امروزه نسبت بین علوم روز که در مقام آگاهی ظاهری است، با خودآگاهی حِکمی به معنای حقیقی آن قطع شده است به همین جهت به جای پرسش از حقیقتِ وجود، هر چه بیشتر به موجودات و اعتباریاتِ نسبی و ظاهری توجه میشود، از این رو امکان تفکر با این مبانی اعتباری و نسبی وجود ندارد. شما امروز نمونهای از عدم تفکر در غرب مدرن را در سیاستهای جاری کشورهای غربی ملاحظه میکنید و توجه به این موضوع قدم مهمّی در فهم زمانه است و تفکر با این توجه شروع میشود. این نوع فکری که امروز در دنیا به عنوان فکر مطرح است؛ شبیه کار آن جادوگری است که با انواع فنون توانست غول را از شیشه در آورد و حالا آن غول، خودِ جادوگر را اسیر خود کرده است، مثل فکری که مبنای تکنولوژی شد و حالا تکنولوژی، بشر امروز را اسیر خود کرده و روز به روز بزرگ و بزرگتر میشود و بر روح و روان بشرِ مدرن فرمان میراند.
به نظرم به راحتی میتوان گفت امروز تفکر، عبارت است از پرسش از ماهیت و حقیقتِ تفکر جدید، تفکر جدیدی که مبنای مشکلات بشر امروز شده و میتوانید قدرت چنین تفکری را که پرسش از ماهیت و حقیقت دنیای مدرن است با خودآگاهی نسبت به تقدیر زمانه بهدست آورید و این تنها به کمک نگاهی است که با سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی(ره) بهدست میآید. در این رابطه میتوان از ماهیت اومانیسم پرسش کرد و اینکه اومانیسم نظر به محوریت انسان دارد، آن هم انسانی که میل خود را اصیل میداند. با حضور امام خمینی(ره) در تاریخ جدید پرسش از اومانیسم و برگشت به خدا توجه بشر امروز را به خود جلب کرده و این نشان میدهد افق تاریخ دارد عوض میشود، این آن چیزی است که حضرت امام تحت عنوان بندگی خدا در مناسبات اجتماعی بشر امروز به صحنه آورد.(44) تا دیروز بحث بر سر این بود که بشر باید با خِرد خود جامعه را مدیریت کند و حالا گرایشها به این طرف آمده است که باید با عقل قدسی زندگی خود را مدیریت کنیم. این نشان میدهد هر مسئلهای که زمانی پنهان شده باشد بالاخره روزی سرباز میکند و عبرت از بحرانهای موجود در عالَم غربی خبر از آن دارد که تنها با فکر و ذکر میتوان جلو رفت، فکر و ذکری که مبتنی بر درک تقدیرات زمانه باشد وگرنه تقابل با تقدیرات حاصلی جز بحران در بر ندارد.
از آنجایی که بشر در عصر جدید، خود را خدای عالم میپنداشت. لزومی نمیدید که در امر حکومت و مدیریت به آموزههای قدسی نظر کند. ولی حال که نظرها به حکومت و مدیریت دینی افتاده این به معنای شروع دورهای بعد از دورهی مدرن است. از این جهت عصر تزلزل اومانیسم و سکولاریته شروع شده و طی فرایندی خاص شما در آیندهای نه چندان دور با دنیای دیگری روبهرو هستید و این معنای نظر به تقدیری است که با حضرت امام خمینی(ره) ظهور کرد. ولی هر کسی نمیتواند در حال حاضر به درستی به آن نظر کند. هرچند همه نسبت به تفکر زمانهی خود تکلیفی داریم که باید اداء کنیم و آن درستنشاندادن تقدیری است که با آن روبهرو هستیم. مردم ما در باطن خود، یک نوع خودآگاهی نسبت به تقدیرشان پیدا کردهاند، به همین جهت علیرغم تنگناهایی که دشمن برایشان ایجاد میکند تعلق خود را از انقلاب بر نمیکَنند.