مسلّم حکمت متعالیه یک تفکر فردی از یک دانشمند اسلامی نیست، هرچند نبوغ و پشتکار ملاصدرا در تدوین حکمت متعالیه نقشی اساسی دارد ولی نمیتوان تأثیرات فضای تاریخی و اجتماعی و روندی که فلسفه و عرفان اسلامی در تاریخ خود داشته از یک طرف و تأسیس دولت شیعهی صفوی از طرف دیگر و حضور مستشرقینِ حسّیمسلک در دربار صفوی را از سومین طرف، نادیده گرفت. علامه طباطبایی و شهید مطهری و امثال این بزرگان نشان دادند نظام حکمت متعالیه استعدادهای زیادی جهت جوابگویی به پرسشهای دنیای معاصر دارد و بهترین نظام فکری جهت اسلامشناسی بهشمار میآید. قابلیتهای حکمت متعالیه اولاً: در نظامسازی آن است که یک منظومهی منسجم معرفتی است و دارای زیرساختهای مشخصی مثل اصالت وجود و تشکیک وجود است. ثانیاً: قابلیت آن در وسعت و گستردگی آن است و امکان آن هست که به عنوان یک دستگاه فکری بسیار گسترده و عظیم مطرح شود، گستردگی نظام حکمت متعالیه ملاصدرا را با مسائل فرهنگی جامعه و تمدنی مرتبط میسازد، بهخصوص در موضوع انسانشناسی و معرفت نفس قابلیتهای فراوانی در مواجهه با پرسشهای روزگاران دارد. و ثالثاً: توانا در ایجاد زبان خاصی است که آن ظرفیت ارائهی مفاهیم خود را بدون بیان واژههای پیچیده دارا میباشد و همین امر موجب شد تا حکمت صدرایی به جامعه کشیده شود و از قلمرو افراد خاص خارج گردد و رابعاً: به مواریث فکری ما در گذشته نظر دارد اما با تحول عظیمی که از مفهوم «وجود»، به حقیقت «وجود» نظر انداخته شد تا سرمایهای فکری برای آیندهی جهان اسلام باشد.
برای درک درست جایگاه تاریخی خود و فهم حضور تمدنی که از جهتی با صفویه شروع شده لازم است حکمت متعالیه را با دقت مدّ نظر قرار دهیم. عنایت دارید که عرفان صدرایی شدیداً عقلانی است، اگرچه او کشف و شهود را به لحاظ مرتبهی فهم و ادراک از درک عقلانی بالاتر میداند اما از لحاظ میزان سنجش و تفکیکِ درست از نادرست، عقل را مقدم میشمارد. ملاصدرا معتقد است در جامعهای که در کنار الهیات و اخلاقیات، ریاضیات و طبیعیات و همچنین فنون و صنایع و هنرها و یا به تعبیر او صنایع لطیفه، رواج داشته باشد و اهل آن جامعه به تعلیم و تعلّم آنها اهتمام داشته باشند، عشقها پاکتر هستند و کمتر دچار آلودگی میشوند. در این راستا از نظر ملاصدرا بین عشق و به کمالرسیدن انسان و بین مجموعهی علوم و فنون و هنر از یکسو و زیباییشناسی در عشق از سوی دیگر رابطهای وجود دارد و از همین جا است که ملاصدرا در راستای تمدنی که باید مدّ نظر باشد، ضرورت پرداختن به همهی علوم و فنون و هنرها را برای ایجاد بیشترین زمینهی رستگاری و نجات در یک جامعه تبیین و تحلیل میکند و لذا لازم است جهت نگاه صحیح به تمدنی که در پیش رو باید داشته باشیم با حوصلهی بیشتری به موضوع عشق و زیبایی که ملاصدرا مطرح میکند بپردازیم.