تا روح زمانهی خود را درست نشناسیم نمیتوانیم تفکر کنیم و متوجه مبادی خود شویم و از آن مبادی به تفکری روشنتر دست یابیم. در روایت مشهوری از امام صادق(ع) از قول رسول الله(ص) هست که فرمودند: در هر زمانی بندهای از این امت میآید، او از عدولی است که دین را تصحیح میکند.(46) عرض بنده آن است: همانطور که خدا را باید حس کرد - مثل آنکسی که وقتی کشتیاش غرق شده است خدا را حسّ میکند و از آن خدا تقاضای کمک مینماید- باید حضور آن مرد الهی و تاریخی را که او در آن حضور مییابد حسّ کنیم. همانطور که ملاحظه فرمودید چگونه مردم متدین ما امام(ره) را حس کردند.
برای شروعِ تفکر در زمانهی خود و تفاهمِ همراه با تفکر در زمان خاص، باید با توجه به تاریخی که در آن قرار داریم با نظر به تقدیر الهی، تفکر توحیدی را به جامعه برگردانیم و این با نظر به عدولی که خداوند پرورانده عملی میشود. اینجا بود که عرض شد شخصیت امام به ما قدرت تفکر میدهد چون مبادی وجودی ما را در تاریخی که در آن قرار داریم به ما برمیگرداند، همچنان که نظر به خدای وجودی، وجود را برای ما ظهور میدهد و از توهّم و وهمیات و اصالتدادن به ماهیات آزاد میکند.
خطر انحراف در این دوران آن است که جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را درست نشناسیم، در این صورت بخواهیم و یا نخواهیم از مقام معظم رهبری«حفظهاللّهتعالی» فاصله میگیریم زیرا ایشان نشان دادند تقدیر زمانه را در ذیل شخصیت حضرت امام به خوبی میشناسند و لذا از این پایگاه و بر این اساس خوب فکر میکنند و جامعه را نیز به تفکر دعوت مینمایند. ولی اگر کسی از نظر مبادی به ایشان نزدیک نباشد بالأخره نمیتواند نظرات ایشان را تصدیق نماید. اگر نسبت مقام معظم رهبری را با امام درست بسنجیم میببنیم رهبر انقلاب«حفظهاللّه»، حضرت امام(ره) را به عنوان مبادی تفکر این دوران قبول کردهاند، با توجه به این امر میتوانیم برسیم به اینکه امروز اگر بخواهیم خوب فکر کنیم به همان روشی که مقام معظم رهبری عمل کردند، ما هم باید شخصیت امام را مبادی تفکر خود قرار دهیم. رهبر انقلاب در تاریخ 14/3/90 صحبتی دارند که جایگاه تفکر خود را از این طریق نشان میدهند. میفرمایند:
«مکتب امام بهعنوان راه روشن و خط روشنِ حرکت عمومی و همگانی ملت ایران است، یک راهنمای نظری و عملی است که کشور و ملت را به عزت و پیشرفت و عدالت میرساند. مکتب امام یک مکتب کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است، این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بُعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد «معنویت» و «عقلانیت» است.»(47)
در جای دیگر میفرمایند:
«واقعاً امام«رضواناللهتعالیعلیه» انسان عجیبى بود اصلاً پیدایش و وجود این انسان با آن ابعاد، هیچ قابل تحلیل نیست جز اینكه بگوییم تفضّل الهى بود براى اینكه چرخشى در تاریخ و در حركت قافلهى عظیم بشرى بهوجود آورد، دستى باید از غیب ظاهر مىشد، خداى متعال این دست را ظاهر كرد».(48)
ایشان متذکر میشوند حضور حضرت امام در این تاریخ یک تفضّل الهی بوده تا چرخشی در تاریخ به سوی توحید ایجاد شود و درک احساس این موضوع، درک تقدیر زمانه است که موجب تفکر به معنای واقعی آن میشود.
ادعای ما این است که رهبر معظم انقلاب مبادی فکریشان را از حضرت امام دارند و در این سخنانی که ملاحظه کردید به خوبی این را روشن میکنند با توجه به این که سخن فوق را در سال 69 که حضرت امام تازه رحلت کرده بودند ایراد کردند، در تمام طول این مدت دائماً نظرشان به سیره حضرت امام است و با نظر به سیره و شخصیت ایشان عمل میکنند. همینطور که در سومین نشست اندیشههای راهبردی در مورد خانواده میفرمایند: «اصلاً نمىشود نقش زن را محاسبه كرد و من اقرار مىكنم، اعتراف مىكنم اولین كسى كه این نقش را فهمید امام بزرگوار ما بود. مثل خیلى چیزهاى دیگر كه اول او فهمید. در حالىكه هیچ كدام از ماها نمىفهمیدیم.»(49)
به نظر شما با توجه به آن نکتهای که مقام معظم رهبری در رابطه با «زن» فرمودند و توجهدادن امام به این امر را بیان کردند، امروز تاریخ ما به این فکر رسیده است که در رابطه با جایگاه زن فکر کند؟ در مقالهای عرض کردم: «زن، اصلیترین گمشده در انقلاب اسلامی است». و مقام معظم رهبری برعکس بسیاری، بهخوبی میفهمد که مسئله، مسئلهی بسیار دقیق و حساسی است و تازه میفرمایند: امام عزیزِ ما فهمید و ما براساس اینکه امام فهمید میخواهیم فکر کنیم. این یک مثال بود تا روشن شود اینکه متوجهاید مقام معظم رهبری تقدیر زمانه را میشناسند از آن جهت است که نسبتشان را با امام نسبتی اشراقی قرار دادند و به امام به عنوان یک ولیّ خدا نظر دارند که بلاشک خداوند متعال لمعهای و لمحهای از انوار طیبهی نبوتها را در وجود او قرار داده.(50) بنده احدی را در این کشور و زیر این آسمان نمیشناسم که نسبتاش با امام مانند نسبتی باشد که مقام معظم رهبری با امام دارد و در همین راستا نیز احدی را نمیشناسم که از این زمانه و این عصر فهم و تصور صحیحی در حدّ حضرت آیتاللّه العظمی خامنهای داشته باشد. البته این را هم میدانم که وقتی هنوز زبان این نوع تفکر تدوین نشده تا به طور عادی با همدیگر صحبت کنیم، مجبورم شاهد بیاورم و این کار برای نظر به موضوعاتِ حضوری، کار خوبی است تا شما حقیقت را در مظاهرش بنگرید. امیدوارم توانسته باشم نسبت به حضرت امام، زمینهی تفکر را برای عزیزان فراهم کنم.
شخصی گفته بود که این کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی(ره) »، شاهد است، دلیل کو؟ تصور کرده در این موارد هم لازم است بنده استدلالی سخن بگویم. اگر دلیل استدلالی بیاورم که نشان میدهد هنوز ما در همان کف نشستهایم. بنا شد در تاریخ حضور پیدا کنیم. نظر به مبادی یعنی حضور در وقتی که تاریخ شروع شده است. إنشاءالله توانسته باشم کاری کنم که وقتی از این جلسه به بیرون تشریف بردید، به جای اینکه روی حرفهای بنده فکر کنید، ببینید چه احساسی نسبت به تاریخی که در آن زندگی میکنید دارید. بسیجیها در شبهای حمله با احساسی خاص از همدیگر برای شهادت سبقت میگرفتند تا تاریخ جدید را بسازند.
خدا به حقیقت نور امام حسین(ع) و به عظمت خون شهدا به ما کمک کند تا تاریخی که آنها ساختند را درست بنگریم و بفهمیم چگونه میشود ماورای این دنیای ظلمانی، حیات برینی را احیا کرد.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»