یکی از وظایف اصلی نیروهای انقلاب در حال حاضر این است که باید از انقلاب اسلامی درک درستی داشته باشند تا آن را در مظاهر مختلف بشناسند. گفت:
دیده آن باشد که باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
وقتی روشن شود که انقلاب اسلامی به عنوان مظهر ارادهی الهی، یک حقیقت وجودی است و مثل سایر حقایق در مظاهر مختلف ظهورات مختلف دارد، ولی همهی آن مظاهر به یک حقیقت اشاره دارند، دیگر تعارض بین نیروهای اصیل انقلاب پیش نمیآید، حال چه آن نیروها به عنوان مظاهر انقلاب، اصولگراها باشند و چه اصلاح طلبان و چه هر جریانی که خود را منسوب به انقلاب میداند. همانطور که سالک إلی اللّه اسم ربّ را در مظاهر مختلف میشناسد و به همان شکلی که در رزقِ خود حضرت ربّ را حاضر میبیند، در مصائبِ خود نیز نور اسم ربّ را میبیند و میگوید:
در بلا هم می چشم الطاف او
مات اویم، مات اویم، مات او
کسی که نگاه وجودی به انقلاب اسلامی داشته باشد و آن را یک حقیقت وجودی بداند، تعریف درستی از آن خواهد داشت و در هرجا اثری از آن دید آن را در آن اثر میشناسد و دیگر به اشتباه نمیافتد که اگر جریانی متفاوت با سلیقهی او در انقلاب حاضر است، آن را بیرون از انقلاب قلمداد کند. جریانها را با حقیقت انقلاب و با نسبتی که با اهداف انقلاب دارند، میسنجد و نه با برداشتی که خودش از انقلاب دارد و نه با وظیفهای که خودش نسبت به انقلاب برای خود تعریف کرده است. چنین فردی به خوبی بین حجابهای انقلاب و مظاهر انقلاب فرق میگذارد و این وظیفهی بسیار حساسی است برای نیروهای انقلاب و در این رابطه کارهای زمینماندهی بسیاری داریم تا نیروهای انقلاب به عنوان جریانهای فکری متفاوت، مسیر خود را از جریانهایی که حجاب انقلاباند و به غرب اصالت میدهند، جدا کنند و هر گروه تنها برداشت خود از انقلاب را حقیقت انقلاب نداند، بلکه برعکس بگوید:
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
ما اگر مشخص کنیم انقلاب اسلامی چیست معلوم میشود چرا با بعضی از جریانها، انقلاب در حجاب میرود و با بعضی از جریانهای فکری به ظهور میآید و با کدام دولت به حجاب میرود و با کدام دولت به ظهور میآید و یا اجمال آن به تفصیل در میآید و کدام جریان نسبت به انقلاب بیتفاوت است و نمیتواند خود را در تاریخی که انقلاب شروع کرده است حاضر کند و هنوز در گذشتهی خود زندگی میکند. عین آن نگاهی که در توحید از جهت ظهور و خفای انوار الهی باید داشته باشید باید به انقلاب اسلامی داشت. وقتی از حقیقتِ وجودی انقلاب غفلت کنیم گرفتار خطبازی و حزببازی میشویم و یک جریان فکری سیاسی را که با مواضع حزبی ما هماهنگ نیست دشمن انقلاب میپنداریم، در حالیکه درست است بعضی از جریانها نمیتوانند تفصیل انقلاب باشند ولی حجاب انقلاب هم نیستند. وقتی نظر به حقیقت وجودی انقلاب داشتیم و متوجه شدیم انقلاب میتواند از پنجرهی جریانهای مختلف ظاهر شود، میتوانیم بفهمیم کدام جریان وَجهی از انقلابمان را نشان میدهد و نه همهی انقلاب را و در عین آنکه وَجهی از انقلاب را نشان میدهد میتوانیم آن را با آن جریانی که بهکلّی نمیتواند از هیچ جهت تابلوی انقلاب باشد، متفاوت بنگریم.
یکی از مشکلات امروز ما در هویتشناسی نیروهای انقلاب است که بر مبنای شناخت حقیقت انقلاب باید در این موضوع وارد شویم. درست است که این موضوع احتیاج به بحث دارد ولی حداقل تلاش کنید در این وادی فکر کنید. زیرا اگر انقلاب اسلامی به دلیلی که عرض شد مظهر خاص ارادهی الهی در این عصر است حتماً باید نگاهمان را نسبت به شناخت انقلاب در همین راستا قرار دهیم وگرنه از یک طرف همچنان با ریزشهای انقلاب روبهرو میشویم زیرا نتوانستهایم هویت اصلی انقلاب را به نسل جدید بشناسانیم و از طرف دیگر نمیتوانیم از تعارضاتی که بین نیروهای انقلاب پیش میآید عبور کنیم.