آیات :
ولایت الهی ب
ای علی (علیه السلام)
یأیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکفرین(1519)؛ ای پیامبر از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.
علی (علیه السلام) در قرآن
و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد(1520)؛ بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (علیه السلام) در لیله المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
مقایسه علی (علیه السلام) و ولید بن عتبه
أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لایستون(1521)؛ آیا کسی که با ایمان باشد همچون کسی است که فاسق است؟! نه، هرگز این دو برابر نیستند.
علی (علیه السلام) جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکذبین(1522)؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به، رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
انفاق حضرت حضرت علی (علیه السلام)
الذین ینفقون أمولهم بالیل والنهار سرا و علانیه فلهم اجره عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون(1523)؛ آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق میکنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند.
ارزش والای علی (علیه السلام) در مقابل عباس و شیبه
اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمن ءامن بالله والیوم الاخره و جهد فی سبیل الله لا یستون عند الله و الله لا یهدی القوم الظلمین (1524)؛ آیا سیراب کردن حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانند عمل کسی قرار دادید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده، و در راه او جهاد کرده است؟! این دو، نزد خدا مساوی نیستند! و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیکند!
ولایت حقه علی (علیه السلام)
انما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوه یؤتون الزکوه و هم رکعون من یتول الله و رسوله و الذین ءامنوا فان حزب الله هم الغالبون(1525)؛ سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند؛ زیرا حزب و جمعیت خدا پیروز است.
روایات :
اعیاد شیعیان
انما الاعیاد للشیعه: الفطر و الاضحی و الغدیر و الجمعه(1526)؛ امام هادی (علیه السلام): شیعیان فقط چهار عید دارند: فطر، قربان، غدیر و جمعه.
فضیلت عید غدیر
یوم غدیر خم أفضل أعیاد أمتی(1527)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): روز غدیر خم برترین عید امت من است.
اتمام حجت در غدیر خم
ما جعل الله بعد غدیر من حجه و لاعذر(1528)؛ حضرت فاطمه (علیهم السلام): خداوند پس از غدیر خم برای کسی حجت و عذری باقی نگذاشت.
روزی گرامی
قال الامام الصادق (علیه السلام):... و انه الیوم الذی أقام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أمیرالمؤمنین علما، و أبان فضله و وصیته، فصام ذلک الیوم، و ذلک یوم صیام و قیام، و اطعام الطعام، و صله الاخوان، و فیه مرضاه الرحمن و مرغمه الشیطان(1529)؛ امام صادق (علیه السلام):... این همان روزی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه السلام) را چونان سالار قوم برگماشت و پرده از برتری او برگرفت و آشکار ساخت که علی (علیه السلام) جانشین اوست. پس حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) آن روز را روزه بداشت و این همان روزه روزه و عبادت و اطعام طعام و نیکی به برادران است، و خشنودی خدای و خواری ابلیس در همین روز است.
پیروی از امام علی (علیه السلام)
ولایه علی بن أبی طالب ولایه الله و حبه عباده الله اتباعه فریضه من الله(1530)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): ولایت علی بن ابیطالب ولایت خدا، و محبت او عبادت خدا و پیروی از او فریضهای از جانب خدا است.
ناله شیطان
عن جعفر بن محمد عن أبیه (علیه السلام) أن ابلیس عدوالله رن أربع رنات یوم لعن و یوم أهبط الی الارض و یوم بعث النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و یوم الغدیر(1531)؛ امام باقر (علیه السلام) از پدر بزرگوارشان امام صادق (علیه السلام) نقل کردند که ایشان فرمود: شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم مبعوث شد و روز عید سعید غدیر.
دوستی و دشمنی با علی (علیه السلام)
عن أبی سعید قال لما کان یوم غدیر خم أمر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) منادیا فنادی الصلاه جامعه فاخذ بید علی (علیه السلام) و قال اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه(1532)؛ در روز غدیر خم رسول خدا دستور داد منادی ندا دهد که: برای نماز جمع شوید. بعد دست علی (علیه السلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود: خدایا کسی که من مولای اویم پس علی مولای هم مولای اوست؛ خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند.
فضیلت غدیر
علی بن طاووس (رحمه الله) قال: فیما نذکره من فضل یوم الغدیر من کتاب النشر و الطی، رواه عن الرضا (علیه السلام) قال: اذا کان یوم القیمه زفت أربعه أیام الی الله کما زف العروس الی خدرها، قیل: ما هذه الایام قال: یوم الاضحی و یوم الفطر، و الجمعه، و یوم الغدیر، و ان یوم الغدیر بین الاضحی و الفطر و الجمعه کالقمر بین الکواکب وهو الیوم الذین نجافیه ابراهیم الخلیل من النار فصامه شکر الله و هو الیوم الذی أکمل الله به الدین فی اقامه النبی (علیه السلام) علیا أمیر المومنین علما و أبان فضیلته و وصاءته، فصام ذلک الیوم و انه لیوم الکمال، و یوم مرغمه الشیطان و یوم تقبل أعمال الشیعه و محبی آل محمد، وهو الیوم الذی یعمد الله فیه الی ما عمله المخالفون، فیجعله هباء منثورا، و هو الیوم الذی یأمر جبرئیل (علیه السلام) أن ینصب کرسی کرامه الله بازاء بیت المعمور و یصعده جبرئیل (علیه السلام) و تجتمع الیه الملائکه من جمیع السموات و یثنون علی محمد و یستغفرون لشیعه أمیرالمؤمنین و الائمه (علیه السلام) و محبیهم من ولد آدم (علیه السلام) و هو الیوم الذی یأمر الله فیه الکرام الکاتبین أن یرفعوا القلم عن محبی أهل البیت و شیعتهم، ثلثه أیام من یوم الغدیر و لا یکتبون علیهم شیئا من خطایاهم کرامه لمحد و علی و الائمه، و هو الیوم الذی جعله الله لمحمد و آله و ذوی رحمته و هو الیوم الذی یزید الله فی حال من عبد فیه، و وسع علی عیاله و نفسه و اخوانه و یعتقه الله من النار و هو الیوم الذین یجعل الله فیه سعی الشیعه مشکورا، و ذنبهم مغفورا، و عملهم مقبولا، و هو یوم تنفیس الکرب و یوم تحطیط الوزر، و یوم الحباء و العطیه، و یوم نشر العلم و یوم البشاره و العید الاکبر، و یوم یستجاب فیه الدعا و یوم الموقف العظیم، و یوم لبس الثیاب، و نزع السواد، و یوم الشرط المشروط و یوم نفی الغموم، و یوم الصفح عن مذنبی شیعه أمیر المؤمنین. و هو یوم السبقه و یوم اکثار الصلوه علی محمد و آل محمد و یوم الرضا و یوم عید أهل بیت محمد و یوم قبول الاعمال و یوم طلب الزیاده، و یوم استراحه المؤمنین، و یوم المتجاره و یوم التودد، و یوم الوصول الی رحمه الی الله و یوم التزکیه، و یوم ترک الکبائر و الذنوب، و یوم العباده و یوم تفطیر الصائمین فمن فطر فیه صائما مؤمناکان کمن أطعم فئاما و فئاما الی أن عد عشرا. ثم قال: أو تدری ما الفئام؟ قال: لا قال: مائه ألف و هو یوم التهنئه یهنی بعظکم بعضا فاذا لقی المؤمن أخاه یقول: الحمد الله الذی جعلنا من المتسمکین بولایه أمیر المؤمنین و الائمه علیهم السلام، و هو یوم التبسم فی وجوه الناس من أهل الایمان فمن تبسم فی وجه أخیه یوم الغدیر نظر الله الیه یوم القیمه بالرحمه، وقضی له ألف حاجه، و بنی له قصرا فی الجنه من دره بیضاء و نضر وجهه.
و هو یوم الزینه فمن تزین لیوم الغدیر غفر الله له کل خطیئه عملها، صغیره و کبیره و بعث الله الیه ملائکه یکتبون له الحسنات، و یرفعون له الدرجات الی قابل مثل ذلک الیوم، فان مات مات شهیدا، و ان عاش عاش سعیدا، و من أطعم مؤمناکان کمن أطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین و من زار فیه مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فی قبره و یزور قبره کل یوم سبعون ألف ملک و یبشرونه بالجنه. وفی یوم الغدیر عرض الله الولایه علی اهل السموات السبع، فسبق الیها أهل السماء السابعه فزین بها العرش، ثم سبق الیها أهل السماء الرابعه، فزینها بالبیت المعمور، ثم سبق الیها المدینه فزینها بالمصطفی محمد (علیه السلام) ثم سبقت الیها الکوفه فزینها بأمیر المؤمنین (علیه السلام) و عرضها علی الجبال فأول جبل قر بذلک ثلاثه أجبل: العقیق و جبل الفیروزج و جبل یاقوت فصارت هذه اجبال جبالهن و أفضل الجواهر. ثم سبقت الیها جبال آخر فصارت معادن الذهب و الفضه و ما لم یقر بذلک و لم یقبل صارت لا تنبت شیئا و عرضت فی ذلک الیوم علی المیاه فیما قبل منها صار عذبا و ما أنکر صار ملحا اجاجا، و عرضها فی ذلک الیوم علی النبات فما قبله صار حلوا طیبا، و مالم یقبل صار مرا ثم عرضها فی ذلک الیوم علی الطیر فما قبلها صار فصیحا مصوتا، و ما أنکرها صار أخرس مثل اللکن. و مثل المؤمنین فی قبولهم ولاء أمیر المؤمنین فی یوم غدیر خم کمثل الملائکه فی سجودهم لآدم و مثل من أبی ولایه أمیر المؤمنین فی یوم الغدیر مثل ابلیس و فی هذا الیوم انزلت هذه الایه الیوم أکملت لکم دینکم و ما بعث الله نبیا الا و کان یوم بعثه مثل یوم الغدیر عنده و عرف حرمته اذ نصب لامته وصیا و خلیفه من بعد فی ذلک الیوم(1533)؛ حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: هنگامی که روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت میدهند همان طور که عروس را آرایش، میکنند، گفته شد: این چهار روز کدام ایام هستند؟
حضرت فرمود: روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز جمعه، و روز غدیر، اما روز غدیر در بین اضحی و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است، و آن روزی است که ابراهیم (علیه السلام) از آتش نجات پیدا کرد و برای شکرگزاری آن روز را روزه گرفت.
روز عید غدیر همان روزیست که خداوند دین را کامل گردانید و حضرت رسول (علیه السلام) را بعنوان خلافت و حکومت برای مردم برگزید، و فضیلت وصایت او را آشکار کرد، و آن روز را روزه میگرفت.
روز غدیر را روز کمال میگویند، و روزی که شیاطین رانده میشوند، روزی که در آن اعمال شیعیان و دوستان آل محمد پذیرفته میگردد، و آن روزی است که در آن خداوند اعمال مخالفین را رد میکند و آنها را ناچیز میشمارد.
روز عید غدیر روزی است که جبرئیل (علیه السلام) کرسی مخصوص را که خداوند کرامت کرده در مقابل بیت المعمور قرار میدهد و بالای آن میرود، و فرشتگان پیرامون وی را فرا میگیرند و بر محمد درورد و تهنیت میفرستند و برای شیعیان علی و اولاد او (علیهم السلام) و دوستان آنها استغفار میکنند.
غدیر روزی است که خداوند کاتبان اعمال مردم را فرمان میدهد که از نوشتن اعمال دوستان اهل بیت و شیعیان آنها خودداری کنند، و به احترام محد و علی از آنان درگذرند.
غدیر روزیست که خداوند آن را برای محمد و آل او مخصوص گردانیده و کسانی که در آن روز عبادت کنند و یا بر اهل و عیال خود انفاق نمایند و به دوستان خود نیکی کنند مورد لطف و احسان پروردگار قرار میگیرند، خداوند در آن روز سعی و کوشش شیعیان را تقدیر میکند و گناهان آنها را میآمرزد، و اعمال آنها را قبول میکند.
آن روزی است اندوهها در آن برطرف میشود و گناهان فرو میریزد، و روزی است که در آن عطاها و بخششها داده میشود. غدیر روزی است که در آن علم و فضیلت نشر میگردد، و روز مژده و بشارت و عید اکبر است، و در آن دعا مستجاب است.
غدیر روزی است که در آن باید جامه نیکو پوشید و لباسهای سیاه را از بدن دور کرد، و آن روزی است که غمها در آن زدوده میشود، و گناهان شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمرزیده میشود.
غدیر روزی است که در آن نسبت به کارهای خیر باید سبقت گرفت، و روزی است که در آن باید به محمد و آل محمد بسیار صلوات فرستاد.
غدیر روزی است خداوند در آن روز دین اسلام را کامل کرد و آن را پسندید، و روز عید آل محمد (علیهم السلام) میباشد، و روز قبول اعمال و استراحت مؤمنین است، و روزی است باید از خداوند درخواست زیادی کرد، و با یک دیگر داد و ستد نمود. روز غدیر روز دوستی و رسیدن به رحمت خداوند است. غدیر روز پاکی و ترک گناهان است که در آن باید خداوند را عبادت کرد و روزهداران را افطار داد، هر کسی در روز غدیر روزهدار مؤمنی را افطار دهد مانند این است که گروهی را افطار داده باشد.
غدیر روز تبریک و تهنیت است که گروهی را تبریک میگویند و هرگاه مؤمنی برادرش را ملاقات کند میگوید: الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه (علیهم السلام).
روز غدیر باید در چهرههای مردم تبسم کرد و با مؤمنین با روی گشاده گفتگو نمود، هرکس روز غدیر با برادران ایمانی خود با چهره خندان روبرو شود خداوند نیز روز قیامت با نظر رحمت به وی نگاه خواهد کرد، و هزار حاجت او را روا خواهد نمود، و برای او در بهشت قصری از لؤلؤ سفید خواهد ساخت، و چهرهاش را نورانی میکند.
غدیر روز زینت است، هرکس روز غدیر خود را زینت کند خداوند گناهان او را میآمرزد، و فرشتگان را مبعوث میکند تا برای او حسنات بنویسند، و درجات او را بالا برند، و اگر در آن سال بمیرد شهید مرده است، و اگر زنده بماند خوشبخت میشود.
اگر در روز غدیر مؤمنی را اطعام کند مانند این است که همه پیامبران و صدیقان را اطعام کرده باشد، و اگر بزیارت برادر ایمانی خود رود، خداوند هفتاد نور در قبر او روشسن میکند و گورش را وسعت میدهد روزی هفتاد هزار فرشته او را زیارت کرده و به بهشت مژدهاش میدهند.
در روز غدیر خداوند ولایت را بر اهل آسمانها عرضه کرد و اهل آسمان هفتم در این امر پیشدستی کردند، و خداوند به وسیله عرش آن را زینت داد، سپس آسمان چهارم پذیرفت خداوند به وسیله بیت المعمور آن را زینت داد، پس از آن آسمان دنیا این امر را پذیرفت خداوند آن را بوسیله ستارگان زینت داد.
بعد از این ولایت را بر زمین عرضه داشت، مکه نخست منطقهای بود که پذیرفت و خداوند به وسیله کعبه آن را بر دیگر مناطق برتری داد.
سپس مدینه پذیرفت و آن را به مصطفی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برتری داد، بعد از آن کوفه قبول کرد و آن را به امیر المؤمنین (علیه السلام) زینت داد. بعد از آن بر کوهها عرضه داشت نخست سه کوه از میان کوهها آن را قبول کردند: کوه عقیق، کوه فیروز و کوه یاقوت از این جهت آنها بهترین کوه شناخته شدند.
سپس کوههای دیگری قبول کردند که در آنها معادن طلا و نقره پدید آمد، و هر کوهی که اقرار نکرد از معادن و منافع خالی ماند و چیزی در آن نروئید، سپس بر آبها عرضه شد، هر آبی که پذیرفت شیرین و گوارا شد، و هر آبی که قبول نکرد تلخ و بیمزه شد.
بعد از این بر گیاهان عرضه شد، هر گیاهی که قبول کرد شیرین و خوشمزه شد، و آن که نپذیرفت تلخ گردید، سپس بر پرندگان عرضه شد هر کدام از آنها که قبول کردند فصیح شدند، و هر کدام که نپذیرفتند گنگ گردیدند.
کسانی که ولایت علی (علیه السلام) را پذیرفتند مانند آنهائی هستند که آدم را سجده کردند، و کسانی که ولایت علی را قبول نکردند مانند شیطان هستند، و در این روز نازل شد: الیوم أکملت لکم دینکم خداوند همه پیامبران را در روزی مانند غدیر مبعوث فرمود.
حرمت غدیر در نزد خداوند همین بس که برای پیغمبر خود در این روز جانشین انتخاب کرد.
اعمال عید غدیر
و العمل فیه یعدل العمل فی ثمانین شهرا و ینبغی أن یکثر فیه ذکر الله عزوجل و الصلاه علی النبی (علیه السلام) و یوسع الرجل فیه علی عیاله(1534)؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: ارزش عمل در روز عید غدیر برابر با هشتاد ماه است و شایسته است آن روز ذکر خدا و دورد بر پیامبر زیاد شود و مرد بر خانواده خود توسعه دهد.
داستانها :
سکوتی شکوهمند
زهرای اطهر، دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد اهانت قرار میگیرد، خشمگین وارد خانه میشود و با جملاتی که کوه را از جا میکند شوهر غیور خود را مورد عتاب قرار میدهد و میگوید: پسر ابوطالب! چرا به گوشه خانه خزیدهای؟ تو همانی که شجاعان از بیم تو خواب نداشتند، اکنون در برابر مردمی ضعیف، سستی نشان میدهی! ای کاش مرده بودم و چنین روزی را نمیدیدم!
علی (علیه السلام) خشمگین از ماجراها از طرف همسری که بینهایت او را عزیز میدارد، اینچنین تهییج میشود. این چه قدرتی است که علی را از جا نمیکند، پس از استماع سخنان زهرا با نرمی او را آرام میکند که: نه، من فرقی نکردهام، من همانم که بودم، مصلحت چیز دیگر است. تا آنجا که زهرا را قانع میکند و از زبان زهرا میشنود: حسبی الله و نعم الوکیل.
روز دیگر باز فاطمه (علیهم السلام)، علی (علیه السلام) را دعوت به قیام میکند، در همین حال فریاد مؤذن بلند میشود که: اشهد ان محمدا رسول الله.
علی (علیه السلام) به زهرا (علیهم السلام) فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟
- نه.
- سخن من جز این نیست.
این همان علی است که در جنگهای مهم زمان حیات رسول الله حضور فعال داشته است. در زمان حکومتش نیز در جنگهای صفین، جمل، نهروان و... شجاعت و شهامت او از کسی پوشیده نمانده است. اما در مقابل خلفا چرا اینگونه صبر اختیار کرده است؟ سوالی است که جواب آن را باید در کلام علی (علیه السلام) یافت(1535)!
محبوبترین بندگان خدا
هر روز یکی از فرزندان انصار کارهای پیغمبر را انجام میداد. روزی نوبت انس بن مالک بود. ام ایمن، مرغ بریانی را در محضر پیغمبر آورد و گفت: یا رسول الله! این مرغ را خود گرفتهام و به خاطر شما پختهام.
حضرت دست به دعا برداشت و عرض کرد: خدایا محبوبترین بندگانت را برسان که من در خوردن این مرغ شرکت کند.
در همان وقت در کوبیده شد، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: انس! در را باز کن.
انس گفت: خدا کند مردی از انصار باشد.
اما از پشت در علی (علیه السلام) را مشاهده کرد، پس گفت: پیغمبر مشغول کاری است و برگشت سر جایش ایستاد.
بار دیگر در کوبیده شد. باز پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در را باز کن.
باز انس دعا کرد مردی از انصار باشد، در را باز کرد و دید باز هم علی (علیه السلام) است. انس گفت: پیغمبر مشغول کاری است و برگشت سرجایش ایستاد.
باز در کوبیده شد، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: انس! برو در را باز کن و او را به خانه بیاور، تو اول کسی نیستی که قومت را دوست داری، او از انصار نیست.
من رفتم و علی را به خانه آوردم و با پیغمبر مرغ بریان را خوردند.
آری علی محبوبترین افراد در پیشگاه خدا و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و بود و قهرا در نزد شیعیان بهترین محبوبهاست(1536).
شمشیر اسلام
در جنگ خندق وقتی که کفار قریش مسلمین را احاطه کردند و قبایل دیگر هم با قریش همدست شده و آنان را در برابر اسلام تقویت نمودند، ده هزار سرباز مسلمان را محاصره کرده، مسلمانان را در شرایط بسیار سخت اقتصادی و اجتماعی قرار دادند، به طوری که به حسب ظاهر راهی برای نجات مسلمین باقی نمانده بود. سردار سپاه کفر عمرو بن عبدود با همراهانش خندقی را که مسلمین به دور خود کشیده بودند، دور زدند تا این که نقطهای را پیدا کرده که از آنجا توانستند با اسب به آن طرف خندق بپرند. آنها به پیشروی خود ادامه دادند و آنقدر جلو رفتند تا در برابر مسلمین قرار گرفتند و مبارز خواستند، احدی از مسلمین جرأت نکرد جلو برود چون شک نداشتند که هر کدام جلو بروند کشته میشوند. علی (علیه السلام) در حالی که از عمر شریفش هنوز بیست و چند سال نگذشته بود از جای بلند شد و به پیامبر عرض کرد: یا رسول الله! به من اجازه میدان بدهید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بنشین! چون رسول خدا میخواست با اصحاب اتمام حجت بشود.
عمرو بن عبدود هم پیوسته اسبش را جولان میداد و فریاد میزد و مبارز میطلبید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آیا کسی هست که با این مرد بجنگد؟
کسی برنخاست، دو مرتبه علی (علیه السلام) برخاست و عرض کرد: یا رسول الله! به من اجازه بدهید. باز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بنشین!
بار سوم و شاید بار چهارم هم همینطور تکرار شد. عمرو بن عبدود شعری خواند که مسلمان را به حدی ناراحت کرد که انگار استخوان آنها را آتش زده باشند. او میگفت: من از بس گفتم هل من مبارز، خسته شدم؛ یک مرد اینجا نیست(1537)؟! ای مسلمین! شما که ادعا میکنید کشتگان ما به جهنم میروند، پس یک نفر بیاید اینجا، یا بکشد تا من به جهنم بروم و یا کشته شود و به بهشت برود.
علی (علیه السلام) از جا حرکت کرد و فرمود: عجله نکن، من از پاسخ گفتن به تو عاجز نیستم.
عمربن خطاب هم برای این که عذر مسلمین را بخواهد گفت: یا رسول الله! اگر کسی بلند نمیشود حق دارد، چون این مردی است که با هزار نفر برابر است. هرکسی با او روبرو شود کشته خواهد شد.
کار به جایی رسید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: برز الاسلام کله الی الکفر کله، تمام اسلام، با تمام کفر روبرو شده است.
بالاخره علی (علیه السلام) با عمرو، روبرو شد و آن ملعون را از پای درآورد و اسلام را نجات داد.
بنابراین اگر گفته میشود شمشیر علی (علیه السلام) برای اسلام نافذ بود و اگر نبود اسلامی وجود نداشت. معنایش این نیست که شمشیر علی آمد و به زور مردم را مسلمان کرد، بلکه معنایش این است که اگر شمشیر علی (علیه السلام) در راه دفاع از اسلام برنده نبود، دشمن ریشه اسلام را کنده بود. اسلام دین شمشیر است، امام شمشیرش همیشه آماده دفاع است، تا از جان مسلمین یا از سرزمین مسلمین و یا از توحید نگهبانی کند(1538).
غدیر خم
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از آخرین حج خود، در سال آخر عمرش، از مکه به سوی مدینه باز میگشت، جبرئیل در صحرای غدیر بر آن حضرت وارد شد و آیه یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین(1539)؛ را نازل کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اعلام کرد، تا مسلمانان اجتماع کنند، آنگاه دستور داد در آن بیابان، بوتههای خار را تراشیدند تا مردم بتوانند روی آنها بنشینند یا بایستند؛ سپس خطاب به مردم فرمود: ای مردم! مولای شما و آنکس که سزاوارتر از خودتان نسبت به شما است، کیست؟
حاضران گفتند: خدا و رسولش میباشند.
آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سه بار فرمود: هر کس من مولای او هستم، علی (علیه السلام) مولای او است، خدایا دوست علی (علیه السلام) را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار!
در این هنگام خار نفاق در دل گروهی منافق افتاد، و گستاخانه گفتند: خداوند هرگز چنین دستوری به محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نداده است، بلکه خود محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواهد بازوی پسر عمویش را بلند کند و علی (علیه السلام) را رهبر مردم کند!
انصار مسلمانان اهل مدینه نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و گفتند: ای رسول خدا! تو به ما نیکی کردی و عزت و شرافت بخشیدی، دوست ما را شاد و دشمن ما را سرکوب نمودی، اکنون نزد شما آمدهایم تا یک سوم اموال ما را بپذیری، تا افرادی که از مکه و اطراف، بر شما وارد میشوند، برای کمک به آنها، دستت خالی نباشد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جوابی به پیشنهاد آنها نداد و منتظر وحی الهی شد.
جبرئیل بر آن حضرت، وارد گردید و این آیه را بر آن حضرت نازل کرد: قل لا اسألکم علیه اجرا الا الموده فی القربی(1540)؛ بگو من برای پیغمبری، از شما مزدی جز دوستی خویشان نمیخواهم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطابق این آیه، اموال انصار را نپذیرفت، باز منافقان اعتراض کرده و گفتند: خدا، این آیه را بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نکرده، بلکه منظور محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) با ادعای نزول این آیه از طرف خدا، بلند کردن بازوی پسر عمویش علی (علیه السلام) و تحمیل رهبری اهلبیتش بر ما است.
سپس آیه خمس(1541) نازل شد.
منافقان گفتند: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواهد اموال و غنیمت ما را به اهل بیتش بدهد.
سرانجام جبرئیل نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: ای محمد! تو وظیفه پیغمبریت را انجام دادی، و عمرت به آخر رسیده، اکنون اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به علی (علیه السلام) بسپار زیرا من هرگز زمین را از عالمی که اطاعت و ولایت من به وجود او شناخت شود، خالی نگذارم...
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) طبق فرمان خدا، اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به عنوان وصیت، به علی (علیه السلام) سپرد، و هزار باب علم را به علی (علیه السلام) وصیت کرد، که از هر کلمه و از هر باب آن، هزار کلمه دیگر و هزار باب دیگر، به روی علی (علیه السلام) گشوده میشد(1542).
مدح علی (علیه السلام) از زبان دشمنان کینه توز او
معاویه از دشمنان سرسخت علی (علیه السلام) بود، روزی در کنار پسرش یزید، و مشاورش عمروعاص بود، در این هنگام شخصی هدیه نفیسی آورد و به معاویه اهداء کرد.
معاویه در آن روز پیشنهاد عجیبی به یزید و عمروعاص کرد، گفت: هر یک از ما یک بیت شعر در شأن علی (علیه السلام) بگوییم و شعر هر کدام از ما از نظر ظاهر و معنی، جالب و زیبا بود، این هدیه مال او باشد.
یزید و عمروعاص، این پیشنهاد را پذیرفتند.
معاویه گفت:
خیر الوری من بعد احمد حیدر - و الناس ارض و الوصی سماء
یعنی: بهترین موجودات غیر خدا، پس از پیامبر اسلام، علی (علیه السلام) است. انسانها در مقایسه با علی (علیه السلام) همچون زمین هستند، ولی وصی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی علی (علیه السلام) آسمان است.
عمروعاص گفت:
هذا الذی شهد العدو بفضله - و الفضل ما شهدت به الاعداء
یعنی: علی (علیه السلام) کسی است که دشمن به فضیلت و آقایی او گواهی میدهد، کمال افتخار آن است که دشمنان به آن گواهی دهند.
یزید گفت:
کملیحه شهدت بها ضرائها - و الحسن ما شهدت به ضراء
یعنی: علی (علیه السلام) همچون بانوی زیبا نمکین است که هووهای او به نیکی و بزرگواری او گواهی دهند، زیبایی آن است که هووها به آن گواهی دهند.
شعر عمروعاص از نظر شیوایی عبارت، برنده تشخیص داده شد، و آن هدیه نفیس نصیب او گردید(1543).
منزلت وصی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
علی (علیه السلام) در سفری با یکی از یهودیان خیبر، همسفر شد. با هم رفتند تا به رودخانهای عریض رسیدند، یهودی علی (علیه السلام) را نمیشناخت، آهسته دعایی خواند و بیر روی آب به راه افتاد، بی آن که غرق شود و خود را به آن سوی رودخانه رساند و به علی (علیه السلام) گفت: آگر آنچه من میدانستم تو میدانستی، همانند من از روی آب این رودخانه را میگذشتی!
علی (علیه السلام) فرمود: ای یهودی همانجا باش تا من نیز بیایم. آنگاه حضرت هم به اذن خداوند از روی آب رودخانه گذشت و خود را به یهودی رسانید. یهودی با تعجب به دست و پای علی (علیه السلام) افتاد و گفت: ای جوان! چه گفتی که آب در زیر پای تو مانند سنگ شد و از روی آب به این طرف آمدی؟! امام (علیه السلام) به او فرمود: تو چه گفتی که از آب گذشتی؟ یهودی گفت: من خدا را به وصی اعظم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قسم دادم، خداوند بر من لطف کرد و از روی آب گذشتم. حضرت فرمود: آن وصی محمد من هستم.
یهودی گفت: به راستی حق گویی؟ آنگاه به دست با کفایت علی (علیه السلام) به شرف اسلام نائل آمد(1544).
نکات :
تعداد همراهان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در واقعه غدیر خم را بعضی 90 هزار و بعضی 114 هزار و بعضی 120 هزار و بعضی 124 هزار نوشتهاند.
رهبری و ولایت حق هم چنین است، چون انسان را با خدا گره میزند و بدون آن، آفریدهها و نعمتها به نقمت تبدیل میشود و انسان را به خدا نمیرساند.
برای عید غدیر خم چهار ویژگی مهم بیان شده است: 1- روز یأس کافران، 2- روز کمال دین، 3- روز اتمام نعمت الهی بر مردم، 4- روزی که اسلام به عنوان دین و یک مذهب کامل، مورد پسند خدا قرار گرفته است.
اگر وقایع روزهای تاریخ اسلام را بررسی کنیم، هیچ روز مهمی مانند بعثت هجرت، فتح مکه، پیروزی در جنگها و ... با همه ارزشهایی که داشتهاند، شامل این چهار صفت مهم مطرح شده در این آیه نیستند. حتی حجه الوداع هم به این اهمیت نیست، چون حج، جزئی از دین است نه همه دین.
اما بعثت، اولین روز شروع رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که هرگز نمیتوان گفت روز اول بعثت، دین کامل شده است.
اما هجرت، روز فرار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به فرمان خداست، روز حمله کفار به خانه پیامبر است نه روز یأس آنان.
اما روزهای پیروزی در جنگ بدر و خندق و ... تنها کفاری که در صحنه نبرد بودند مأیوس میشدند، نه همه کفار، در حالی که قرآن میفرماید: الیوم یبس الذین کفروا... همه کفار مأیوس شدند.
اما حجه الوداع که مردم آداب حج را در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آموختند، تنها حج مردم با آموزش پیامبر کامل شد، نه همه! دین در حالی که قرآن میفرماید: الیوم أکملت لکم دینکم اما غدیر خم روزی است که خداوند فرمان نصب حضرت علی را به جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صادر کرد، تنها آن روز است که چهار عنوان ذکر شده در آیه أکملت، أتممت، رضیت، یئس الذین کفروا با آن منطبق است.
اما یأس کفار، به خاطر آن بود که وقتی تهمت و جنگ و سوء قصد بر ضد پیامبر، نافرجام ماند، تنها امید آنها مرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. نصب علی بن ابی طالب (علیهم السلام) به همه فهماند که اگر آن حضرت پسری میداشت، بهتر از علی نبود و با مرگ او دین او محو نمیشود، زیرا شخصی چون علی بن ابیطالب (علیهم السلام) جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و رهبر امت اسلام خواهد بود که همه کفار مأیوس شدند.
اما کمال دین، به خاطر آن است که اگر مقررات و قوانین کامل وضع شود، لکن برای امت و جامعه، رهبری معصوم و کامل تعیین نشود، مقررات ناقص میماند.
اما اتمام نعمت، به خاطر آن است که قرآن بزرگترین نعمت را نعمت رهبری و هدایت معرفی کرده است، اگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا برود و مردم را بیسرپرست بگذارد، کاری کرده که یک چوپان نسبت به گله نمیکند. چگونه بدون تعیین رهبری الهی نعمت تمام میشود.
اما رضایت خداوند، برای آن است که هرگاه قانون کامل و مجری عادل بهم گره بخورد رضایت پروردگار حاصل میشود.
اگر هر یک از اکمال دین، اتمام نعمت، رضایت حق و یأس کفار به تنهایی در روزی اتفاق افتد، کافی است که آن روز از أیام الله باشد. تا چه رسد به روزی مثل غدیر، که همه این ویژگیها را یک جا دارد. به همین دلیل در روایات اهل بیت (علیهم السلام) عید غدیر، از بزرگترین اعیاد به شمار آمده است.
آثار اشیا، گاهی مترتب بر جمع بودن همه اجزای آن است، مثل روزه، که اگر یک لحظه هم پیش از اذان، افطار کنیم، باطل میشود، از این جهت کلمه تمام به کار رفته است: أتموا الصیام الی اللیل و گاهی به گونهای است که هر جزء، اثر خود را دارد، مثل تلاوت آیات قرآن، که کمالش در تلاوت همه آن است و هر قدر هم خوانده شود، ثواب دارد. گاهی بعضی اجزا به گونهای است که اگر نباشد، یک مجموعه ناقص است، هر چند همه اجزای دیگر هم باشد، مثل خلبان و راننده که هواپیما و ماشین بدون آنها بیثمر و بیفایده است.
رهبری و ولایت هم چنین است، چون انسان را با خدا گره میزند و بدون آن، آفریدهها و نعمتها به نقمت تبدیل میشود و انسان را به خدا نمیرساند.