واقع شده یا نشده! گفتم: نکند تو شیطان باشی، افتادی به جان من بیچاره! تا من این را گفتم مثل کسی که مأیوس بشود، عقب عقب رفت. گفت: تو لایق آن مقامی که برای تو می‏خواستم، نیستی! لایق این مقام، میرزا علی محمد باب(1670) است!
اسم میرزا علی محمد شیرازی، بعد از ده سال از آن تاریخ که گذشت، بلند شد و به گوش من هم رسید(1671).
بهترین اهل بهشت‏
مردی به همسرش گفت: برو خدمت حضرت فاطمه زهرا (علیهم السلام) از او بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟
آن زن خدمت حضرت زهرا (علیهم السلام) رسید و مطلب را پرسید. حضرت فاطمه (علیهم السلام) فرمود:
- به همسرت بگو اگر آنچه را که دستور داده‏ایم بجا می‏آوری و از آنچه که نهی نموده‏ایم دوری می‏جویی از شیعیان ما هستی وگر نه شیعه ما نیستی.
زن به منزل برگشت و فرمایش حضرت زهرا (علیهم السلام) را برای همسرش نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت ناراحت شد و فریاد کشید:
- وای بر من! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟
بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهم سوخت، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فریاد کشید:
- وای بر من! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟
- بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهیم سوخت، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود.
زن بار دیگر محضر فاطمه (علیهم السلام) رسید و ناراحتی و سخنان همسرش در نزد آن حضرت بازگو نمود.
حضرت زهرا (علیهم السلام) فرمود:
- به همسرت بگو؛ آن‏طور که فکر می‏کنی نیست. چه اینکه شیعیان ما بهترین‏های اهل بهشتند ولی هرکس ما را و دوستان ما را دوست بدارد دشمن دشمنان باشد و نیز دل و زبان او تسلیم ما شود، ولی در عمل با اوامر و نواهی ما مخالفت کرده، مرتکب گناه شود، گرچه از شیعیان واقعی ما نیست اما در عین حال او نیز در بهشت خواهد بود، منتهی پس از پاک شدن گناه.
آری! به این طریق است که به گرفتاریهای (دنیوی) و یا به شکنجه مشکلات صحنه قیامت و یا سرانجام در طبقه اول دوزخ کیفر دیده، پس از پاک شدن از آلودگیهای گناه به خاطر ما نجات یافته، در بهشت و در جوار رحمت ما منزل می‏گیرد(1672).
نکات :
واجبات، یک نوع تعهد الهی بر گردن انسان است. و لله علی الناس حج البیت
نماز، از واجبات قطعی الهی در همه عصرها و برای همه نسل‏ها است.
انجام همه واجبات کارساز است، نه فقط بعضی از آنها.
در نهی از منکر باید ابتدا گناهان رسوا را جلوگیری کرد، همان گونه که در امر به معروف باید ابتدا به واجبات سفارش کرد. یؤمر بالعدل... ینهی عن الفحشاء
توبه و انابه، باید با کناره‏گیری از گناه واجبات همراه باشد.
در تقوای الهی، ایمان به خدا، انجام واجبات و ترک محرمات نهفته است و در پیروی از پیامبر، پذیرش اصل نبوت و سنت آن بزرگوار مطرح است.
در حقیقت تقوا یک عامل بازنده است، و احسان یک عامل حرکت آفرین که مجموعا ترک گناه و انجام فرائض و مستحبات را شامل می‏شود.
از انجام واجب و ترک حرام شروع کنیم.
در قیامت و حساب و کتاب آخرت از واجبات ابتدا سؤال خواهد شد.
واجبات شرع مقدس بربای همیشه واجب، و حرام، تا ابد حرام خواهد بود.