آیات :
یقین به آخرت شرط ایمان
هدی و بشری للمؤمنین الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم بالاخره هم یوقنون(5)؛ (قرآن کریم) وسیله هدایت و بشارت برای مؤمنان است. آنانکه نماز را اقامه میکنند، زکات را پرداخت میکنند و به آخرت یقین دارند.
بهتر از دنیا
بل تؤثرون الحیوه الدنیا و الاخره خیر و أبقی(6)؛ ولی شما زندگی دنیا را مقام میدارید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است!
آخرت جای عمل نیست
و هم یصطر خون فیها ربنا أخرجنا نعمل صلحا غیر الذی کنا نعمل أولم نعمرکم ما یتذکر فیه من تذکر و جاءکم النذیر فذوقوا فما للظلمین من نصیر(7)؛ آنها در دوزخ فریاد میزنند: پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام میدادیم! (در پاسخ به آنان گفته میشود:) آیا شما را به اندازهای که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر میشود عمر ندادیم، و انذار کننده (الهی) به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست!
ارزش برتر زندگی آخرت
و ما الحیوه الدنیا الا لعب و لهو و للدار الاخره خیر للذین یتقون أفلا تعقلون(8)؛ زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمیاندیشید؟!
حضور همگی انسانها در قیامت
و لکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات أین ما تکونوا یأت بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیء قدیر(9)؛ هر طایفهای قبلهای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد درباره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکیها و اعمال خیر، بریکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید،خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر میکند؛ زیرا او، بر هر کاری تواناست.
اختلاف درجات مقام انسانها در آخرت
انظر کیف فضلنا بعضهم علی بعض و للاخره أکبر تفضیلا(10)؛ ببین چگونه بعضی را (در دنیا بخاطر تلاششان) بر بعضی برتری بخشیدهایم؛ درجات آخرت و برتریهایش، از این هم بیشتر است!
نیاز شدید انسان به حمایت الهی در قیامت
و لا تخزنی یوم یبعثون یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من أتی بقلب سلیم (11)؛ و در آن روز که مردم برانگیخته میشوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! در آن روز که مال و فرزندان سودی نمیبخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!
روایات :
دنیا و آخرت
الدنیا منیه الاشقیاء، الاخره فوز السعداء(12)؛ امام علی (علیه السلام): دنیا آرزوی بدبختان است و آخرت پیروزی نیکبختان.
چنگ به آخرت
علیک بالاخره تاتک الدنیا صاغره(13)؛ امام علی (علیه السلام): به آخرت چنگ در زدن، دنیا برایت کوچک آید.
دنیا فناپذیر است
ان الدنیا منقطعه عنک و الآخره قربیه منک(14)؛ امام علی (علیه السلام): همانا دنیا از تو جدا شدنی و آخرت به تو نزدیک است.
توصیف آخرت توسط پیامبران
و کل شیء من الدنیا سماعه أعظم من عیانه، و کل شیء من الاخره عیانه أعظم من سماعه، فلیکفکم من العیان السماع، و من الغیب الخبر(15)؛ امام علی (علیه السلام): و هر چیز دنیا، شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است؛ و هر چیز آخرت، دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است. پس، به جای دیدن آخرت و مشاهده آنچه از دیدگان شما پنهان و در پس پرده غیب است، به همان شنیدن و خبر یافتن (توسط پیامبران) اکتفا کنید.
آبادی آخرت
من عمر دار اقامته فهو العاقل(16)؛ امام علی (علیه السلام): کسی که خانه ماندگاری خود را آباد سازد، خردمند است.
جاودانگی آخرت
عنه (علیه السلام): الدنیا أمد، الاخره أبد(17)؛ امام علی (علیه السلام): دنیا تمام شدنی است، آخرت همیشگی است.
یاد آخرت
الامام علی (علیه السلام): ذکر الاخره دواء و شفا، ذکر الدنیا أدوأ الادواء(18)؛ امام علی (علیه السلام): هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، گناه و نافرمانی او کم شود!
آخرت نزدیک است
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اعمل لدنیاک کانک تعیش أبدا و اعمل لاخرتک کانک تموت غدا(19)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): برای دنیای خود چنان کن که گویی جاودانه زندگی میکنی و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.
بینیازی با کوشش برای آخرت
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من أصبح و أمسی و الاخره أکبر همه جعل الله الغنی فی قلبه و جمع له أمره و لم یخرج من الدنیا حتی یستکمل رزقه و من أصبح و أمسی و الدنیا أکبر همه جعل الله الفقر بین عینیه و شتت علیه أمره و لم ینل من الدنیا الا ما قسم له(20)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر آن کس که در طول شبانه روز بزرگترین همتش آخرت باشد، خداوند بینیازی را در دل او جای و کارش را سامان دهد و از دنیا نرود مگر وقتی که روزیاش را کامل دریافت کرده باشد. و هر آنکس که در طول شبانه روز بزرگترین همتش دنیا باشد، خداوند (مهر) فقر و نداری بر جیبش زند و کارش را پریشان سازد و از دنیا به چیزی بیش از قسمت خود نرسد.
داستانها :
زنده کردن مردگان
شخصی استخوان پوسیدهای را از دیواری کند و با فشار آن را به صورت آرد درآورد (و با یک دنیا غرور و نخوت) به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: کیست که دوباره این استخوان پوسیده متلاشی را زنده کند؟ من یحیی العظام و هی رمیم خداوند به پیامبرش دستور میدهد به او بگو همان خدایی که در مرتبه اول او را آفریده بعد از متلاشی شدن هم میتواند دوباره خلق کند. قل یحییها الذی انشأها اول مره(21)
اگر سازنده هر کالایی بگوید که من محصول کارخانهام را باز کرده و دوباره به هم متصل میکنم، گزاف نگفته زیرا ساختن از باز کردن و بستن مهمتر است، وسوسه منکران معاد در دو چیز بود:
اول - اینکه آیا میشود استخوان پوسیده زنده میشود؟! و قالوا اذ کنا عظاما و رفاتا ءانا لمبعوثون خلقا جدیدا(22)، میگویند آیا هنگامی که ما استخوانهای پوسیده و پراکندهای شدیم دگر بار آفرینش تازهای خواهیم یافت؟!...
دوم - اینکه بر فرض زنده شدن استخوانها پوسیده ممکن باشد، این کار به دست چه کسی انجام خواهد گرفت؟ فسیقولون من یعیدنا؟ قل الذی فطرکم اول مره(23)؛ میپرسند کی دوباره ما را بر میگرداند به آنها همان خدائی که بار اول شما را آفرید؛ اگر یک کارگر ساده خشت مال بگوید که من خشت خودم را خرد میکنم و دوباره از نو از همان خاک، خشت تازهای میسازم، آیا اینقدر تعجب میکنند؟!
این کسانی که اینقدر زنده شدن اجزای متلاشی را بعید میدانند چرا در اصل آفرینش شکی ندارند، اصل آفرینش که دوباره آفریدن مشکلتر است؛ آیا هواپیماسازی مهمتر است یا باز کردن و در هم ریختن قطعات آن و سپس وصل کردن آنها؟ کسی که هواپیما را ساخت، اگر گفت من این هواپیما را باز میکنم و در هم میریزم و دوباره میسازم، آیا باید شک کرد؟ هرگز، زیرا باز کردن و بستن به مراتب از ساختن اول آسانتر است و کسی که کار مشکل کرد کار آسانتر را هم میکند (گرچه نزد خدا و قدرت بینهایت او هیچ چیز مشکل نیست) به سراغ قرآن میرویم که در این زمینه میفرماید:
هو الذی یبدوا الخلق ثم یعیده و هو اهون علیه(24)؛ او خدائی است که خلق و آفرینش را پدید آورد و سپس آن را باز میآورد و باز کردن آسانتر است(25).
فقط تا لب گور
یکی از دانشمندان میگفت: روزی در بیرون صحرا نشسته بودم، موری را دیدم که دانه گندمی را از زیر خار و خاشاک پیدا کرد، آن را با زحمت و مشقت بسیار از زیر خار و خاشاک بیرون آورد و مقداری آن را با خود حمل کرد. هر جا که پستی و بلندی بود، او به زحمت بسیار میافتاد و آن دانه گندم را با سختی بسیار همراه خود میبرد. من هم عقب سرش رفتم تا ببینم او به کجا میرود. مسافت زیادی را پیمود تا بالاخره به لانهاش رسید، اما ناگهان دیدم که گنجشکی از بالا به پائین جست و دانه گندم را به همراه خود مورچه بلعید. به فکر فرو رفتم که، آدمی این همه زحمت میکشد، ناگهان فرشته مرگ میآید و او را میبرد. آنچه زحمت کشیده، تمامش به هدر میرود. مال و جاه را با خود تا لب گور میآورد، اما آنجا از او میگیرند و بدنش را از زیر خاک میکنند، نه فرش و نه چراغی، نه انیس و مونسی، جز ایمان و عمل صالح، هیچ چیز هم ندارد. آدمی بدبخت این جور است که برای خوشی در دنیا زحمت میکشد، اما بیچاره نمیداند غیر از دردسر، چیز دیگری نیست(26).
داستانی قرآنی
حضرت ابراهیم (علیه السلام) از کنار دریایی گذشت. لاشهای را دید که گوشهای از آن در دریا و قسمت دیگرش در خشکی قرار داشت و حیوانات دریائی و صحرائی و پرندگان بر سر آن ریخته و هر ذرهای از آن را یک نوع حیوانی میخورد، همینکه این منظره را دید از خدا پرسید که روز قیامت چگونه مردگان را زنده میکنی (ذرات این لاشه در دریا و صحرا و فضا پخش شد و هر قسمت بدنش جزء بدن حیوان دیگری گردید) خداوند از ابراهیم پرسید آیا ایمان به معاد و قدرت من نداری؟ گفت چرا لیکن با مشاهده عینی آرامش دل پیدا میکنم (آری استدلال و منطق تنها مغز و فکر را آرام میکند ولی تجربه و مشاهده دل را).
خداوند به ابراهیم فرمود چهار نوع پرنده بگیر و پس از ذبح گوشتشان را در هم مخلوط کن و بر سر چند کوه بگذار و سپس یک یک آنها را صدا کن؛ ببین چگونه ذرات مخلوط از هم جدا میگردد و در کنار هم قرار میگیرد و پرنده اولی ساخته میشود. حضرت ابراهیم (علیه السلام) خروس و کبوتر و طاووس و کلاغ را گرفت و ذبح نمود و گوشتشان را کوبیده و در هم مخلوط کرد و بر سر ده کوه نهاد، سپس هر یک از آن پرندهها را صدا زد. تمام ذرات گوشت آن که بر سر هر قله کوهی بود به هم متصل شد و در برابر چشمان او به صورت یک پرنده کامل درآمد(27).
آری خداوند برای امثال ابراهیمها که در کلاسهای ابتدائی و متوسطه قبول شدهاند مرحله بالاتری دارد و آنان را به آزمایشگاههای مخصوص خود در نظام هستی میبرد ولی برای کسانی امثال ما که از پلههای اول هم بالا نرفتهایم از مقام شهود و حضور و معراج و ملکوت و یقین خبری نیست(28). زندان و بهشت
روزی امام حسن مجتبی (علیه السلام) لباس فاخری پوشید، وضع خود را آراسته کرد و عطر زد و سوار بر مرکب شد و در صورتی بسیار عالی از خانه خارج شد. در بین راه شخصی که یهودی بود و از شدت فقر و تنگدستی، لباسهای مندرس پوشیده و لاغر و ضعیف بود و وضع اسفناکی داشت به او برخورد کرد و حضرت را متوقف کرد و گفت: من از جدت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که میگفت: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است، در حالیکه من دنیا را چون بهشتی پر نعمت برای تو که مؤمن هستی میبینم و برای خودم که کافر هستم به مانند زندانی که از سختی آن در معرض هلاک هستم! حضرت در پاسخ او فرمود: اگر از آنچه خدا برای آخرت من مهیا کرده خبر داشتی میفهمیدی که من قبل از انتقال به آن جهان در زندان به سر میبرم و اگر از آنچه خدا از آتش جهنم و عذاب سخت برایت آماده کرده خبر داشتی میفهمیدی که اینک با اینهمه فقری که داری در بهشتی زندگی میکنی که بسیار پرنعمت و وسیع میباشد(29). همنشینی ابدی انسان با اعمال
خواجه نظام الملک گفت شبی در خواب دیدم شخصی زشت رو و بدهیکل پیدا شد، نزدیک من نشست به همین طریق عدهای هیولائی زشت چنان کریه و بدمنظر بودند که از بوی بد آنها نزدیک بود روح از بدنم خارج شود، هر کدام از دیگری زشتتر و بدبوتر با اضطراب و وحشت زیاد از خواب بیدار شدم. خوابم را به کسی ابراز نکردم. شب دوم همان اشخاص ظاهر شدند. از دیدار آنها نزدیک بود قالب تهی کنم. شب سوم از ترس به خواب نرفتم. بیداری به نهایت رسیده خواب بر من غلبه نمود، باز همان اشخاص شبهای گذشته را دیدم ولی در آخر کار، مشاهده نمودم عدهای آمدند زیبا صورت و سیرت، خوش سخن. هر یک از آنها که وارد میشد یکی از زشت رویان بیرون میرفت تا تمام آنها رفتند. اشخاص زیبا جایشان را گرفتند. من از مجالست و همنشینی آنها بسیار خرسند شدم. از یک نفر پرسیدم شما کیستید. گفت ما صفات نیک توایم آنها که رفتند صفات زشت تو بودند اگر تو را تاب همنشینی با آنهاست، مجالستشان را اختیار کن و الا اگر آنها را دوست نداری ما را به دوستی بگزین! هر یک از ما و آنها مدت همنشینیمان با تو تا ابد خواهد بود(30).
اثر اعمال در آخرت
سعدبن معاذ یکی از یاران بسیار خوب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. همینکه از دنیا رفت و خبر مرگ او به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید، حضرت با یاران از جا برخاسته و بدون لباس رسمی (بدون عبا و کفش) حرکت کردند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور غسل دادند و خودشان ایستادند تا غسل تمام شد. گوشههای جنازه سعد را گرفتند تا به محل خاک رسیدند، شخص رسول گرامی بدن سعد را گرفت و داخل قبر گذاشت و خود ایشان قبر را با خشت و گل با همکاری یاران مسدود کردند و سپس خاک ریختند تا قبر با زمین مساوی شد، یکی از جملاتی که پیامبر به هنگام دفن او فرمود این بود که من میدانم بدن و کفن او میپوسد ولی خدا دوست دارد که انسان که کاری را انجام میدهد محکم کاری کرده و درست انجام دهد و سرهم بندی نکند و لذا من لحد را محکم میسازم.
مادر سعد همینکه محبت و توجه و تشییع جنازه و دفن و سایر مراسم را از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دید، گفت: ای فرزندم! برای تو بهشت گوارا باد! پیامبر عزیز فرمود: ای مادر عجله نکن و بهشت را برای او حتمی و قطعی ندان! زیرا امثال سعد هم با آن مقام معنوی که دارند و کارشان به جایی میرسد که پیامبر میفرماید: چون ملائکه را پا برهنه در تشیع جنازه او دیدم من هم پا و سر برهنه آمدم، آری آن مردان خدا هم گاهی به خاطر یک سری نقاط ضعف که در زندگی خود دارند گرفتار تنبیه میشوند) و فرزند تو (سعد) هم به خاطر بداخلاقی که در خانه با همسرش داشت، الان که دفن شد به فشار قبر گرفتار گردید.
از این حدیث جالب چند درس گرفته میشود.
1- بزرگترین شخصیت عالم هستی در تشیع جنازه شرکت میکند.
2- ملائکه خدا به احترام وفات مؤمن به زمین نازل و در مراسم شرکت مینمایند.
3- پیامبر عزیز فرمود در کارها گر چه زیر خاک کردن مردگان است، محکم کاری کنید.
4- زن در اثر تربیت اسلامی به قدری رشد میکند که تنها مسائل ایمانی و فکری را معیار دانسته و حتی مرگ فرزند به خاطر راهی که انتخاب کرده در او اثر نمیگذارد و میگوید گوارا باد بر تو بهشت.
5- زود شخصی را بهشتی یا جهنمی ندانید.
6- در فرهنگ اسلام یک نوع ارتباط بسیار عمیق و مرموز دیده میشود به طوری که در فشار گذاردن و ناراحت کردن همسر و خانواده در دنیا سبب فشار و ناراحتی انسان در عالم برزخ میشود.
7- اهمیت اخلاق مرد در خانه به قدری مهم است که جزای بداخلاقی آن حتی با نزول فرشتگان و توجه خاص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قابل جبران نیست.
8- این حدیث هشدار به اولیای خدا میدهد که مبادا با یک سری برنامههای خداپسند و پیامبر پسند و مردم پسند به خود مطمئن شوند و باید هر لحظه در دل خود هراس و بیم داشته باشند که ممکن است در لابلای برخوردهای بسیار ظریف از ما اعمالی سرزند که بزرگترین عبادتها نتواند ما را از مهلکه آن برهاند(31).
اشعار :
معاد، دلیل زندگی
روزگار و چرخ و انجم سر به سر بازیستی - گرنه این روز دراز دهر را فرداستی (ناصر خسرو)
قیامت حتمی است
قیامت گر چه دیر آید بیاید . (از مجمع الامثال)
نیکی بهترین توشه آخرت
تو تا زندهای سوی نیکی گرای - مگر کام یابی به دیگر سرای (فردوسی)
رویارویی با اعمال خود در قیامت
هر چه زین جا بری نگهدارند - در قیامت همانت پیش آرند (سنایی)
نکات :
تقوای واقعی، بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمیکند.
جزای کسی که در دنیا خود را به کوری و کری و لالی میزند، کوری و لالی آخرت است. و نحشرهم یوم القیامه علی وجوههم عمیا و بکما و صما
محرومیتهایی که مؤمن به جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا میبیند، در آخرت جبران میشود.
ما در دنیا نگران از دست دادن نعمتها هستیم، اما در آخرت اندک است.
در روایات به کسی که آخرت خویش را فدای دنیا کند مجنون، و به پیروان رهبر فاسد فقیر، و آن کس که دین خود را از دست بدهد، غارت زده گفته شده است.
در قرآن مجید 115 مرتبه کلمه دنیا بکار رفته و 115 مرتبه کلمه آخرت استعمال شده است و این یک تصادف نیست. البته این به معنای آن نیست که اهمیت دنیا و آخرت هر دو یکسان است.
آخرت را سطحی ننگرید و در آن فکر کنید.
آخرت، بهترین وسیله رسیدن به تقوا میباشد.
توجه به حالات روحی در دنیا و پاسخگویی به اعمال در آخرت، نشانه دانشمندان واقعی است.
مراقب باشیم که زینتها و جلوههای دنیا، مقدمه غفلت از آخرت است.
در دعوت مردم به حق، آنان را به مقایسه دنیا و آخرت دعوت کنیم.
ملاک رسیدن به نعمتهای آخرت، تقوی است.
آخرت، جلوگاه خسارتهای واقعی است.
دنیا و آخرت تفاوتهایی دارند، از جمله: 1- غم و اندوه در دنیا از انسان به دیگران سرایت میکند، ولی در آخرت چنین نیست. 2- در دنیا، انسان میتواند با عذر یا کفاره یا دروغ یا حیله یا توبه یا ناله مشکلش را حل کند، اما در آخرت چنین نیست. 3- تلخیهای دنیا قابل تخفیف است و اگر انسان با آن انس گرفت، از تلخی آن کاسته میشود، ولی در آخرت چنین نیست.
حال که دنیا و آخرت در برابر ماست، مسیر ابدیت و رضای خالق را ادامه دهیم.
میان پاداش دنیوی و اخروی تفاوت فراوان است. در بهرههای دنیوی، تلخیهایی نیز وجود دارد، ولی ثواب آخرت به تمامی نیکی و خیر است. محرومیت انسان در آخرت، ناشی از عملکرد او در دنیاست.
عذابهای آخرت، انواع و مراحل متعدد دارد.
اسیر مال شدن در دنیا، موجب اسارت در آخرت است.
جزای کامل در آخرت است، و پاداشهای دنیوی بیارزش است.
زندگی آخرت برتر از زندگی دنیاست و معامله دنیا با آخرت کار بزرگی است.
در آخرت، برگشت امکان ندارد، پس تا از دنیا نرفتهایم از بدیها برگردیم.
انسان که میتواند از خداوند، دنیا و آخرت را بخواهد و از نعمتهای هر دو سرا بهرهمند شود، اگر تنهابه دنیا اکتفاء کند و در کارهای نیک، در پی اهداف مادی باشد، به شدت در اشتباه است.
مؤمنانی که از خداوند، هم دنیا و هم آخرت از طلب کنند برندهاند.
نگاهی به مسئله حساب در روز قیامت
آنچه از آیات قرآن کریم بدست میآید این است که:
1- همه افراد مورد سؤال قرار میگیرند. فلنسئلن الذین أرسل الیهم و لنسئلن المرسلین (اعراف، 16)
2- همه اعمال مورد محاسبه واقع میشود. لتسئلن عما کنتم تعلمون (نحل، 93)
3- همه احوال مورد رسیدگی قرار میگیرد. ان تبدوا ما فی أنفسکم أو تخفوه یحاسبکم به الله (بقره، 284.)
4- از همه اعضای بدن سؤال خواهد شد. ان السمع و البصر و ... کل أولئک عنه مسؤلا (اسراء 36.)
5- از نعمتهای الهی سؤال میشود. لتسئلن یومئذ عن النعیم (نحل، 93.)
6- همه کارها را در هر کجا و به هر اندازه که باشد حاضر خواهند ساخت. ان تک مثقال حبه من خردل فتکن فی صخره (لقمان، 16.)
در اولین سؤال، از نماز خواهند پرسید و به حساب امور مهمی چون، جوانی، عمر، راه کسب درآمد و هزینه آن و بویژه مسأله رهبری و ولایت خواهند پرداخت و همین بس که خداوند، خود حسابرسی خواهد بود. کفی بنا حاسبین (انبیاء، 47)