تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد15
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خدایا، مردم قرآن را ترک کردند!

از آنجا که در آیات گذشته انواع بهانه جوئیهای مشرکان لجوج و افراد بی ایمان مطرح شده بود نخستین آیه مورد بحث، ناراحتی و شکایت پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را در پیشگاه خدا از کیفیت برخورد این گروه با قرآن بازگو می کند، می گوید: پیامبر به پیشگاه خدا عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من قرآن را ترک گفتند و از آن دوری جستند (و قال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن محجورا).**ظاهر جمله (قال) فعل ماضی است و نشان می دهد که این سخن را پیامبر (ص) در همین دنیا به عنوان شکایت بازگو کرده است و اکثر مفسران نیز بر همین عقیده اند اما بعضی دیگر همچون (علامه طباطبایی) در (المیزان) معتقدند که این سخن مربوط به قیامت است و فعل ماضی در اینجا به معنی مضارع می باشد مرحوم طبرسی در مجمع البیان نیز آن را به عنوان یک احتمال ذکر کرده ولی آیه بعد که جنبه دلداری به پیامبر (ص) دارد دلیل بر این است که تفسیر مشهور صحیحتر است***

این سخن و این شکایت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) امروز نیز همچنان ادامه دارد، که از گروه عظیمی از مسلمانان به پیشگاه خدا شکایت می برد که این قرآن را به دست فراموشی سپردند، قرآنی که رمز حیات است و وسیله نجات قرآنی که عامل پیروزی و حرکت و ترقی است، قرآنی که مملو از برنامه های زندگی می باشد، این قرآن را رها ساختند و حتی برای قوانین مدنی و جزائیشان دست گدائی به سوی دیگران دراز کردند!

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 77@@@

هم اکنون اگر به وضع بسیاری از کشورهای اسلامی مخصوصا آنها که زیر سلطه فرهنگی شرق و غرب زندگی می کنند نظر بیفکنیم می بینیم قرآن در میان آنها به صورت یک کتاب تشریفاتی درآمده است، تنها الفاظش را با صدای جالب از دستگاههای فرستنده پخش می کنند، و جای آن در کاشی کاریهای مساجد به عنوان هنر معماری است، برای افتتاح خانه نو، و یا حفظ مسافر، و شفای بیماران، و حداکثر برای تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده می کنند.

حتی گاه که با قرآن استدلال می نمایند هدفشان اثبات پیشداوریهای خود به کمک آیات با استفاده از روش انحرافی تفسیر به راءی است.

در بعضی از کشورهای اسلامی مدارس پر طول و عرضی به عنوان مدارس تحفیظ القرآن دیده می شود، و گروه عظیمی از پسران و دختران به حفظ قرآن مشغولند، در حالی که اندیشه های آنها گاهی از غرب و گاه از شرق، و قوانین و مقرراتشان از بیگانگان از اسلام گرفته شده است، و قرآن فقط پوششی است برای خلافکاریهایشان.

آری امروز هم پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فریاد می زند: خدایا! قوم من قرآن را مهجور داشتند!

مهجور از نظر مغز و محتوا، متروک از نظر اندیشه و تفکر و متروک از نظر برنامه های سازنده اش!

آیه بعد برای دلداری پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) که با این موضعگیری خصمانه دشمنان مواجه بود می فرماید: و این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم (و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا من المجرمین).

فقط تو نیستی که با عداوت سرسختانه این گروه روبرو شده ای، همه پیامبران در چنین شرائطی قرار داشتند که گروهی از مجرمان به مخالفت آنها

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 78@@@

برمی خاستند و کمر دشمنی آنان را می بستند.

ولی بدان تو تنها و بدون یاور نیستی همین بس که خدا هادی و راهنما، و یار و یاور تو است (و کفی بربک هادیا و نصیرا).

نه وسوسه های آنها می تواند تو را گمراه سازد چرا که هادیت خدا است، و نه توطئه های آنها می تواند تو را در هم بشکند چرا که یاورت پروردگار است که علمش برترین علمها و قدرتش مافوق همه قدرتها است.

خلاصه تو باید بگوئی:

هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک

توام چو دوستی از دشمنان ندارم باک

باز در آیه بعد به یکی دیگر از بهانه جوئیهای این مجرمان بهانه جو اشاره کرده می گوید: کافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نمی شود؟! (و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جملة واحدة).

مگر نه این است که همه آن از سوی خدا است؟ آیا بهتر نیست که اول و آخر و تمام محتوای این کتاب یکجا نازل شود تا مردم بیشتر به عظمت آن واقف گردند؟ خلاصه چرا این آیات تدریجا و با فواصل مختلف زمانی نازل می گردد؟ البته برای افراد سطحی مخصوصا اگر بهانه جو باشند، این اشکال در کیفیت نزول قرآن پیدا خواهد شد که چرا این کتاب بزرگ آسمانی که پایه و مایه همه چیز مسلمانان و محور همه قوانین سیاسی و اجتماعی و حقوقی و عبادی آنان است یکجا به صورت کامل بر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نازل نشد، تا مردم پیوسته آن را از آغاز تا انجام بخوانند و از محتوایش آگاه شوند؟

اصولا بهتر بود خود پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نیز از تمام این قرآن یکجا با خبر باشد تا هر چه مردم از او می خواهند و می پرسند فورا پاسخ گوید.

ولی در دنباله همین آیه به آنها چنین پاسخ می گوید:

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 79@@@

ما قرآن را تدریجا نازل کردیم تا قلب تو را محکم داریم، و آن را به صورت آیات جداگانه و آرام اما پشت سر هم بر تو وحی کردیم (کذلک لنثبت به فؤ ادک و رتلناه ترتیلا).

آنها از این واقعیتها بیخبرند که چنان ایرادهائی می کنند.

البته ارتباط نزول تدریجی قرآن با تقویت قلب پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و مؤمنان، بحث جالب و مشروحی دارد که در نکات پایان این آیات خواهد آمد.

سپس برای تاکید بیشتر روی پاسخ فوق می فرماید: آنها هیچ مثلی برای تو نمی آورند، و هیچ بحث و سخنی را برای تضعیف دعوت تو طرح نمی کنند مگر اینکه ما سخن حقی را که دلائل سست آنها را در هم می شکنند به قاطع ترین وجهی به آنها پاسخ می گوید در اختیار تو می گذاریم و تفسیر بهتر و بیانی جالبتر برای تو می گوئیم (و لا یاتونک بمثل الا جئناک بالحق و احسن تفسیرا).

و از آنجا که این دشمنان کینه توز و مشرکان متعصب و لجوج بعد از مجموعه ایرادات خود چنین استنتاج کرده بودند که محمد و یارانش با این صفات و این کتاب و این برنامه هائی که دارند بدترین خلق خدایند (العیاذ بالله) و چون ذکر این سخن با کلام فصیح و بلیغی همچون قرآن تناسب نداشت در آخرین آیه مورد بحث خداوند به پاسخ این سخن می پردازد بی آنکه اصل گفتار آنها را نقل کند، می گوید:

آنهائی که بر صورتهایشان محشور می شوند و با این وضع به سوی جهنمشان می برند، آنها بدترین محل را دارند و گمراه ترین افرادند (الذین یحشرون علی وجوههم الی جهنم اولئک شر مکانا و اضل سبیلا).

آری نتیجه برنامه های زندگی انسانها در آنجا روشن می شود، گروهی قامتهائی همچون سرو دارند و صورتهای درخشانی همچون ماه، با گامهای بلند

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 80@@@

به سرعت به سوی بهشت می روند، در مقابل جمعی به صورت بر خاک افتاده و فرشتگان عذاب آنها را به سوی جهنم می کشانند، این سرنوشت متفاوت نشان می دهد چه کسی گمراه و شر بوده و چه کسی خوشبخت و هدایت یافته؟!