آنهایی که از تحقق امور مسلّم سنتهای الهی و قواعد تاریخی خوف ندارند، بخواهند یا نخواهند آیندهی درخشانی را نمیتوانند برای خود شکل دهند. اینها گمان میکنند میتوانند اساس تاریخ را هرطور خواستند برای خود طراحی کنند. آنها از جدّیت حضور سنن الهی غافلاند و معنای خستگیناپذیری انبیاء و اولیاء الهی را در ساختن خود و جامعه در زیر سایهی آن سنتها نمیشناسند در نتیجه با آرزوهای بیپایه زندگی خود را خراب میکنند، اینها از عهدهی زندگی برنمیآیند. زندگی کار زندهها است که خود را در مسیر سنّتهای زندهی مطلق یعنی خدا قرار دادهاند. آرزوهایی که روی کاغذ ایجاد شده آنچنان بیروح است که هرگز صورت واقعیت به خود نمیگیرد و تنها زندگیهای کاغذی میسازد که با تحریک خیالات شکل گرفته. در حالیکه مقدّرات نظام عالم بسته به مقدمات و شروط دیگری است. با بلندپروازیِ آرزوها هیچ چیزی ساخته نمیشود، تنها انسانهایی ساخته میشوند که از همدیگر متنفرند، زیرا هر کدام ناکامی خود را در دیگری میبیند. در صورتی که همهی آنها مقصرند چون بیش از حدّ در همهی عمر بچه ماندهاند. بدون آنکه به خود انتقاد کنند تلاش میکنند خود را فریب دهند و حسّ اقدام را به حاشیه برانند و زورکی خود را راضی میکنند تا هرگز تصمیمی فراتر از آنچه هستند نداشته باشند تا روح فداکاری درونی خود را به صحنه آورند، اینها هرگز افتخار تاریخسازی که با انقلاب اسلامی شروع شده است را برای خود رقم نمیزنند.