به اسم تساوی حقوق - که سخن حقی است- جایگاه افراد به هم ریخت و آن کسکه باید نقش ریشه را بهعهده گیرد در جایگاه شاخه قرار گرفت و به جای یک نظام طبیعی، نظامی تصنّعی بهپا شد و ساختمان اجتماع آشفته گشت و از واژهی مقدس آزادی معنای بیقیدیِ فرهنگی و تمدنی و بیاعتنایی به هرگونه آداب قدسی ظهور نمود و تفاوت استعدادها و جایگاهافراد که با تمام متانت به جهت آموزههای دینی تحمل میشد، به حقارت یکی و آقایی دیگری تبدیل گشت. حال؛ انقلاب اسلامی با درک چنین مشکلاتی رویکرد تمدنی خود را شکل داده تا هر عضو از اعضای جامعه با کمال سکون و آرامش و عزت نفس و فداکاری در راه انجام وظیفه به صحنه آید، چیزی که ما در دفاع مقدس هشتساله بهخوبی با آن روبهرو بودیم و آن را تجربه کردیم.
در دفاع مقدس هشتساله، عظمت در تحمل مقدّرات و مصائب، حسّ مسئولیت، کارآمدی و هزاران صفت برجستهظهور کرد تا معلوم شود اگر هدفی مقدس در مقابل شیعه قرار گیرد ظرفیتِ به فعلیترساندن این فضائل را بهخوبی دارد. هرکس در هرکاری بود آن کار را بزرگ میداشت و بقیه نیز او را و کار او را بزرگ میدیدند زیرا هرکاری که در ذیل وظیفهی الهی انجام شود بزرگ است و هرگز در میان رزمندگان این نوع هو و جنجالهای حزبی و سیاسی نبود زیرا به چیزی ماوراء ملاکقراردادن افکار عمومی نظر داشتند. این است که باید در ادامهی انقلاب اسلامی امیدوار به تمدنی بود که دارای لطائف خاص خود میباشد و انسانهایی را پرورش میدهد که قدرت درک لطائف آن تمدن را داشته باشند. آنها با درک فطری خود، بود و نبود و هستی خود را صرف تحقق آن تمدن مینمایند همان کشش و درکی که هرکس نسبت به آثار متعالی دارد.
ما تمدنی در پیش داریم که زن و مردِ آن به صورتی همهجانبه و غیر قابل تصور تربیت شدهاند، زندگانی ظریف، شخصیتهای عاطفی و در عین حال جدّی، با سیماهایی جذّاب و قدسی و عفیف و با حیاء. اینان در عین آنکه از ایام تعطیل خود جهت آسایش و آرامش روح خود استفاده میکنند، آرامش و طمأنینه و وقار دینی را از دست نمیدهند و به جای آن داد و فریاد راه نمیاندازند و به حرکات افراطی که حکایت از نوعی نیستانگاری است، دست نمیزنند.