تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه
اصغر طاهرزاده

وقتی شرافت و کیفیت مدّ نظر نباشد

هر تمدنی بیشتر ترقی کرده باشد و هر قدر نیروی متشکله‌‌ی آن نسبت به تحقق اهداف اصلی آن تمدن بیشتر خود را آماده‌کرده باشد، به همان اندازه مردم نسبت به تفاوت‌ کارهای پر اهمیت و کارهای پوچ آگاهی بیشتری پیدا خواهند کرد و فرهنگ و هنر آن جامعه در جهت هرچه بیشتر معنابخشیدن به زندگی رشد خواهد کرد. زیرا زندگیِ ممزوج با روان و عاطفه و عقل و قلب، آن نوع زندگی است که انسان را به علوّ شخصیت می‌رساند و در آن حال هرکس بنا به استعداد خود هرجا باشد احساس می‌کند در مرکز هستی قرار دارد، حتی اگر مأمور گرم‌کردن حمام‌های صحرایی در جبهه‌های دفاع مقدس باشد.
کسی که متوجه ابعاد مختلف انسان‌ها نیست و معنای به فعلیت‌رسیدن استعدادهای انسانی را نمی‌فهمد، فرهنگ و تمدن را از پایین و از منظر خودش می‌بیند و عملاً آن را ادراک نمی‌کند تا معنای کیفیّت امور را در کنار کمّیّت آن‌ها درک کند، عملاً کیفیت را بی‌فایده می‌داند و در نتیجه تنها اموری را کار می‌داند که هرکس بدون هرگونه فکری می‌تواند انجام دهد. وقتی شرافت و کیفیتِ امور مدّ نظر نباشد و به اسم تساوی حقوق انسانی، گمان کردیم ارزش کیفی کارها با همدیگر مساوی است، هیچ امیدی نمی‌توان به تحقق تمدن پایداری که مدّ نظر انقلاب اسلامی است، داشت. این آن چیزی است که طرفداران تمدن اسلامی نباید از نظر دور بدارند. روحیه‌ی تبذیر و زیاده‌روی و خوشگذرانی با روحیه‌ی تمدن‌سازیِ انقلاب اسلامی در تضاد است و موجب تقویت افرادی می‌شود که مشتری محیط‌های وقت‌گذرانی‌اند، در آن حدّ که آنچه دیروز از لحاظ خوشگذرانی از جمله آرزوهای دور و دراز افراد بود امروز جزو بدیهیات زندگی شده و فردا از ضروریات زندگی خواهد شد، تا آن‌جا که اگر تغییری در این نوع زندگی‌ها روی دهد آه و ناله و فغان افراد بالا می‌رود. این با اهداف تمدن اسلامی همخوانی ندارد. سرعت سرسام‌آور افزایش تولید عموماً از همین زخم‌های پنهانی که بر پیکر زندگی‌های ما وارد شده، ریشه می‌گیرد که با انواع تبلیغات کوشش می‌کنند تا احتیاجات مردم را بالا ببرند. تحقق تمدن اسلامی را باید در نوعی دیگر از زندگی جستجو کرد.
این نوع زندگی‌های اشرافی تا وقتی وجود دارد که مردم آن را به عنوان زندگی باور کرده‌اند، ولی اگر کوچک‌ترین شک و تردید نسبت به آن در مردم ایجاد شود به‌کلّی ارزش خود را از دست می‌دهد و با رویکرد به تمدن اسلامی آن نوع شک و تردیدی که باید نسبت به آن نوع زندگی‌ها به‌وجود آید شروع می‌شود و ما برای راحت‌شدن از این معضلات باید همه‌ی همّت خود را در ترسیم درست تمدن اسلامی صرف نماییم. تمدنی که کیفیّت‌ها را بی‌فایده نمی‌داند تا فقط به کمّیّت‌ها نظر داشته باشد.