تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

چه کسی در دوران خود زندگی می‌کند؟

با توجه به این‌که حضرت امام فرمودند: «صدام رفتنی است» و ملاحظه کردید سرنوشت او چه شد، به نظر شما چه کسی در دوران خود زندگی می‌کند؟ آن کسی که با وضع موجود همرنگ است یا آن‌هایی که نسبت خود را با تاریخی که شروع شده تعریف کرده‌اند؟ شهدای عزیز ما معنای جدید خود را در تاریخی که شروع شده - با تذکرات حضرت امام(ره) - شناختند و همرنگ تاریخی شدند که آن را با تمام وجود خود باید حس می‌کردند. آن‌ها چون می‌خواستند باشند متفاوت از ظاهر زمانه‌ی خود شدند. بنده بر روی این جمله‌ی اخیر وقت نمی‌گذارم ولی شما زود از آن نگذرید. ما در دنیا دو نگاه داریم؛ یکی نگاه سوبژکتیویته s(ع)bjectivity که انسان‌ها در ذیل آن نگاه با ذهنیات خود زندگی می‌کنند و سعی می‌کنند همان‌ ذهنیات را در دنیای خود صورت بدهند و دیگری نگاهی که به «وجود» رجوع دارد. سوبژکتیویته s(ع)bjectivity نگاهی است که نسبت به «وجود» و بقای خود در تاریخ دغدغه‌ای ندارد، در عین بی‌آیندگی همین‌که فعلاً خوش باشد برایش کافی است. ولی شهدای ما نگاهی از جنس نگاه اهل‌البیت(ع) دارند و همه‌ی تلاششان آن است که با حقیقت زندگی کنند و در آینده‌ در تاریخی که خدا اراده کرده حضور یابند. فاطمه زهرا( در رحلت پیامبر(ص) گریه می‌کردند، زیرا حضرت زهرا( می‌بینند زمانه به طور شگفت‌آوری عنود و کنود شده و همه‌چیز بر ضد امیرالمؤمنین(ع) در حال رقم‌خوردن است، بقیه‌ی مؤمنین با این دقت متوجه جریان‌های پشت پرده نبودند، تازه وقتی واقع شد با فضایی روبه‌رو شدند که آن فضا نمی‌گذاشت مردم علی(ع) را پیدا کنند. گریه‌ی حضرت زهرا( در زمان احتضار رسول خدا(ص) به جهت در حجاب‌رفتنِ مکتب وحی محمدی(ص) است که بعد از رحلت رسول خدا(ص) ظهور می‌کند. تا این‌که رسول خدا(ص) به زهرای مرضیه( خبر دادند جریانی که بعد از رحلت ایشان حاکم می‌شود نمی‌تواند اسلام را به‌کلّی در حجاب ببرد، فرمودند: مهدی این امت از ما است. به نظرم یک تاریخ حرف در این مژده نهفته است و خبر از آن دارد که جریان‌ها نمی‌توانند افق اسلام را در حجاب ببرند و تاریخی را که شروع شده متوقف نمایند یا به عقب برگردانند و در همین راستا بنده نگران نیستم از این‌که انقلاب به عقب برگردد یا در حجاب کسانی که اصالت را به مدرنیته می‌دهند قرار گیرد. مهم آن است که متوجه باشید در این مرحله از حضور اسلام، چه روحی حاکم است و وظیفه‌ی خاصی که به عهده‌ی ما است چیست؟ طرح و حلّ مسئله منوط به درک امکانات و راهی است که می‌توانیم در آن قدم بگذاریم. برای ادامه‌ی انقلاب و خروج از تنگناهای تاریخی خود، باید پیوستگی امور را در نظر گرفت و بدانیم هدفی که باید دنبال کنیم در جلو ما است و با مبادی خاصی که غیر از مبادی تمدن غربی است، می‌توان به آن نزدیک شد، هرچند به آسانی نمی‌توان حضور دیگری غیر از حضور تفکر و رسوم غربی برای خود تصور کرد. ولی باز تأکید می‌کنم آیا می‌توان آثار و شئون تاریخی را که شروع شده است بر مبنای تاریخ دیگری قرار داد؟ و یا باید تلاش کرد مبنای تاریخ خود را که شخصیت اشراقی حضرت روح اللّه(ره) است، دریابیم؟
عرض کردم؛ «شهداء و سرداران ما چون می‌خواستند باشند متفاوت از ظاهر زمانه‌ی خود شدند و مسئولیت تحقق تاریخی را که شروع شده است به گردن دیگری نینداختند». روح انقلاب و روحیه‌ی انقلابیون واقعی در این جمله توصیف شده. اولاً: متوجه بودند چگونه گرفتار پوچی و بی‌آیندگی نشوند. ثانیاً: متوجه بودند نسبت به انقلاب تماشاگر نباشند زیرا این ننگ بزرگی است که اگر بر پیشانی کسی بخورد و در درون انقلاب، احساس مسئولیت نکند، به هیچ آینده‌ای نمی‌تواند امیدوار باشد. بنده خودم ناظر فرومایه‌شدن این افراد بوده‌ام.
در ابتدای انقلاب که نور الهی همه را فرا گرفته بود، همه احساس می‌کردند این انقلاب متعلق به آن‌‌ها است و خداوند بصیرتی به آن‌ها داده بود که آرمان‌های خود را در به فعلیت‌رساندن اهداف انقلاب جستجو می‌کردند و لذا وقتی تجاوز دشمن بعثی شروع شد متوجه بودند باید در صحنه‌ی دفاع از انقلاب تا پای جان بایستند و نشان دادند در تاریخ و در زمان خود زندگی می‌کنند. ولی اگر انسان از این بصیرت الهی محروم شد و غفلت کرد که در چه تاریخی زندگی می‌کند، خود را ناظر و تماشاگر صحنه‌ها می‌یابد و در نتیجه هیچ بهره‌ای از حضور در این تاریخ تعالی‌بخش نمی‌برد، حتی کارش به رانت‌خواری نسبت به انقلاب می‌کشد و به جای فداکاری برای انقلاب اسلامی، کارش تا میراث‌خواری از انقلاب جلو می‌رود.
شهداء و سرداران چون می‌خواستند باشند متفاوت از ظاهر زمانه‌ی خود شدند یعنی از پوسته‌ی تربیت نظام شاهنشاهی که انسان را گرفتار اکنون‌زدگی می‌کرد در آمدند و دیگر ناظرِ روزمرّگی خود نبودند و توانستند مسئولیت تحقق تاریخی را که شروع شده بود به گردن بگیرند و در زیر سایه‌ی حضرت امام(ره) مسئولیت دوران خود را به تنهایی به دوش کشیدند و این زیباترین و دقیق‌ترین درکی است که انقلاب به یاران خود داد و آن‌ها را به وسعتی رساند که توانستند به وسعت همه‌ی حقیقت در همه‌ی تاریخِ خود حضور یابند. اگر خواستید درخشش این انسان را برای خودش احساس کنید روحیه‌ی او را مقایسه کنید با روحیه‌ی افراد و جریان‌هایی که آمده‌اند تا ارث خود را از انقلاب بگیرند و بر روی ایثار شهداء کاخ خودخواهی و خودبینی خود را بنا کنند. خداوند با علاقه‌ای که در دل آن‌ها نسبت به غرب و فرهنگ مدرنیته انداخت بزرگ‌ترین غضب خود را بر آن‌ها إعمال کرد.