تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

عقلی که برای حضور در آینده نیاز است

جواب بنده به عزیزانی که متوجه حضور تاریخ توحیدی در این زمانه نیستند آن است که اول بگو چه درکی از زمانه‌ی خود داری، تا بگویم آیا در آینده‌ی تاریخ حضور داری یا نه. اگر هنوز ماورای آنچه در مقابل چشمانت هست چیز دیگری نمی‌بینی، نمی‌توانی در آینده حاضر باشی.
امروز برای حضور در تاریخ توحیدی، عقلی نیاز است که آن عقل نه‌تنها عقل ریاضی و کمّیت‌گرا نیست، حتی عقل انتزاعی و مفهوم‌گرا نیز نمی‌باشد. عقلی نیاز است که باید به کمک آن خدا را و تقدیرات الهی را و اسمای حسنای او را احساس کنیم. قرآن در آیه‌ی 180 سوره‌ی اعراف پس از آن‌که فرمود همه‌ی اسمای حسنا از آنِ خدا است و با نظر به اسمای حسنا به او رجوع کنید، می‌فرماید: آن‌هایی را که از نظر به اسمای الهی پهلو تهی می‌کنند و فاصله می‌گیرند، رها کنید، آن‌ها به زودی جزای این کارشان را خواهند دید.(114) زیرا با عقلی در این عالم زندگی می‌کنند که آن عقل به حضور خدا و تقدیرات الهی نظر ندارد و صاحبان آن عقل عملاً به باطل نظر می‌اندازند و به جای آن‌که ظلمات کفر زمانه را به نور اسمای الهی درک کنند، به سوی ظلمات زمانه جذب می‌شوند و به همین جهت فرمود به زودی نتیجه‌ی کارشان را می‌یابند.
تا ما احساس نکنیم ظلمات دوران، ظلماتی است که می‌توانیم با نور تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی از آن عبور کنیم، خداوند توفیق شخصیت توحیدی را به ما نخواهد داد و نمی‌توانیم امیدوارانه در تاریخِ حضور توحید الهی حضور یابیم و با آن متحد شویم و این بزرگ‌ترین محرومیت این دوران است.
ما برای این‌که گرفتار محرومیت بزرگ این دوران نگردیم حضور دیگری غیر از حضوری که مدرنیته برای ما تعریف کرده می‌خواهیم که با عقل و احساس دیگری می‌توانیم آن حضور را درک کنیم و همه‌ی تأکید بنده در این جلسات آن است که آن عقل با رجوع به شخصیت قدسی و اشراقی حضرت امام خمینی(ره) به ما برمی‌گردد، هرچند روشنفکران مذهبی از یک طرف و اصول‌گرایی سنتی از طرف دیگر هنوز در پذیرفتن این سخن، این پا و آن پا می‌کند و می‌پرسند چگونه؟ با همه‌ی ابهاماتی که بحث دارد نظرم این است که این بحث یک بحث عملی و حضوری است و به جای سؤال از آن، باید به موضوعی که اشاره می‌شود نگاه کرد، جای سؤال‌کردن نیست.
اگر کسی به جای دیدنِ چیزی که باید دید، از آن چیز سؤال کند در واقع دارد با مفهوم زندگی می‌کند و به قول معروف در ذیل ارسطو قرار دارد، ما معتقدیم تاریخِ امروزِ مدرنیته ادامه‌ی ارسطو است و ما را در مفاهیم نگه می‌دارد، در حالی‌که با عبور از مفاهیم و حضور در عالم وجود، چهره‌ی حقیقت نمایان می‌شود. همین‌طور که اگر به جای نظر به خدا دائماً بپرسیم خدا چگونه است، هیچ بهره‌ای از اُنس با خدا نمی‌بریم. برای نظر به سنت توحیدی حضرت حق نیز اگر از چگونگی آن سؤال کنیم هیچ بهره‌ای از حضور در تاریخ توحیدی زمانه نمی‌بریم و گرفتار بی‌تاریخی می‌گردیم.
حضرت امام خمینی(ره) نظر به تاریخ جدیدی دارند که به قول خودشان فوق مسجد و مدرسه است و با اشاره به تاریخ جدید راه‌کار به ما نشان می‌دهند. ابتدا لازم است به این آگاهی رسیده باشیم که حضرت امام(ره) یک نوع حضور متعالی را در این تاریخ حس کردند و می‌دانند کاری شروع شده و دارد جلو می‌رود و ما را دعوت می‌کنند که در این حیات و حضور متعالی قرار بگیریم که ملاحظه کردید چگونه نگاه ایشان درست بود و کارشان جواب داد و خیلی هم خوب جواب داد و معلوم شد ایشان درست تشخیص داده بودند که نه‌تنها شاه رفتنی است بلکه قرن، قرن سقوط ابر قدرت‌ها است و شرایط حاکمیت اسلام فراهم شده است. یکی از فضلای حوزه می‌فرمایند:
«از همان ابتدا برخی افراد کوته‌نظر حتی از میان حوزه‌های علمیه بانگ برآوردند، تشکیل حکومت کجای اسلام آمده و...؟ امام در پاسخ فرمودند: به کدام اسلام استناد می‌کنید؟ و از همان ابتدا مقصود و مقصد خود را شفاف کردند و فرمودند: حکومت و این حرف‌ها در اسلام هست اما کدام اسلام؟ امام حرکت خود را مبتنی براسلام ناب محمدی (ص)گذاشت و اسلامی را که مورد استناد آقایان بود اسلام استکباری و اسلام استثماری و... نامید - و بعدها فرمودند اسلام آمریکایی- ایشان برای بیان تفاوت اسلام ناب محمدی(ص) و اسلام آمریکایی به مثال مشهوری اشاره کردند که در دوره‌ی استعمار انگلیس وقتی که کشورهای اسلامی مستعمره بودند و سفیر کبیر انگلیس در ایران همه‌کاره بود و حتی بر شاه حکومت می‌کرد، روزی سفیر با همراهانش ازمحله‌ای عبور می‌کرد صدای اذان به گوشش خورد دید کسی رفته بالای مناره. آقای سفیر از مشاور ایرانی خود سوال کرد ایشان چی می‌گفت؟ آقای مشاور شروع کرد فلسفه‌ی اذان را توضیح دادن؛ سفیر حوصله نکرد گفت: خلاصه کن، این چیزی که این طرف اون بالا می‌گفت برای منافع بریتانیای کبیر ضرری دارد یانه؟ مشاور گفت: خیر! سفیر گفت: پس بگذارید آنقدر بگوید تا حلقومش پاره شود!!! امام ضمن اشاره به این مثال بیان فرمودند که تفاوت اسلام ناب محمدی(ص) با اسلام استکباری همین است، آن اسلام نه تنها برای منافع ابرقدرت‌ها ضرری ندارد بلکه موجب منافع آن‌ها می شود.»(115)
اسلامی که خداوند در همه‌ی دوران‌ها اراده کرده، اسلامِ نفی صورت‌های گوناگون شرک است و امروز آن اسلام به صورتی که مربوط به این تاریخ است در شخصیت حضرت امام خمینی(ره) با تحقق انقلاب اسلامی ظهور کرده و غفلت از آن انقلاب، غفلت از اسلام است.