نگرانی از آنجا است که انقلاب اسلامی در آغاز کار خود زمینگیر آرزوهای کهنهی دوران گذشته گردد و از تحرک لازم باز ماند در حالیکه این انقلاب نو پا هنوز در حال تکوین مقدمات خود میباشد و میان آغاز آن تا رسیدن به اهدافش حتماً حدود دویست سال زمان نیاز دارد تا هرچیزی تعریف خود را پیدا کند.
ما هنوز نمیدانیم تفاوت برخورد با آن کسی که انقلاب را نپذیرفته ولی معاند نیست، با آن کسی که معاند است چگونه باید باشد.
ما هنوز نمیدانیم تفاوت برخورد با جریانهایی که انقلاب را قبول دارند ولی از خطرکردن میگریزند، با جریانهایی که خطرکردن را جهت تحقق اهداف انقلاب پذیرفتهاند، چگونه باید باشد.
ما هنوز نمیدانیم با خودمان چگونه رفتار کنیم که حرمت اهل ایمان حفظ شود. ما هنوز نظام اداری خود را بر اساس جنبهی قدسی انسانهای جامعه تنظیم نکردهایم.
ما هنوز تئوری صحیحی نسبت به تبیین جایگاه انقلاب اسلامی تنظیم نکردهایم که بتواند عقل بشر امروز را مخاطب قرار دهد؛
و هزاران هزار کارهای ماندهای که ما هنوز با آن روبهرو نشدهایم تا تصوری از آنها داشته باشیم و این است آن خطری که انقلاب اسلامی را در آغاز کارِ خود زمینگیر آرزوهای کهنه میکند و از تکوین خود در مسیری که حدود دویستسال فرصت نیاز دارد، باز میدارد. آیا نباید متوجه این امر بود؟