تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

کدام دارایی؟

یکی از عوامل ایجاد تمدن، پدیدآمدن امکاناتی است که مردم بتوانند با تحرک لازم، اهداف متعالی آن تمدن را فعلیت بخشند و این با کمّیّتِ دارایی‌ها تفاوت اساسی دارد و عموماً بین این دو خلط می‌شود. داشتن امکانات مالی برای یک تمدن همچون اسلحه‌هایی است که هر کشوری برای دفاع از خود بدان نیاز دارد و این نوع دارایی به‌کلّی با حرص و حبّ مال و ریخت و پاش‌هایی که تازه به دوران‌رسیده‌ها بدان مبتلا هستند، فرق می‌کند. متأسفانه انقلابیون عموماً بین آن نوع داراییِ تعریف‌شده که باید تجّار در یک تمدن بدان مجهز باشند با ثروتی که موجب تکبّر و بی‌عدالتی است، فرق نمی‌گذارند.
صحبت از آن نوع دارایی است که حامل سنن تمدنی است و اساس فرهنگ و تمدن‌های غیر دستوری را در متن جامعه پدید می‌آورد. آن نوع دارایی که با خردمندی همراه است و به اشیاء جان تازه‌ای می‌دهد و آن‌ها را به ثروت ملّی تبدیل می‌کند. این نوع دارایی را نباید با ارزش پول قیاس کرد وگرنه مفهوم ارزشمند دارایی را آلوده کرده‌ایم.
دارایی‌هایی که در زیر سایه‌ی تمدن اسلامی شکل می‌گیرد با تعهد آن شخصی که آن دارایی را به‌وجود آورده متحد است. اموال واقعی چیزهایی هستند که انسان‌های دارای آن اموال با آن‌ها زاییده و پرورش یافته‌اند و خود را در ذیل رسالتی که جهت استفاده‌ی درست از آن اموال به عهده گرفته‌اند معنا می‌کنند، مانند یک جنگجو که با اسلحه‌اش در موقعیت دفاع از انقلاب است و مانند یک دهقان که با قطعه زمین خود که پدران او نیز در آن کار می‌کردند، متعهد به تأمین نیاز جامعه‌است و مانند یک تاجر سنتی که پدران او و فرزندانش مشغول توزیع مایحتاج مردم شهر و کشور هستند. ارزش این نوع دارایی‌ها با پول قیاس نمی‌شود، بلکه این‌گونه دارایی‌ها با جان و روان یک تمدن به هم پیوسته است که اگر آن را به هم بزنیم زندگی یک جامعه را به هم زده‌ایم و از این لحاظ دارایی حقیقی به معنای واقعی آن همیشه غیر منقول است و با تمدن یک ملت به هم پیوسته است.
در منظر تمدن اسلامی دارایی عبارت از آن نوع ثروتی نیست که بتوان آن را به معنای کمّیّت گرفت، بلکه آن دارایی دارای وطن است در حالی‌که ثروت، بی‌وطن است و می‌توان آن را از جایی به جایی دیگر انتقال داد و از همین جا می‌توان تفاوت میان تمدن واقعی و تمدن ماشینی را روشن نمود.
پول صرفاً مقداری از ارزش است که فقط با حساب ریاضی می‌توان به آن نظر کرد و یگانه لطف و جاذبه‌ی آن در این است که می‌توان فوراً در اختیار افراد گذاشت و آن را بدون زحمت از خود جدا کرد و خرج نمود و این نوع ثروت برای انسان‌های تازه به‌دوران‌رسیده‌، چشم‌پرکن است. این قبیل افراد دارای فرهنگ و تمدنی نیستند، بلکه در فضای فرهنگ لیبرالیسم تنها به دنبال لذّات سطحی و زودگذرند و مخالف فرهنگ و تمدن واقعی می‌باشند.
یک تمدن واقعی همیشه عامل وفور نعمت و ثروت است ولی نه آن نوع ثروتی که در بالا عرض شد که زندگی را گرفتار تجمل و تبختر نماید و از هنر و زیبایی‌های واقعی که صاحب‌دلان و اهل بصیرت به دنبال آن‌هستند محروم نماید. دارایی که در دست علاقمندان به تمدن حقیقی است همیشه عامل پرورش نسل‌های متعهد و برجسته و لایقی بوده که در تولید ثروت ملّی پیش‌قدم بوده‌اند، بدون آن‌که زندگی‌های ساده و همراه با قناعت را برای اهلش تلخ کنند، آن‌ها طوری عمل می‌کنند که صاحبان زندگانی ساده از رونق آن نوع دارایی‌ها برای صاحبانش اظهار مسرت می‌کنند و طوری تقسیم کار شده که صاحبان زندگی ساده احساس می‌کنند هرگاه آن‌ها را از آن وضعی که دارند بیرون آورند خوشبخت نخواهند بود، زیرا هرکه بامش بیش‌تر است، برفش بیشتر خواهد بود و از این جهت در فضایی که تمدن اسلامی ایجاد می‌کند و در آن فضا هرکس بر اساس توانایی و امکاناتی که دارد با آن تمدن عهدی بسته است، اختلافی میان «چیزدار» و «بی‌چیز» نخواهد بود تا آن‌که جنگی میان آن‌ها ایجاد شود.
این است یک وجه از وجوهی که در رابطه با تمدن اسلامی باید از نظر دور نداشت تا آن تمدن طلوع کند و پایدار بماند و این یکی از حساس‌ترین نکاتی است که باید دوستان انقلاب از نظر دور ندارند تا به جامعه‌ای با ساختار طبیعی نزدیک شویم که نه پول‌دارانِ تازه به دوران‌رسیده‌، که از کار و فعالیت شانه خالی می‌کردند و با رانت ثروتمند شده‌اند، جامعه را آلوده کنند و نه از ترس پول‌داران، امکان فعالیت آن‌هایی که با جدّیت و دارایی خود موجب ثروت ملی می‌شوند به حاشیه روند.