ایران شیعه قبل از ورود فرهنگ غرب فارغ از آنچه در دربار شاهان میگذشت، به عنوان یک دولت نامرئی نسبت به دولت رسمی، مناسباتی را بر اساس آموزههای دینی بین افراد جامعهی خود ایجاد کرده بود و امروز میتوان گفت در آن شرایط و با آن محدودیتها یک تمدن قدسی به حساب میآمد ولی متأسفانه به جای آنکه ادامه یابد و تمدنی مقابل تمدن غرب شود، حاکمان خودباخته و تازه به دوران رسیدهی قاجار با شیفتگی نسبت به غرب، مانع ادامهی آن شدند. همین امر موجب شد امروز شما با شرایطی روبهباشید که نهتنها هیچکس در جای خود نباشد، بلکه ارزش و شرافت انسانها بر محور ثروت و مقام اداری و اجتماعی آنها بنا شده باشد. این همان جدایی از نیستان است که صدای آن از گذشتهی تاریخ ما به گوش میرسد، این دردِ هجران از آن روح ظریفی است که زمانی ما را به هم پیوند داده بود و زمینهی ریزش الطاف الهی را بر جامعهی ما فراهم میکرد و هرکس نسبت به جایجای آن جامعه احساس مسئولیت مینمود. با ورود فرهنگ مدرنیته و طرح آرمانهای فرومایهی دنیایی، آن پیوند به حاشیه رفت و ما امروز در ادامهی گذشتهی توحیدی خود قرار نداریم، باید در راهی که صدسالهی اخیر طی کردهایم، تجدید نظر کنیم. زندگی آیندهی ما مدیریت زمین است از طریق آسمان با نفی خودخواهیهایی که باید آنها را زیر پا گذارد. اکنون آن زمان فرا رسیده که ما به آنچه میتوانیم باشیم نظر کنیم و تصمیم نهایی را اَخذ کنیم و پای در راهی بس طولانی گذاریم که تنها راه سعادت ما است.