در زیارات، بهخصوص در زیارت جامعه در محضر ائمهی معصومین(ع) عرضه میدارید: «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی» یعنی من میخواهم همهی نسبتهایی را که با بقیه دارم رها کنم و تنها نسبت خود را با شما اهلالبیت معنا کنم. خیلی فرق است که امام معصوم در منظرتان باشد و همهی نسبتهایتان را با امام معصوم معنا کنید، با اینکه نسبتهایی را برای خود در رابطه با بقیهی افراد و عناوین شکل دهید و خود را در رابطه با آنها معنا نمایید، در آن صورت هرگز نمیتوانیم در کنار امام معصوم ادعا کنیم: «إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم» زیرا برای خود شخصیتی جدا از شخصیت امام معصوم تعریف کردهایم و در این رابطه دوست و دشمن ما عین دوست و دشمن اماممان نیست تا بتوانیم با دوستان آنها دوستی و با دشمنان آنها دشمنی کنیم.
معنای جملهی «إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم» در صحنهی کربلا آن بود که همهی اصحاب در ذیل وجود مقدس حضرت سیدالشهداء(ع) خود را یافته بودند و لذا عملاً همان دشمنی که میخواهد حضرت را شهید کند باید بفهمد آمده است آن اصحاب را نیز شهید نماید. یاران امام حسین(ع) در دستگاه سلوک دینی و در فرهنگ حبّ اهل البیت(ع) نسبت خودشان را با حضرت به یگانگی تعیین کرده بودند و در همین رابطه شهدا و سرداران دفاع مقدس توانستند نسبت خود را با حضرت روح اللّه(ره) معنا کنند و تاریخساز شوند.
روح هر ملتی در هر زمانی با ارادهی الهی در آن زمان پیوند دارد و اگر آن ملّت آمادگی لازم را از خود نشان دهد هر کاری از آنها سر میزند با ارادهی حضرت رب العالمین هماهنگ خواهد بود و نمودی از ارادهی الهی هستند. ملتها به میزانی که متوجه این امر باشند، نقش آفرین خواهند بود و موفق به ساخت جهانی معنوی و دینی خواهند شد که آیندهی تاریخ از آن جهان تغذیه میکند و از آن طریق بر آیندهی تاریخ فرمانروایی خواهند کرد.
انقلاب اسلامی بستر ظهور ارتباطها و نسبتهای جدیدی است. وقتی نسبتها برای حضور در تاریخ آینده تغییر کرد، وظایف ما شکل دیگری به خود میگیرد و روشهای قرب الهی نیز تغییر میکند، زیرا امروز نور توحید از منظر دیگری به صحنه آمده است و باید مطابق این شرایط که متأثر از سیره و سنتی است که اهلالبیت(ع) متذکر آن هستند، در صحنهی زندگی دینی حاضر شویم. بر این اساس همهی نهادهای فکری و فرهنگی بهخصوص حوزههای علمیه، باید خود را بازتعریف کنند تا تأثیر اسلام را در همهی عالم شاهد باشیم. از یک طرف این انقلاب اسلامی است که میتواند عالم را فتح کند و از طرف دیگر همهی امید باید به حوزههای علمیه باشد، در حالیکه هنوز حوزه نتوانسته است جای خود را در انقلاب اسلامی به طور کامل بازتعریف کند ولی بحمداللّه کار شروع شده است.