تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف جلد 2
محمد رحمتی شهرضا

آخرت (2)

آیات :
یقین به آخرت شرط ایمان‏
هدی و بشری للمؤمنین الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم بالاخره هم یوقنون(5)؛ (قرآن کریم) وسیله هدایت و بشارت برای مؤمنان است. آنانکه نماز را اقامه می‏کنند، زکات را پرداخت می‏کنند و به آخرت یقین دارند.
بهتر از دنیا
بل تؤثرون الحیوه الدنیا و الاخره خیر و أبقی(6)؛ ولی شما زندگی دنیا را مقام می‏دارید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است!
آخرت جای عمل نیست‏
و هم یصطر خون فیها ربنا أخرجنا نعمل صلحا غیر الذی کنا نعمل أولم نعمرکم ما یتذکر فیه من تذکر و جاءکم النذیر فذوقوا فما للظلمین من نصیر(7)؛ آنها در دوزخ فریاد می‏زنند: پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام می‏دادیم! (در پاسخ به آنان گفته می‏شود:) آیا شما را به اندازه‏ای که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر می‏شود عمر ندادیم، و انذار کننده (الهی) به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست!
ارزش برتر زندگی آخرت‏
و ما الحیوه الدنیا الا لعب و لهو و للدار الاخره خیر للذین یتقون أفلا تعقلون(8)؛ زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمی‏اندیشید؟!
حضور همگی انسانها در قیامت‏
و لکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات أین ما تکونوا یأت بکم الله جمیعا ان الله علی کل شی‏ء قدیر(9)؛ هر طایفه‏ای قبله‏ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد درباره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکی‏ها و اعمال خیر، بریکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید،خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر می‏کند؛ زیرا او، بر هر کاری تواناست.
اختلاف درجات مقام انسانها در آخرت‏
انظر کیف فضلنا بعضهم علی بعض و للاخره أکبر تفضیلا(10)؛ ببین چگونه بعضی را (در دنیا بخاطر تلاششان) بر بعضی برتری بخشیده‏ایم؛ درجات آخرت و برتریهایش، از این هم بیشتر است!
نیاز شدید انسان به حمایت الهی در قیامت‏
و لا تخزنی یوم یبعثون یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من أتی بقلب سلیم (11)؛ و در آن روز که مردم برانگیخته می‏شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! در آن روز که مال و فرزندان سودی نمی‏بخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!
روایات :
دنیا و آخرت‏
الدنیا منیه الاشقیاء، الاخره فوز السعداء(12)؛ امام علی (علیه السلام): دنیا آرزوی بدبختان است و آخرت پیروزی نیک‏بختان.
چنگ به آخرت‏
علیک بالاخره تاتک الدنیا صاغره(13)؛ امام علی (علیه السلام): به آخرت چنگ در زدن، دنیا برایت کوچک آید.
دنیا فناپذیر است‏
ان الدنیا منقطعه عنک و الآخره قربیه منک(14)؛ امام علی (علیه السلام): همانا دنیا از تو جدا شدنی و آخرت به تو نزدیک است.
توصیف آخرت توسط پیامبران‏
و کل شی‏ء من الدنیا سماعه أعظم من عیانه، و کل شی‏ء من الاخره عیانه أعظم من سماعه، فلیکفکم من العیان السماع، و من الغیب الخبر(15)؛ امام علی (علیه السلام): و هر چیز دنیا، شنیدن آن بزرگ‏تر از دیدن آن است؛ و هر چیز آخرت، دیدن آن بزرگ‏تر از شنیدن آن است. پس، به جای دیدن آخرت و مشاهده آنچه از دیدگان شما پنهان و در پس پرده غیب است، به همان شنیدن و خبر یافتن (توسط پیامبران) اکتفا کنید.
آبادی آخرت‏
من عمر دار اقامته فهو العاقل(16)؛ امام علی (علیه السلام): کسی که خانه ماندگاری خود را آباد سازد، خردمند است.
جاودانگی آخرت‏
عنه (علیه السلام): الدنیا أمد، الاخره أبد(17)؛ امام علی (علیه السلام): دنیا تمام شدنی است، آخرت همیشگی است.
یاد آخرت‏
الامام علی (علیه السلام): ذکر الاخره دواء و شفا، ذکر الدنیا أدوأ الادواء(18)؛ امام علی (علیه السلام): هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، گناه و نافرمانی او کم شود!
آخرت نزدیک است‏
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اعمل لدنیاک کانک تعیش أبدا و اعمل لاخرتک کانک تموت غدا(19)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): برای دنیای خود چنان کن که گویی جاودانه زندگی می‏کنی و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.
بی‏نیازی با کوشش برای آخرت‏
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من أصبح و أمسی و الاخره أکبر همه جعل الله الغنی فی قلبه و جمع له أمره و لم یخرج من الدنیا حتی یستکمل رزقه و من أصبح و أمسی و الدنیا أکبر همه جعل الله الفقر بین عینیه و شتت علیه أمره و لم ینل من الدنیا الا ما قسم له(20)؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): هر آن کس که در طول شبانه روز بزرگ‏ترین همتش آخرت باشد، خداوند بی‏نیازی را در دل او جای و کارش را سامان دهد و از دنیا نرود مگر وقتی که روزی‏اش را کامل دریافت کرده باشد. و هر آن‏کس که در طول شبانه روز بزرگ‏ترین همتش دنیا باشد، خداوند (مهر) فقر و نداری بر جیبش زند و کارش را پریشان سازد و از دنیا به چیزی بیش از قسمت خود نرسد.
داستانها :
زنده کردن مردگان‏
شخصی استخوان پوسیده‏ای را از دیواری کند و با فشار آن را به صورت آرد درآورد (و با یک دنیا غرور و نخوت) به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: کیست که دوباره این استخوان پوسیده متلاشی را زنده کند؟ من یحیی العظام و هی رمیم خداوند به پیامبرش دستور می‏دهد به او بگو همان خدایی که در مرتبه اول او را آفریده بعد از متلاشی شدن هم می‏تواند دوباره خلق کند. قل یحییها الذی انشأها اول مره(21)
اگر سازنده هر کالایی بگوید که من محصول کارخانه‏ام را باز کرده و دوباره به هم متصل می‏کنم، گزاف نگفته زیرا ساختن از باز کردن و بستن مهم‏تر است، وسوسه منکران معاد در دو چیز بود:
اول - اینکه آیا می‏شود استخوان پوسیده زنده می‏شود؟! و قالوا اذ کنا عظاما و رفاتا ءانا لمبعوثون خلقا جدیدا(22)، می‏گویند آیا هنگامی که ما استخوانهای پوسیده و پراکنده‏ای شدیم دگر بار آفرینش تازه‏ای خواهیم یافت؟!...
دوم - اینکه بر فرض زنده شدن استخوانها پوسیده ممکن باشد، این کار به دست چه کسی انجام خواهد گرفت؟ فسیقولون من یعیدنا؟ قل الذی فطرکم اول مره(23)؛ می‏پرسند کی دوباره ما را بر می‏گرداند به آنها همان خدائی که بار اول شما را آفرید؛ اگر یک کارگر ساده خشت مال بگوید که من خشت خودم را خرد می‏کنم و دوباره از نو از همان خاک، خشت تازه‏ای می‏سازم، آیا اینقدر تعجب می‏کنند؟!
این کسانی که اینقدر زنده شدن اجزای متلاشی را بعید می‏دانند چرا در اصل آفرینش شکی ندارند، اصل آفرینش که دوباره آفریدن مشکل‏تر است؛ آیا هواپیماسازی مهمتر است یا باز کردن و در هم ریختن قطعات آن و سپس وصل کردن آنها؟ کسی که هواپیما را ساخت، اگر گفت من این هواپیما را باز می‏کنم و در هم می‏ریزم و دوباره می‏سازم، آیا باید شک کرد؟ هرگز، زیرا باز کردن و بستن به مراتب از ساختن اول آسان‏تر است و کسی که کار مشکل کرد کار آسان‏تر را هم می‏کند (گرچه نزد خدا و قدرت بی‏نهایت او هیچ چیز مشکل نیست) به سراغ قرآن می‏رویم که در این زمینه می‏فرماید:
هو الذی یبدوا الخلق ثم یعیده و هو اهون علیه(24)؛ او خدائی است که خلق و آفرینش را پدید آورد و سپس آن را باز می‏آورد و باز کردن آسان‏تر است(25).
فقط تا لب گور
یکی از دانشمندان می‏گفت: روزی در بیرون صحرا نشسته بودم، موری را دیدم که دانه گندمی را از زیر خار و خاشاک پیدا کرد، آن را با زحمت و مشقت بسیار از زیر خار و خاشاک بیرون آورد و مقداری آن را با خود حمل کرد. هر جا که پستی و بلندی بود، او به زحمت بسیار می‏افتاد و آن دانه گندم را با سختی بسیار همراه خود می‏برد. من هم عقب سرش رفتم تا ببینم او به کجا می‏رود. مسافت زیادی را پیمود تا بالاخره به لانه‏اش رسید، اما ناگهان دیدم که گنجشکی از بالا به پائین جست و دانه گندم را به همراه خود مورچه بلعید. به فکر فرو رفتم که، آدمی این همه زحمت می‏کشد، ناگهان فرشته مرگ می‏آید و او را می‏برد. آنچه زحمت کشیده، تمامش به هدر می‏رود. مال و جاه را با خود تا لب گور می‏آورد، اما آنجا از او می‏گیرند و بدنش را از زیر خاک می‏کنند، نه فرش و نه چراغی، نه انیس و مونسی، جز ایمان و عمل صالح، هیچ چیز هم ندارد. آدمی بدبخت این جور است که برای خوشی در دنیا زحمت می‏کشد، اما بیچاره نمی‏داند غیر از دردسر، چیز دیگری نیست(26).
داستانی قرآنی‏
حضرت ابراهیم (علیه السلام) از کنار دریایی گذشت. لاشه‏ای را دید که گوشه‏ای از آن در دریا و قسمت دیگرش در خشکی قرار داشت و حیوانات دریائی و صحرائی و پرندگان بر سر آن ریخته و هر ذره‏ای از آن را یک نوع حیوانی می‏خورد، همینکه این منظره را دید از خدا پرسید که روز قیامت چگونه مردگان را زنده می‏کنی (ذرات این لاشه در دریا و صحرا و فضا پخش شد و هر قسمت بدنش جزء بدن حیوان دیگری گردید) خداوند از ابراهیم پرسید آیا ایمان به معاد و قدرت من نداری؟ گفت چرا لیکن با مشاهده عینی آرامش دل پیدا می‏کنم (آری استدلال و منطق تنها مغز و فکر را آرام می‏کند ولی تجربه و مشاهده دل را).
خداوند به ابراهیم فرمود چهار نوع پرنده بگیر و پس از ذبح گوشتشان را در هم مخلوط کن و بر سر چند کوه بگذار و سپس یک یک آنها را صدا کن؛ ببین چگونه ذرات مخلوط از هم جدا می‏گردد و در کنار هم قرار می‏گیرد و پرنده اولی ساخته می‏شود. حضرت ابراهیم (علیه السلام) خروس و کبوتر و طاووس و کلاغ را گرفت و ذبح نمود و گوشتشان را کوبیده و در هم مخلوط کرد و بر سر ده کوه نهاد، سپس هر یک از آن پرنده‏ها را صدا زد. تمام ذرات گوشت آن که بر سر هر قله کوهی بود به هم متصل شد و در برابر چشمان او به صورت یک پرنده کامل درآمد(27).
آری خداوند برای امثال ابراهیم‏ها که در کلاسهای ابتدائی و متوسطه قبول شده‏اند مرحله بالاتری دارد و آنان را به آزمایشگاههای مخصوص خود در نظام هستی می‏برد ولی برای کسانی امثال ما که از پله‏های اول هم بالا نرفته‏ایم از مقام شهود و حضور و معراج و ملکوت و یقین خبری نیست(28). زندان و بهشت‏
روزی امام حسن مجتبی (علیه السلام) لباس فاخری پوشید، وضع خود را آراسته کرد و عطر زد و سوار بر مرکب شد و در صورتی بسیار عالی از خانه خارج شد. در بین راه شخصی که یهودی بود و از شدت فقر و تنگدستی، لباسهای مندرس پوشیده و لاغر و ضعیف بود و وضع اسفناکی داشت به او برخورد کرد و حضرت را متوقف کرد و گفت: من از جدت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که می‏گفت: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است، در حالیکه من دنیا را چون بهشتی پر نعمت برای تو که مؤمن هستی می‏بینم و برای خودم که کافر هستم به مانند زندانی که از سختی آن در معرض هلاک هستم! حضرت در پاسخ او فرمود: اگر از آنچه خدا برای آخرت من مهیا کرده خبر داشتی می‏فهمیدی که من قبل از انتقال به آن جهان در زندان به سر می‏برم و اگر از آنچه خدا از آتش جهنم و عذاب سخت برایت آماده کرده خبر داشتی می‏فهمیدی که اینک با اینهمه فقری که داری در بهشتی زندگی می‏کنی که بسیار پرنعمت و وسیع می‏باشد(29). همنشینی ابدی انسان با اعمال‏
خواجه نظام الملک گفت شبی در خواب دیدم شخصی زشت رو و بدهیکل پیدا شد، نزدیک من نشست به همین طریق عده‏ای هیولائی زشت چنان کریه و بدمنظر بودند که از بوی بد آنها نزدیک بود روح از بدنم خارج شود، هر کدام از دیگری زشت‏تر و بدبوتر با اضطراب و وحشت زیاد از خواب بیدار شدم. خوابم را به کسی ابراز نکردم. شب دوم همان اشخاص ظاهر شدند. از دیدار آنها نزدیک بود قالب تهی کنم. شب سوم از ترس به خواب نرفتم. بیداری به نهایت رسیده خواب بر من غلبه نمود، باز همان اشخاص شبهای گذشته را دیدم ولی در آخر کار، مشاهده نمودم عده‏ای آمدند زیبا صورت و سیرت، خوش سخن. هر یک از آنها که وارد می‏شد یکی از زشت رویان بیرون می‏رفت تا تمام آنها رفتند. اشخاص زیبا جایشان را گرفتند. من از مجالست و همنشینی آنها بسیار خرسند شدم. از یک نفر پرسیدم شما کیستید. گفت ما صفات نیک توایم آنها که رفتند صفات زشت تو بودند اگر تو را تاب همنشینی با آنهاست، مجالستشان را اختیار کن و الا اگر آنها را دوست نداری ما را به دوستی بگزین! هر یک از ما و آنها مدت هم‏نشینی‏مان با تو تا ابد خواهد بود(30).
اثر اعمال در آخرت‏
سعدبن معاذ یکی از یاران بسیار خوب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. همینکه از دنیا رفت و خبر مرگ او به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید، حضرت با یاران از جا برخاسته و بدون لباس رسمی (بدون عبا و کفش) حرکت کردند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور غسل دادند و خودشان ایستادند تا غسل تمام شد. گوشه‏های جنازه سعد را گرفتند تا به محل خاک رسیدند، شخص رسول گرامی بدن سعد را گرفت و داخل قبر گذاشت و خود ایشان قبر را با خشت و گل با همکاری یاران مسدود کردند و سپس خاک ریختند تا قبر با زمین مساوی شد، یکی از جملاتی که پیامبر به هنگام دفن او فرمود این بود که من می‏دانم بدن و کفن او می‏پوسد ولی خدا دوست دارد که انسان که کاری را انجام می‏دهد محکم کاری کرده و درست انجام دهد و سرهم بندی نکند و لذا من لحد را محکم می‏سازم.
مادر سعد همینکه محبت و توجه و تشییع جنازه و دفن و سایر مراسم را از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دید، گفت: ای فرزندم! برای تو بهشت گوارا باد! پیامبر عزیز فرمود: ای مادر عجله نکن و بهشت را برای او حتمی و قطعی ندان! زیرا امثال سعد هم با آن مقام معنوی که دارند و کارشان به جایی می‏رسد که پیامبر می‏فرماید: چون ملائکه را پا برهنه در تشیع جنازه او دیدم من هم پا و سر برهنه آمدم، آری آن مردان خدا هم گاهی به خاطر یک سری نقاط ضعف که در زندگی خود دارند گرفتار تنبیه می‏شوند) و فرزند تو (سعد) هم به خاطر بداخلاقی که در خانه با همسرش داشت، الان که دفن شد به فشار قبر گرفتار گردید.
از این حدیث جالب چند درس گرفته می‏شود.
1- بزرگترین شخصیت عالم هستی در تشیع جنازه شرکت می‏کند.
2- ملائکه خدا به احترام وفات مؤمن به زمین نازل و در مراسم شرکت می‏نمایند.
3- پیامبر عزیز فرمود در کارها گر چه زیر خاک کردن مردگان است، محکم کاری کنید.
4- زن در اثر تربیت اسلامی به قدری رشد می‏کند که تنها مسائل ایمانی و فکری را معیار دانسته و حتی مرگ فرزند به خاطر راهی که انتخاب کرده در او اثر نمی‏گذارد و می‏گوید گوارا باد بر تو بهشت.
5- زود شخصی را بهشتی یا جهنمی ندانید.
6- در فرهنگ اسلام یک نوع ارتباط بسیار عمیق و مرموز دیده می‏شود به طوری که در فشار گذاردن و ناراحت کردن همسر و خانواده در دنیا سبب فشار و ناراحتی انسان در عالم برزخ می‏شود.
7- اهمیت اخلاق مرد در خانه به قدری مهم است که جزای بداخلاقی آن حتی با نزول فرشتگان و توجه خاص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قابل جبران نیست.
8- این حدیث هشدار به اولیای خدا می‏دهد که مبادا با یک سری برنامه‏های خداپسند و پیامبر پسند و مردم پسند به خود مطمئن شوند و باید هر لحظه در دل خود هراس و بیم داشته باشند که ممکن است در لابلای برخوردهای بسیار ظریف از ما اعمالی سرزند که بزرگترین عبادتها نتواند ما را از مهلکه آن برهاند(31).
اشعار :
معاد، دلیل زندگی‏
روزگار و چرخ و انجم سر به سر بازیستی - گرنه این روز دراز دهر را فرداستی (ناصر خسرو)
قیامت حتمی است‏
قیامت گر چه دیر آید بیاید . (از مجمع الامثال)
نیکی بهترین توشه آخرت‏
تو تا زنده‏ای سوی نیکی گرای - مگر کام یابی به دیگر سرای (فردوسی)
رویارویی با اعمال خود در قیامت‏
هر چه زین جا بری نگهدارند - در قیامت همانت پیش آرند (سنایی)
نکات :
تقوای واقعی، بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمی‏کند.
جزای کسی که در دنیا خود را به کوری و کری و لالی می‏زند، کوری و لالی آخرت است. و نحشرهم یوم القیامه علی وجوههم عمیا و بکما و صما
محرومیت‏هایی که مؤمن به جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا می‏بیند، در آخرت جبران می‏شود.
ما در دنیا نگران از دست دادن نعمت‏ها هستیم، اما در آخرت اندک است.
در روایات به کسی که آخرت خویش را فدای دنیا کند مجنون، و به پیروان رهبر فاسد فقیر، و آن کس که دین خود را از دست بدهد، غارت زده گفته شده است.
در قرآن مجید 115 مرتبه کلمه دنیا بکار رفته و 115 مرتبه کلمه آخرت استعمال شده است و این یک تصادف نیست. البته این به معنای آن نیست که اهمیت دنیا و آخرت هر دو یکسان است.
آخرت را سطحی ننگرید و در آن فکر کنید.
آخرت، بهترین وسیله رسیدن به تقوا می‏باشد.
توجه به حالات روحی در دنیا و پاسخگویی به اعمال در آخرت، نشانه دانشمندان واقعی است.
مراقب باشیم که زینت‏ها و جلوه‏های دنیا، مقدمه غفلت از آخرت است.
در دعوت مردم به حق، آنان را به مقایسه دنیا و آخرت دعوت کنیم.
ملاک رسیدن به نعمت‏های آخرت، تقوی است.
آخرت، جلوگاه خسارت‏های واقعی است.
دنیا و آخرت تفاوت‏هایی دارند، از جمله: 1- غم و اندوه در دنیا از انسان به دیگران سرایت می‏کند، ولی در آخرت چنین نیست. 2- در دنیا، انسان می‏تواند با عذر یا کفاره یا دروغ یا حیله یا توبه یا ناله مشکلش را حل کند، اما در آخرت چنین نیست. 3- تلخی‏های دنیا قابل تخفیف است و اگر انسان با آن انس گرفت، از تلخی آن کاسته می‏شود، ولی در آخرت چنین نیست.
حال که دنیا و آخرت در برابر ماست، مسیر ابدیت و رضای خالق را ادامه دهیم.
میان پاداش دنیوی و اخروی تفاوت فراوان است. در بهره‏های دنیوی، تلخی‏هایی نیز وجود دارد، ولی ثواب آخرت به تمامی نیکی و خیر است. محرومیت انسان در آخرت، ناشی از عملکرد او در دنیاست.
عذاب‏های آخرت، انواع و مراحل متعدد دارد.
اسیر مال شدن در دنیا، موجب اسارت در آخرت است.
جزای کامل در آخرت است، و پاداش‏های دنیوی بی‏ارزش است.
زندگی آخرت برتر از زندگی دنیاست و معامله دنیا با آخرت کار بزرگی است.
در آخرت، برگشت امکان ندارد، پس تا از دنیا نرفته‏ایم از بدی‏ها برگردیم.
انسان که می‏تواند از خداوند، دنیا و آخرت را بخواهد و از نعمت‏های هر دو سرا بهره‏مند شود، اگر تنهابه دنیا اکتفاء کند و در کارهای نیک، در پی اهداف مادی باشد، به شدت در اشتباه است.
مؤمنانی که از خداوند، هم دنیا و هم آخرت از طلب کنند برنده‏اند.
نگاهی به مسئله حساب در روز قیامت‏
آنچه از آیات قرآن کریم بدست می‏آید این است که:
1- همه افراد مورد سؤال قرار می‏گیرند. فلنسئلن الذین أرسل الیهم و لنسئلن المرسلین (اعراف، 16)
2- همه اعمال مورد محاسبه واقع می‏شود. لتسئلن عما کنتم تعلمون (نحل، 93)
3- همه احوال مورد رسیدگی قرار می‏گیرد. ان تبدوا ما فی أنفسکم أو تخفوه یحاسبکم به الله (بقره، 284.)
4- از همه اعضای بدن سؤال خواهد شد. ان السمع و البصر و ... کل أولئک عنه مسؤلا (اسراء 36.)
5- از نعمت‏های الهی سؤال می‏شود. لتسئلن یومئذ عن النعیم (نحل، 93.)
6- همه کارها را در هر کجا و به هر اندازه که باشد حاضر خواهند ساخت. ان تک مثقال حبه من خردل فتکن فی صخره (لقمان، 16.)
در اولین سؤال، از نماز خواهند پرسید و به حساب امور مهمی چون، جوانی، عمر، راه کسب درآمد و هزینه آن و بویژه مسأله رهبری و ولایت خواهند پرداخت و همین بس که خداوند، خود حسابرسی خواهد بود. کفی بنا حاسبین (انبیاء، 47)