اجازه دهید با همدیگر باز بر روی این موضوع تأمل بیشتر کنیم که برای حضور در تاریخی که شروع شده و برای نجات از بیفکریِ تاریخی باید مبادی فکر خود را در سیره و سلوک حضرت امام«رضواناللهتعلیعلیه» قرار دهیم که در ذیل اسلام و تشیع، تاریخ جدیدی را مطابق آنچه امروز ما باید در مسلمانی خود انجام دهیم، به صحنه آورده است. آنچه بسیار مهم است و باید به صورتی جدّی به آن نظر کرد، رسیدن به این نکته است که وقتی مبادی خود را شخصیت حضرت امام(ره) قرار دادیم، فکر شروع میشود، فکری که منجر به تحقق جامعهای میگردد که افراد آن جامعه زبان همدیگر را میفهمند، مشروط بر اینکه بدانیم ما در حال حاضر در تاریخِ بیتفاهمی قرار داریم و هیچ راهی برای برونرفت از این چندگانگیها وجود ندارد مگر آن که مبانی مشترکی پیدا کنیم و آن مبانی مشترک در سیرهی شخصی که متعیَّن و قابل درک و قابل اشاره میباشد، قابل دریافت است.
کسی که روشنایی و تاریکی و شادیها و رنجهای دوران خود را با ملاکهای آسمانی میبیند و ارزیابی میکند، اوست که منجی دوران معاصر ما است و امام خمینی(ره) نشان داد نسبت ما را با گذشته و آیندهمان بهخوبی میشناسد، بدون آنکه همرنگ ظلمات زمانه شود، نشان داد در عین آنکه همرنگ ظلمات زمانه نیست، منزوی و بیتوجه به آنچه در جهان اسلام میگذرد هم نیست بلکه سخت خود را مسئول میداند. او بدون آنکه مسئولیت را به گردن دیگران بیندازد، بار دوران خود را همچون رسولان به تنهایی بر دوش کشید چون زمان خود را میشناخت و مسئولیت را به جامعهای که نسبت به وظیفهی خود غافل شده بود، متذکر شد و اخلاق را به جهانی که گرفتار بیاخلاقی گشته بود، برگرداند.
برای آنکه بدانیم در تاریخی که به سر میبریم چه کسی میتواند ما را به حیات توحیدیمان برگرداند باید به افعال افراد بزرگ توجه کنیم، به افعال کسانی که در زمانِ خودشان زندگی میکنند و تاریخ خود را میفهمند و شهامت حقیقتجویی و ایمان به قدرت خداوند در آنها به رشد کامل رسیده و در این تاریخ مصداق چنین اوصافی را میتوانید در حضرت امام خمینی(ره) بیابید. انسانی که فرزند زمان خویش بود و برای زندگی در این تاریخ راه حلهای ملکوتی به میان آورد، و چون به زمانه و مسائل آن فکر کرد خداوند راه اندیشیدن در آن مسائل را به او نمایاند و معلوم کرد تا وقتی اندیشهی علماء دین برآمده از مسائل جامعه نباشد، دین، حقیقت خود را به جهانیان نمینمایاند. حضرت امام خمینی(ره) اندیشهی خود را به تمامه به سرنوشت زمانهی خود گره زد و لذا شایستهی اشراقی شد که راه حلّ تمام ابعاد جهان امروز در آن نهفته است و راز خوشبینی و امیدواری به راهی که با انقلاب اسلامی گشوده شده است در این نکته میباشد.