تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد15
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 82 - 85

آیه و ترجمه

وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الاَرْضِ تُکلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاس کانُوا بِئَایَتِنَا لا یُوقِنُونَ(82)

وَ یَوْمَ نحْشرُ مِن کلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن یُکَذِّب بِئَایَتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ(83)

حَتی إِذَا جَاءُو قَالَ أَ کذَّبْتُم بِئَایَتی وَ لَمْ تحِیطوا بهَا عِلْماً أَمَّا ذَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(84)

وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِم بِمَا ظلَمُوا فَهُمْ لا یَنطِقُونَ(85)

ترجمه:

82 - هنگامی که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند) جنبنده ای را از زمین برای آنها خارج می کنیم که با آنها تکلم می کند و می گوید: مردم به آیات ما ایمان نمی آورند.

83 - به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدگر ملحق شوند

84 - تا زمانی که (به پای حساب) می آیند به آنها می گوید آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق بر نیامدید شما چه اعمالی انجام می دادید.

85 - در این هنگام فرمان عذاب بر آنها واقع می شود و آنها سخنی ندارند که بگویند.

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 547@@@

تفسیر:
از آنجا که در آیات گذشته سخن از استعجال کفار در مورد عذاب و یا تحقق رستاخیز بود و با بی صبری انتظار وقوع آن را داشتند، و به پیامبر می گفتند: چرا این عذابها را که به ما وعده می دهی دامن ما را نمی گیرد؟! چرا قیامت بر پا نمی شود؟! در آیات مورد بحث اشاره به قسمتی از حوادثی که در آستانه رستاخیز صورت می گیرد کرده، و سرنوشت دردناک این منکران لجوج را مجسم میسازد.

می گوید: هنگامی که فرمان عذاب فرا می رسد و آنها در آستانه رستاخیز قرار می گیرند، جنبنده ای را از زمین، برای آنان خارج می کنیم که با آنها سخن می گوید، و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمی آورند (و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض تکلمهم ان الناس کانوا بایاتنا لا یوقنون).

منظور از وقع القول علیهم صدور فرمان خدا و مجازاتی است که به آنها قول داده شده، یا وقوع رستاخیز و حضور نشانه های آن است، نشانه هائی که با مشاهده آن هر کس خاضع و تسلیم می شود و یقین پیدا می کند که وعده های الهی هم حق بوده و قیامت نزدیک است، و در آن حال درهای توبه بسته می شود، چرا که ایمان در چنین شرائطی جنبه اضطراری خواهد داشت.

البته این دو معنی از یکدیگر جدا نیست، زیرا نزدیک شدن قیامت با عذاب و مجازات گنهکاران توأ م است.

اما در اینکه این جنبنده زمینی چیست و کیست؟ و برنامه و رسالت او چگونه است؟ قرآن به صورت سربسته بیان کرده، و گوئی می خواسته است به اجمال از آن بگذرد که گاهی تاثیر سخن در آن است که مطلب هول انگیز را در پرده بگویند.

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 548@@@

همین اندازه می گوید: موجود متحرک و جنبنده ای است که خدا او را از زمین در آستانه رستاخیز، ظاهر می سازد، او با مردم سخن می گوید، و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمی آورند.

به تعبیر دیگر کار او این است صفوف را از هم جدا می کند و منکران و منافقان را از مؤمنان مشخص می سازد، این است برنامه او.

بدیهی است منکران با دیدن این صحنه به خود می آیند و از گذشته تاریک خویش پشیمان می شوند ولی چه سود که راه بازگشت بسته است.

درباره جزئیات دابة الارض و صفات و مشخصات دقیقش در روایات اسلامی، در کتب تفسیر و حدیث شیعه و اهل سنت، مطالب بسیاری وارد شده است که ما در ذیل همین آیات در بحث نکات به خواست خدا به آن اشاره خواهیم کرد.

سپس به یکی دیگر از نشانه های رستاخیز اشاره کرده می گوید: بخاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم، و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند (و یوم نحشر من کل امة فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون).

حشر به معنی کوچ دادن و خارج کردن گروهی از مقرشان و حرکت دادن آنها به سوی میدان جنگ یا غیر آن است.

فوج چنانکه راغب در مفردات می گوید، به معنی گروهی است که به سرعت حرکت می کنند.

یوزعون به معنی نگهداشتن جمعیت است بطوری که گروهی به گروه دیگر ملحق شوند، و این تعبیر معمولا در مورد جمعیتهای زیاد گفته می شود، همانگونه که نظیر آن را در مورد لشکریان سلیمان در این سوره خواندیم.

بنابراین از مجموع آیه چنین استفاده می شود که روزی فرا خواهد رسید

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 549@@@

که از هر قوم و جمعیتی خداوند گروهی را محشور می کند و آنها را برای مجازات و کیفر اعمالشان آماده می سازد.

بسیاری از بزرگان این آیه را اشاره به مساله رجعت و بازگشت گروهی از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز می دانند، چرا که اگر اشاره به خود رستاخیز و قیامت باشد، تعبیر به من کل امة فوجا (از هر جمعیتی گروهی) صحیح نیست، زیرا در قیامت، همه محشور می شوند چنانکه قرآن در آیه 47 سوره کهف می گوید: و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا: ما آنها را محشور می کنیم و احدی را ترک نخواهم گفت.

شاهد دیگر این است که قبل از این آیه سخن از نشانه های رستاخیز در پایان این جهان بود، در آیات آینده نیز به همین موضوع اشاره می شود، بنابراین بعید به نظر می رسد که آیات قبل و بعد از حوادث پیش از رستاخیز سخن گوید، اما آیه وسط از خود رستاخیز، هماهنگی آیات ایجاب می کند که همه درباره حوادث قبل از قیامت باشد.

در این زمینه روایات فراوانی نیز داریم که در بحث نکات ضمن تفسیر معنی رجعت به آن اشاره خواهد شد.

ولی مفسران اهل سنت معمولا آیه را ناظر به قیامت می دانند، و ذکر کلمه فوج را اشاره به رؤ ساء و سردمداران هر گروه و جمعیت می شمرند و در مورد ناهماهنگی آیات که از این تفسیر بر می خیزد گفته اند آیات در حکم تاخیر و تقدیم است و گوئی آیه 83 بعد از 85 قرار گرفته باشد!

ولی می دانیم هم تفسیر فوج به معنی مزبور خلاف ظاهر است، و هم تفسیر ناهماهنگی آیات به تقدیم و تاخیر.

سرانجام این گروه را به پای محاسبه می آورند و خداوند به آنها می گوید

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 550@@@

آیا آیات مرا تکذیب کردید در حالی که آگاهی از آن نداشتید و در صدد تحقیق از آن برنیامدید؟! (حتی اذا جائوا قال اکذبتم بایاتی و لم تحیطوا بها علما)

و چه اعمالی انجام می دادید (اما ذا کنتم تعملون).**جمله (اماذا کنتم تعملون) جمله استفهامیه است و (اما) مرکب از (ام) که حرف عطف است و معمولا بعد از همزه استفهام برای معادله دو چیز می آید و (ما) استفهامیه است و مجموع آن چنین معنی می دهد (اوای شیء کنتم تعملونه)***

گوینده این سخن خداوند است و منظور از آیات، معجزات پیامبران و یا فرمانهای الهی و یا همه اینها است.

و منظور از جمله و لم تحیطوا بها علما یعنی بدون آنکه از آن تحقیق کنید و به حقیقت امر آگاهی یابید به تکذیب آن پرداختید و این نهایت جهل و نادانی است که انسان بدون تحقیق و احاطه علمی به چیزی در صدد انکار آن برآید.

در حقیقت از آنها دو چیز سؤال می شود یکی از تکذیب بدون تحقیقشان، و دیگر از اعمالی که انجام می دادند.

اگر آیه فوق درباره قیامت و رستاخیز باشد، مفهومش معلوم است و اما اگر اشاره به مساله رجعت باشد - چنانکه هماهنگی آیات ایجاب می کند - اشاره به این است که به هنگام بازگشت گروهی از بدکاران به این جهان، کسی که نماینده خدا و ولی امر است، آنها را مورد بازپرسی قرار می دهد، سپس به مقدار استحقاقشان آنها را مجازات دنیوی می کند، و این مانع از عذاب آخرت آنها نخواهد بود، چنانکه بسیاری از مجرمان، حد شرعی در این جهان می خورند و در صورت عدم توبه در آخرت نیز مجازاتشان محفوظ است.

بدیهی است این مجرمان در مقابل هیچیک از این دو سؤال پاسخی ندارند

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 551@@@

که بدهند لذا در آخرین آیه مورد بحث، اضافه می کند: فرمان عذاب الهی در مورد آنها صادر می شود و آنها سخنی ندارند که بگویند! (و وقع القول علیهم بما ظلموا فهم لا ینطقون).

این عذاب به معنی عذاب دنیا است هرگاه آیه را به معنی رجعت بدانیم، و به معنی عذاب آخرت است اگر آیه را به معنی قیامت بدانیم.

نکته ها: