امروز خلأ رهبری در جهانِ بیرهبر، کار را به هرج و مرج کشیده و مردم به این هرج و مرج که با حاکمیت ابرقدرتها شکل گرفته، عادت کردهاند. زیرا آن دولتی را که در ذیل قوانین قدسی و انسانهای مقید به دستورات الهی تحقق مییابد، در منظر خود نمییابند تا بدان امیدوار باشند و ما نیز ایدهی مبهمی از دولت ایدآلی که میتواند روحاً رهبری جهان را به عهده گیرد، از خود نشان دادهایم. مسئولیت تاریخی ما تلاش برای شکلدادن و به فعلیترساندن نظامی است که در ذیل قوانین قدسی، جامعهای بسازد که جنبهی یمین انسانها در آن ظهور کند تا از اینهمه شرایط سختگیرانه در ادارهی نظام اجتماعی رهایی یابیم و جامعهی حقیقی در منظر بشر قرار گیرد.
یک کشور واقعی مانند هر موجود زندهای دارای نظمی درونی و آلات و ابزار مختلف و اعضاء و جوارح بسیاری است و اگر در سایهی رویکردی توحیدی اداره نشود، مانند موجود فلجی میشود که در عین زندهبودن هیچکاری نمیتواند بکند. مسئولیت ما آن است که هرچه بیشتر نسبتِ اعضاء و نهادهای جامعه را با رویکردی توحیدی تقویت کنیم تا در دنیایی که همهی جوامع در ناکارآمدی کامل در حال دست و پا زدنند، نمونهای از کارآمدی جامعهی توحیدی را به نمایش بگذاریم.