آیات :
جدائی موقت روح از بدن در هنگام خواب
الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی أجل مسمی ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون(651)؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرند؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) باز میگرداند تا سرآمدی معین؛ در این امر نشانههای روشنی است برای کسانی که اندیشه میکنند!
رؤیاهای صادقه - الهام در خواب
و دخل معه السجن فتیان قال أحدهما انی أرات خمرا و قال الاخر انی أرت أحمل فوق رأسی حبزا تأکل الطیر منه نبئنا بتاویله انا نرات من المحسنین(652)؛ و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند؛ یکی از آن دو گفت: من در خواب دیدم که (انگور برای) شراب میفشارم! و دیگری گفت: من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل میکنم؛ و پرندگان از آن میخورند؛ ما را از تعبیر خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران میبینیم.
خواب نمائی از مرگ
و هو الذی یتوفاتم بالیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقسی أجل مسمی ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون(653)؛ او کسی است که (روح) شما را در شبی (به هنگام خواب) میگیرد؛ و از آنچه در روز کردهاید، باخبر است؛ سپس در روز شما را (از خواب) بر میانگیزد؛ و (این وضع همچنان ادامه مییابد) تا سرآمد معینی فرا رسد؛ سپس بازگشت شما به سوی اوست؛ و سپس شما را از آنچه عمل میکردید، باخبر میسازد.
صحت علم تعبیر خواب
رب قد ءاتیتنی من الملک و علمتنی من تأویل الاحادیث فاطر و الارض أنت ولی فی الدنیا و الاخره توفنی مسلما و ألحقنی بالصلحین(654)؛ پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساختی! ای آفریننده آسمانها و زمین! تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران؛ و به صالحان ملحق فرما!
خواب از آیات الهی
و من ءایته منامکم بالیل و النهار و ابتغاوکم من فضله ان فی ذلک لایت لقوم یسمعون(655)؛ و از نشانههای او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان برای بهرهگیری از فضل پروردگار (و تأمین معاش)؛ در این امور نشانه هایی است برای آنان که گوش شنوا دارند!
خواب به منظور حفظ نیروها
و هو الذی جعل لکم الیل لباسا و النوم سباتا و جعل النهار نشورا(656)؛ او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات!
از فوائد خواب
و جعلنا نومکم سباتا(657)؛ و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم.
روایات :
خواب و مرگ
أن النوم أخ الموت(658)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): خواب برادر مرگ است.
فایده خواب
أن النوم سلطان الدماغ و هو قوام الجسد و قوته(659)؛ امام رضا (علیه السلام): خواب، شهریار مغز است و مایه قوام و نیروی بدن.
شب زندهداری
قال (علیه السلام): السهر ألذ للمنام(660)؛ امام هادی (علیه السلام): شب زنده داری، خواب را لذتبخشتر میکند.
منع پرخوابی
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): ایاکم و کثره النوم فان کثره النوم یدع صاحبه فقیرا یوم القیامه(661)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): از پرخوابی بپرهیزید؛ زیرا پرخوابی صاحب خود را در روز قیامت تهیدست میگذارد.
خواب و شبیخون
من خاف البیات قل نومه(662)؛ امام علی (علیه السلام): هر که از شبیخون بترسد، خوابش کم شود.
خواب شبانه
قال (علیه السلام): ما أنقض النوم لعزائم الیوم(663)؛ امام علی (علیه السلام): چه بسیار خوابهای شبانه که تصمیمات روز را بر هم زده است.
نکوهش پرخوابی نزد خدا
قال أبو جعفر (علیه السلام) قال موسی (علیه السلام): أی عبادک أبغض الیک قال جیفه باللیل بطال بالنهار(664)؛ امام باقر (علیه السلام): موسی (علیه السلام) (به خدا) عرض کرد: کدام بنده ات نزد تو منفورتر است؟ فرمود: مراد شب و بیکاره روز.
عاقبت پرخوابی
عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: کثره النوم مذهبه للدین و الدنیا(665)؛ امام صادق (علیه السلام): پرخوابی، باعث از دست رفتن دین و دنیاست.
چشم و پرخوابی
لا تعود عینیک کثره النوم فانها أقل شیء الجسد شکرا(666)؛ امام کاظم (علیه السلام): چشمانت را به پرخوابی عادت مده؛ زیرا چشمها ناسپاسترین عضو بدن هستند.
نفرت خدا از پرخوابی
قال سمعت أبا الحسن موسی (علیه السلام) یقول: ان الله جل و عز یبغض العبد النوام الفارغ(667)؛ امام کاظم (علیه السلام): خداوند سبحان از بنده پرخواب بیکار نفرت دارد.
پریشانی خواب
قال أبو محمد العسگری (علیه السلام): من أکثر المنام رأی الاحلام(668)؛ امام عسگری (علیه السلام): هر که زیاد بخوابد، خوابهای پریشان میبیند.
اهمیت طهارت هنگام خواب
عن أمیر المؤمنین (علیه السلام) قال: لا ینام المسلم و هو جنب و لا ینام الا علی طهور فان لم یجد الماء فلیتیمم بالصعید فان روح المؤمن تروح الی الله عزوجل فیلقاها و یبارک علیها فان کان أجلها قد حضر جعلها فی مکنون رحمته و ان لم یکن أجلها قد حضر بعث بها مع أمنائه من الملائکه فیردها فی جسده(669)؛ امام علی (علیه السلام): مسلمان در حال جنابت نمیخوابد و جز با طهارت به خواب نمیرود؛ زیرا روح مؤمن به سوی خدای سبحان میرود و خدا آن را میپذیرد و برکتش میدهد و چنان چه اجلش رسیده باشد، آن را در پناه رحمت خود قرار میدهد و اگر هنوز اجلش نرسیده باشد، آن را به همراه فرشتگان امین خود میفرستد و آنان را به کالبدش بر میگردانند.
داستانها :
رؤیای صادقه
این داستان را در زمان جنگ بین المللی دوم در یکی از روزنامههای کثیر الانتشار خواندم، شاید مجله تهران مصور بود که اساسا بویی از معنویات درآن نبود که برای گرمی بازار درج کرده باشد و کاملا نسبت به وضع آن مجله استثنایی بود و خوب در نظر دارم که عنوانش بود: عجیب است اما باور کنید! و چنین در نظر دارم که از روزنامه تایمز لندن نقل کرده و که در زیر دریا به زیر دریایی دستور استراحت داده شده بود و همه این قسمت ارتش دریایی به خواب رفته بودند، یکی در عالم خواب میبیند که خواهرش که در لندن در کارخانه کارمند بوده است خوابش برده و داخل کارخانه میباشد و کارخانه در شرف آتش گرفتن است و از وحشت از خواب میپرد و میبیند هوای زیردریایی در شرف تمام شدن است، فورا وسایل آمدن به بالا را فراهم میکنند و همه نجات پیدا میکنند؛ بعدا معلوم میشود که خواهر این مرد همان وقت در همان کارخانه به خواب رفته بوده است و در خواب وضع برادر و رفقای او را میبیند که برادرش خواب و هوا در شرف تمام شدن و همه در شرف خفه شدن میباشند، آن هم از وحشت از خواب میپرد و میبیند وضع کارخانه مخوف و در شرف آتش گرفتن است و از کارخانه بیرون میآید.
خواب این برادر موجب نجات عدهای میگردد و خواب خواهر موجب نجات خودش میشود و هر دو خوابها مطابق واقع بوده است.
این رابطه را چه کسی جز خدای متعال ایجاد کرد که محیط به تمام رویدادهای مغزی است؛ چه در خواب و چه در بیداری.
این مغرب زمینیهای زمان ما عادت به توجیهات طبیعی کردهاند.
در این موارد گاهی چیزهایی میگویند که مضحک است، یک حس ششم درست میکنند که نه علتی برای او هست، نه اثری از آن در اکثر موارد هست، نه دلیلی برای وجود آن هست، فقط حس ششم یک لفظی در زبان میآید و بس، ای بینوا:
تو که در علم خود زبون باشی - عارف کردگار چون باشی (670)
نمونهای از رؤیای صادقه
دوست دانشمندم حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ عباس محقق کاشانی داماد مرحوم آیت الله گلپایگانی (قدی سره) رؤیای لطیفی را از بانوئی نقل فرمودند که کاملا مورد وثوق ایشان بود، و اینک این بانوی محترمه میگوید: شبی در عالم رؤیا به حرم مطهر حضرت معصومه (علیهم السلام) مشرف شدم، ساعتی بود که میخواستند در حرم را ببندند و لذا به زوار میگفتند: بفرمائید، بفرمائید. اطراف ضریح مطهر خلوت شد، من به طرف ضریح مقدس رفتم که ضریح را ببوسم، دیدم داخل ضریح بسیار منور است، از شبکهها نگاه کردم دیدم که بانوی بسیار مجللهای با چادر سفید روی قبر شریف نشسته، و این نور از او ساطع است. توجه پیدا کردم که حضرت معصومه (علیهم السلام) میباشند. سلام عرض کردم، پاسخ فرمودند. به نظرم آمد حالا که این سعادت به من نصیب شده، چیزی از حضور مقدس بیبی بخواهم، تنها چیزی که یادم آمد کسالت برادرم بود، و لذا شفای برادرم را از محضر مقدس خاتون دو سرا تقاضا کردم. وجود مقدس حضرت معصومه (علیهم السلام) فرمودند: برادر شما که با ما ربطی ندارد. از خواب بیدار شدم و در مورد این پاسخ بیبی هر چه فکر کردم فکرم به جائی نرسید، چون برادرم اهل نماز و عبادت بود و سخص متدین و متشرعی بود. بعد از تحقیق معلوم شد که بیش از یکسال است به حرم مطهر تشرف پیدا نکرده است! وقتی برادرم از این واقعه آگاه شد سخت متأثر و منقلب گردید، به حرم مطهر شرفیاب شد و عذرخواهی نمود و از برکات این خاتون قیامت شفای کامل و عاجل یافت. حضرت آقای محقق افزودند که این رؤیا در روحیه من تأثیر عجیبی گذاشته و از آن روز متعهد شدهام که حتما هر شب برای عتبه بوسی مشرف شوم، حتی اگر در حرم بسته باشد، از پشت در عرض ادب نموده عتبه را ببوسم. و ضمنا از این رؤیای صادقه استفاده میشود که عنایات بیبی به زائران کویش انحصار ندارد، بلکه همه ساکنان این مرز و بوم را شامل میشود(671).
ممکن است خواب بمانیم!
استاد قرائتی میفرمودند: تا دیر وقت در جایی مهمان بودم، موقع خوابیدن به صاحبخانه گفتم موقع نماز صبح مرا بیدار کن! گفت: عجب شما که نماینده امام هستی! گفتم: آقا! خودم نماینده امام هستم، ولی خوابم که نماینده امام نیست!
خواب وحشتناک
خوابی که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به نظرش میرسید. هراسان آمد به حضور امام صادق (علیه السلام) و گفت: خوابی دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین با یک آدم چوبین، بر یک اسب چوبین سوار است و شمشیر در دست دارد و آن شمشیر را در فضا حرکت میدهد. من از مشاهده آن بینهایت به وحشت افتادم و اکنون میخواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.
امام: حتما یک شخص معینی است که مالی دارد و تو در این فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش بربایی. از خدایی که تو را آفریده و تو را میمیراند، بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.
- حقیقتا که عالم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن به دست آوردهای. اعتراف میکنم که چنین فکری در سر من بود؛ یکی از همسایگانم مزرعهای دارد و چون احتیاج به پول پیدا کرده میخواهد بفروشد و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همهاش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم و با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم(672).
اشعار :
درس از خواب
از خواب قیاس مرگ میباید کرد. (خواجه عبدالله انصاری)
برادر مرگ
خواب برادر مرگ است.
مرگ جزوی
خواب مرگی است جزوی و مرگ خوابی کلی. (از قابوسنامه)
خور و خواب
خور خواب تنها طریق دد است. (سعدی)
خواب، یاد مرگ
نوم باشد چون اخوالموت ای فلان - زین برادر، آن برادر را بدان (مولوی)
نکات :
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: خواب بر سه قسم است: یا بشارتی از سوی خداوند است، یا غم و اندوهی از طرف شیطان است و یا مشکلات روزمره انسان است که در خواب آن را میبیند. (بحارالانوار، ج 14، ص 441.) برخی از دانشمندان و روان شناسان، خواب دیدن را در اثر ناکامیها و شکستها دانسته و به ضرب المثلی قدیمی استشهاد کردهاند که: شتر در خواب بیند پنبه دانه و برخی دیگر خواب را تلقین ترس گرفتهاند، بر اساس ضرب المثلی که میگوید: دور از شتر بخواب تا خواب آشفته نبینی و بعضی دیگر خواب را جلوه غرائز واپس زده دانستهاند. اما علی رغم تفاوتهایی که در خوابها و رؤیاها وجود دارد، کسی اصل خواب دیدن را انکار نکرده است و البته باید به این نکته توجه داشت که همه خوابها با یک تجلیل، قابل بررسی نیستند.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان جلد 11، صفحه 229 میفرماید: سه عالم وجود دارد عالم طبیعت، عالم مثال، عالم عقل. روح انسان به خاطر تجردی که دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پیدا میکند و به میزان استعداد و امکان، حقایقی را درک میکند. اگر روح کامل باشد در فضای صاف و حقایق را درک میکند و اگر در کمال به آخرین درجه نرسیده باشد، حقایق را در قالبهای دیگر مییابد. همانطور که در بیداری، شجاعت را در شیر و حیله را در روباه و بلندی را در کوه میبینیم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانی را به صورت تاریکی مشاهده میکنیم.
ما بحث ایشان را با ذکر مثالهایی بیان میکنیم کسانی که خواب میبینند چند دستهاند:
دسته اول، کسانی که روح کامل و مجردی دارند و بعد از خواب رفتن حواس، با عالم عقل مرتبط شده و حقایقی را صاف و روشن از دنیای دیگر دریافت میکنند. (نظیر تلویزیون سالم با آنتن مخصوص جهتدار که امواج ماهوارهای را از نقاط دور دست میگیرد.)
اینگونه خوابها که دریافت مستقیم و صاف است، نیازی به تعبیر ندارد.
دسته دوم، کسانی هستند که دارای روح متوسط هستند و در عالم رؤیا، حقایق را ناصاف و همراه با برفک و تشبیه و تخیل دریافت میکنند. (که باید مفسری در کنار دستگاه گیرنده، ماجرای فیلم را توضیح دهد و به عبارتی، عالمی آن خواب را تعبیر کند.)
دسته سوم، کسانی هستند که روح آنان به قدری متلاطم و ناموزون است که خواب آنها مفهومی ندارد. (نظیر صحنههای پراکنده و پربرفک تلویزیونی، که کسی چیزی سر در نمیآورد.) این نوع رؤیاها که قابل تعبیر نیستند، در قرآن به أضغات أحلام تعبیر شده است.
قرآن در سورههای مختلف، از رؤیاهایی نام برده که حقیقت آنها به وقوع پیوسته، از جمله:
الف: رؤیای یوسف (علیه السلام) درباره سجده یازده ستاره و ماه و خورشید بر او که با رسیدن او به قدرت و تواضع برادران و پدر مادر در برابر او تعبیر گردید.
ب: رؤیای دو یار زندانی یوسف که بعدا یکی از آنها آزاد و دیگری اعدام شد.
ج: رؤیای پادشاه مصر درباره گاو لاغر و چاق که تعبیر به قحطی و خشکسالی بعد از فراخ شد.
د: رؤیای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره عدد اندک مشرکان در جنگ بدر که تعبیر به شکست مشرکان شد. (انفال، 43)
ه: رؤیای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ورود مسلمانان با سر تراشیده به مسجد الحرام، که با فتح مکه و زیارت خانه خدا تعبیر شد. (فتح، 27)
و: رؤیای مادر حضرت موسی که نوزادش را در صندوق گذاشته و به آب بیاندازد. اذ أوحینا الی أمک ما یوحی أن اقدفیه فی التابوت که روایات بر این دلالت دارند که مراد از وحی در اینجا، همان رؤیاست.
ز: رؤیای حضرت ابراهیم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعیل.
از قرآن که بگذریم در زندگی خود، افرادی را میشناسیم که در رؤیا از اموری مطلع شدهاند که دست انسان به صورت عادی به آن نمیرسد.
حاج عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان، به خواب فرزندش آمد و گفت: کتابی نزدم امانت بوده، آن را به صاحبش برگردان تا من در برزخ راحت باشم. وقتی بیدار شد به سراغ کتاب رفت، با نشانههایی که پدر گفته بود تطبیق داشت، آن را برداشت. وقتی میخواست از خانه بیرون برود، کتاب از دستش افتاد و کمی ضربه دید. او کتاب را به صاحبش برگرداند و چیزی نگفت، دوباره پدرش به خواب او آمد و گفت: چرا به او نگفتی کتاب تو ضربه دیده است تا اگر خواست خسارت بگیرد و یا رضایت دهد.