تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

ریشه‌ی بصیرت تاریخی

در رابطه با این‌که اهل ایمان وقتی متوجه حضور تقدیر الهی و شروع تاریخ جدید می‌شوند، بر خلاف فضای فرهنگ حاکم، جایگاه هر حرکتی را به‌خوبی درک می‌کنند، نظر عزیزان را متوجه آیات 18 و 19 سوره‌ی احزاب می‌کنم زیرا قرآن در این آیات نکته‌ی بسیار دقیقی را مطرح کرده است:
در سال پنجم هجری، احزاب یعنی همه‌ی جبهه‌ی کفر جزیرة‌العرب، همراه با یهودیانی که از مدینه اخراج شده بودند، در جبهه‌‌ای متحد برای از بین‌بردن اسلام به طرف مدینه آمدند و وقتی با خندق روبه‌رو شدند به مدت یک ماه مدینه را محاصره کردند، قصدشان هم این بود که کار اسلام را تمام کنند. سوره‌ی احزاب بعد از جنگ احزاب برای بازخوانی آنچه در این یک‌ماه گذشت، نازل شد. قرآن خطاب به مسلمانان می‌فرماید: ما شما را با باد و لشکریانی که «لَمْ تَرَوْها» آن‌ها را نمی‌دیدید، مدد کردیم. و بالاخره «وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ كَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا... »(احزاب/25) و خداوند کفار را در عین آن‌که ناراحت بودند از این‌که به اهدافشان نرسیدند، بازگرداند. حال قرآن آمده آن جنگ را بازخوانی می‌کند تا روشن شود در تاریخی که با ظهور اسلام شروع شد و دشمنان با آن‌همه تهدید و تحریم و محاصره به جایی نرسیدند، چه پیش آمد. مسلمانان پیروز شدند در حالی‌که نه‌تنها دشمنانِ بیرونی حتی بنی‌قریضه‌ای که با مسلمانان در داخل مدینه اتحاد داشتند، از پشت به آن‌ها خنجر زدند به طوری که پیامبر خدا مجبور شدند 500 نفر از لشکر 3000 نفری خود را وارد شهر مدینه کنند تا با بنی‌قریضه بجنگند، از طرف دیگر منافقان در درون جبهه و در بین مسلمانان روحیه‌ها را خراب می‌کردند و ضعیف‌الایمان‌ها را از ادامه‌ی کار مأیوس می‌نمودند. سوره‌ی احزاب با این آیه شروع می‌شود که «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلیماً حَكیما» ای پیامبر با حفظ تقوای الهی کافران و منافقان را که می‌خواهند با فشار روانی تو را مجبور کنند مطابق میل‌شان تصمیم‌گیری کنی، اطاعت مکن. منافقین در گرماگرم دفاعی که مسلمانان در مقابل احزاب داشتند، جوّ ساختند «...یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا... » (احزاب/13) ای اهل یثرب این‌جا نمانید، از پشت خاکریز به شهر برگردید. عده‌ای از مسلمانان که همان ضعیف‌الایمان‌‌ها بودند و قرآن تعبیر «الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏» را در موردشان به‌کار برده و علامه طباطبایی(ره) می‌فرمایند این‌هایی که قرآن در موردشان می‌فرماید در قلب‌هایشان مرض بود، همان ضعیف‌الایمان‌ها بودند. آن‌ها به خدا و نبوت پیامبر(ص) اعتقاد داشتند اما به تمدن اسلامی در مقابل تمدن جاهلیت معتقد نبودند، به همین جهت یک نحوه نزدیکی با منافقان و کفار در خود احساس می‌کردند و لذا به‌راحتی تحت تأثیر منافقان قرار می‌گرفتند و دل به جنگ نمی‌دادند. در این فضا قرآن می‌فرماید: مؤمنین واقعی وقتی با تهدید و محاصره‌ی احزاب روبه‌رو شدند متوجه گشتند آن وعده‌ای که خداوند در تحقق تاریخِ توحید داده، در حال وقوع است. در فضایی که همه متحد شدند تا مسلمانان را به تاریخ گذشته برگردانند و همه‌چیز حکایت از این می‌کرد که مسلمانان شکست می‌خورند، عده‌ای به جهت بصیرت تاریخی، چیز دیگری می‌دیدند. می‌فرماید: «وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا»(احزاب/22) و چون مؤمنین با احزاب روبه‌رو شدند گفتند این همانی است که خدا و رسولش وعده داده و خدا و رسولش راست گفتند و در این رابطه بر آن‌ها چیزی افزوده نشد مگر ایمان و تسلیم. چون آن‌ها متوجه بودند بستر حضور اسلام در آن تاریخ، تقابل جدّی اسلام با مجموعه‌ی کفر است و از این طریق حضور تاریخی اسلام شروع می‌شود.
کافی است شما اعتقاد داشته باشید زمانه،‌ زمانه‌ی تحقق تمدن اسلامی است و لذا جایگاه هر پیش‌آمدی را که در تقابل با تمدن اسلام رخ می‌دهد می‌توانید درست تشخیص دهید و ملاحظه کرده‌اید بعد از جنگ احزاب دیگر جنگی که لازم باشد مسلمانان از خود دفاع کنند نداشتند و در جنگ سرنوشت‌ساز احزاب هم همین‌ اندازه کافی بود که مسلمانان اعتقاد به حضور تاریخی خود داشته باشند و تحت تأثیر آن‌هایی که هنوز در گذشته زندگی می‌کردند قرار نگیرند. خداوند در آیه‌ی 18 سوره‌ی احزاب ما را متوجه معوّقینِ بی‌تاریخ می‌کند که بعد از شکست احزاب باز باور نمی‌کردند احزاب رفته‌اند زیرا هنوز در گذشته زندگی می‌کردند و از این جهت در اوج بی‌فکری بودند. می‌فرماید: «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقینَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلینَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنا وَ لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلیلاً» خداوند معوّقینِ شما را که نظر به گذشته دارند می‌شناسد و نیز آن‌هایی را هم که به برادرانشان که در دفاع شرکت کرده‌اند می‌گویند به سوی ما بیایید و خودشان آن طور که لازم است در دفاع شرکت نمی‌کنند، می‌شناسد.
«معوّقین» تعبیر دقیق و لطیفی است برای افرادی که می‌خواهند ما را به عقب برگردانند تا از حیاتی که با نور اسلام شروع شده فاصله بگیریم و با این‌که در بین رزمندگان قرار داشتند و قیافه‌ی حزب‌اللهی و انقلابی هم ممکن است به خود بگیرند ولی «وَ لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلیلاً» برای آن‌که بخواهند تاریخ کفر را عوض کنند به طور جدّی وارد مقابله با دشمن نمی‌شوند. و در ادامه می‌فرماید: «أَشِحَّةً عَلَیْكُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْكَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ كَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا»(احزاب/19) نسبت به شما بخل می‌ورزند و چنانچه خطری برای جامعه‌ی اسلامی پیش آید این‌ها آنچنان می‌ترسند که شما می‌بینید مثل کسی که در حال احتضار، مرگ او را احاطه کرده، به شما می‌نگرند، پس چون خطر و ترس برطرف شود با انواع سخنان و تحلیل‌ها به شما طعنه می‌زنند. این‌ها چون دل در گرو تمدن گذشته دارند برایشان سخت است که شما موفق شوید. می‌فرماید: معوّقین با این‌که از نظر عباداتِ فردی ایمان آورده بودند و مطابق شریعت اعمال فردی خود را انجام می‌دادند، ولی به‌واقع ایمان نیاورده‌اند و در نتیجه بهره‌ای از اعمالشان برایشان نمی‌ماند، همه‌ی آن اعمال را خدا حبط می‌کند و این استبعادی ندارد و برای خدا آسان است.
ملاحظه می‌فرمایید که در دل آیه‌ی فوق آنجا که می‌فرماید: «فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ» خبر از رفتن تحریم‌ها و تهدیدها می‌دهد. این‌که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: مطمئن باشید شما پیروزید، به استناد این نوع آیات است که هر تهدیدی که جبهه‌ی کفر بر جبهه‌ی توحیدی اعمال کند حتماً رفتنی است، هرچند بعد از رفع تهدید و تحریم با انواع طعنه‌های تیز و شمشیرگونه عقده‌گشایی خواهند کرد. این طعنه‌زنندگان کسانی‌اند که به ظاهر در کنار شما هستند ولی تقابل جدّی با جبهه‌ی کفر ندارند و در صدداند شما را به زیر یوغ فرهنگ کفر برگردانند.
عرض بنده از طرح این چند آیه آن است که متوجه باشید در بین شما جریانی است که نمی‌پذیرد تاریخ جدیدی بیرون از اردوگاه کفر و استکبار، شروع شده و چشم دیدن پیروزی‌های شما را که می‌خواهید تاریخ توحیدی را به فعلیت برسانید، ندارند و به تعبیر قرآن: «أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ» نسبت به خیری که به شما می‌رسد بخل دارند. می‌فرماید تصور نکنید چون این‌ها کنار شما بوده‌اند به آرمان‌های شما ایمان داشته‌اند و اعمالشان مورد قبول خداوند است، خیر، این‌ها چون به حاکمیت کفر و به ادامه‌ی حاکمیت آن فرهنگ راضی بوده‌اند و تقابل جدّی با آن فرهنگ و تمدن نداشته‌اند، نه ایمان‌شان قبول است و نه اعمال‌شان برایشان ثمری خواهد داشت. «فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ» شما با دقت در این قسمت از آیه می‌فهمید جهت‌گیری آن‌ها با آن‌همه سابقه‌ی فعالیت، پوچ و بی‌ثمر بوده چون تاریخ توحیدی را به رسمیت نمی‌شناسند و هنوز چشم‌ها به ابوسفیان است. عجیب آن نکته‌ای است که در آیه‌ی 20 سوره‌ی احزاب به میان آورده و می‌فرماید: «یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَ إِنْ یَأْتِ الْأَحْزابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فیكُمْ ما قاتَلُوا إِلاَّ قَلیلاً» آن گروهی که در کنار شما هستند و به ظاهر ایمان آورده‌اند ولی باور به حضور تاریخی اسلام ندارند، با این‌که احزاب از محاصره‌ی مدینه دست برداشته و رفته‌اند، باورشان نیامده که احزاب رفته‌اند. چون هنوز در تاریخ گذشته زندگی می‌کنند.