تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد15
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - شعر و شاعری در اسلام

بدون شک ذوق شعر، و هنر شاعری مانند همه سرمایه های وجودی انسان در صورتی ارزشمند است که در یک مسیر صحیح به کار افتد و از آن بهره گیری مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان یک وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بی بند و باری مورد استفاده واقع شود، و یا انسانها را به پوچی و بیهودگی و خیال پروری سوق دهد، یا تنها یک سرگرمی بی محتوی تلقی گردد، بی ارزش و حتی زیانبار است.

و با این جمله پاسخ این سؤال روشن می شود که بالاخره از آیات فوق چنین می فهمیم که شاعر بودن خوبست یا بد؟ زشت است یا زیبا؟ و اسلام با شعر موافق است یا مخالف؟.

پاسخ این سخن آن است که ارزیابی اسلام در این زمینه روی هدفها و جهتگیریها و نتیجه ها است، به گفته امیر مؤمنان علی (علیه السلام) هنگامی که گروهی از یارانش در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان به هنگام افطار، سخن به شعر و شاعران کشیدند، آنها را مخاطب ساخته فرمود: اعلموا ان ملاک امرکم

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 382@@@

الدین، و عصمتکم التقوی، و زینتکم الادب، و حصون اعراضکم الحلم: بدانید ملاک کار شما دین است، و مایه حفظ شما تقوی است زینت شما ادب و دژهای محکم آبروی شما، حلم و بردباری است.**شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 20 ص 161***

اشاره به اینکه شعر وسیله ای است و معیار ارزیابی آن هدفی است که شعر در راه آن به کار گرفته می شود.

اما متاسفانه در طول تاریخ ادبیات اقوام و ملل جهان، از شعر سوء استفاده فراوان شده است، و این ذوق لطیف الهی در محیطهای آلوده آنچنان به ننگ کشیده شده است که گاه از مؤ ثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است، مخصوصا در عصر جاهلیت که دوران انحطاط فکری و اخلاقی قوم عرب بود، شعر و شراب و غارت همواره در کنار هم قرار داشتند!

ولی چه کسی می تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدفدار در طول تاریخ حماسه های فراوان آفریده است، و گاه قوم و ملتی را در برابر دشمنان خونخوار و ستمگر آنچنان بسیج کرده که بی پروا از همه چیز بر صف دشمن زده و قلب او را شکافته اند.

در دورانی که شاهد و ناظر بارور شدن انقلاب اسلامی بودیم با چشم خود دیدیم که اشعار موزون و شعارهائی که در قالب شعر ریخته می شد چه شور و هیجان و جنبشی می آفرید و چگونه خونها را در رگها به جوش می آورد، و صفوف انسانها را به خروش وا می داشت، و چگونه این اشعار کوتاه و ساده، اما حماسی و هیجان انگیز لرزه بر اندام دشمن می انداخت، و پایه های کاخشان را متزلزل می ساخت.

و نیز چه کسی می تواند انکار کند که گاه یک شعر اخلاقی آنچنان در اعماق جان انسان نفوذ می کند که یک کتاب بزرگ و پر محتوا کار آنرا انجام نمی دهد.

آری همانگونه که در حدیث معروف از پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل شده:

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 383@@@

ان من الشعر لحکمة، و ان من البیان لسحرا: بعضی از اشعار، حکمت است، و پاره ای از سخنان، سحر**این حدیث را گروه زیادی از دانشمندان اسلام اعم از شیعه و اهل تسنن در کتابهای خود آورده اند(به کتاب الغدیر ج 2 ص 9 مراجعه فرمائید)***! گاهی اشعار غوغا به پا می کند.

گاه کلمات موزون شاعرانه، برندگی شمشیر، و نفوذ تیر را در قلب دشمن دارد، چنانکه در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می خوانیم در مورد چنین اشعاری فرمود: و الذی نفس محمد بیده فکانما تنضهونهم بالنیل!: به آن کسی که جان محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در دست قدرت او است، با این اشعار گوئی تیرهائی به سوی آنها پرتاب می کنید!.**مسند احمد جلد 3 ص 460***

این سخن را آنجا فرمود: که دشمن با اشعار هجوآمیزش برای تضعیف روحیه مسلمانان تلاش می کرد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور داد که در مذمت آنان و تقویت روحیه مؤمنین، شعر بسرایند.

و در مورد یکی از شعرای مدافع اسلام فرمود: اهجهم فان جبرئیل معک!: آنها را هجو کن که جبرئیل با تو است**مسند احمد جلد 4 صفحه 299***

مخصوصا هنگامی که کعب بن مالک شاعر با ایمانی که در تقویت اسلام شعر می سرود از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پرسید یا رسول الله درباره شعر، این آیات مذمت آمیز نازل شده، چه کنم؟ فرمود: ان المؤمن یجاهد بنفسه و سیفه و لسانه: مؤمن با جان و شمشیر و زبانش در راه خدا جهاد می کند.**تفسیر قرطبی جلد 7 ص 4869***

از ائمه اهلبیت (علیهم السلام) نیز توصیف فراوانی درباره اشعار و شعرای با هدف، و دعا در حق آنان، و جایزه فراوان به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 384@@@

آنها بپردازیم سخن به درازا می کشد.

ولی افسوس که در طول تاریخ گروهی این هنر بزرگ و ذوق لطیف ملکوتی را که از زیباترین مظاهر آفرینش است آلوده کرده اند، و از اوج آسمان به حضیض مادیگری سقوطش دادند، آنقدر دروغ گفتند که ضرب المثل معروف احسنه اکذبه (بهترین شعر دروغترین آن است) به وجود آمد.

گاه آن را در خدمت ظالمان و جباران درآوردند و به خاطر صله ناچیزی آنچنان تملق و چاپلوسی کردند که نه کرسی فلک را اندیشه آنان به زیر پای نهاد تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند!

و گاه در وصف عیش و شراب و رسوائی و ننگ آنقدر پیش رفتند که قلم از ذکر آن شرم دارد.

گاه آتش جنگهائی با اشعار خود برافروختند، و انسانها را برای غارت و کشتار به جان هم انداختند و صفحه زمین را از خون بی گناهان رنگین ساختند

ولی در مقابل، شعرای با ایمان و پر همتی بودند که باج به فلک نمی دادند، و این قریحه ملکوتی را در طریق آزادگی انسانها و پاکی و تقوا، و مبارزه با دزدان و غارتگران و جباران به کار گرفتند و به اوج افتخار رسیدند.

گاهی در دفاع از حق، اشعاری گفتند که با هر بیتی، بیتی در جنت برای خود خریدند**از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنة: (هرکس درباره یا بیت شعری بگوید خدا خانه ای در بهشت برای او بنا می کند (الغدیر ج 2 ص 3)***

و گاه در دورانهای خفقان باری که حکام بیدادگر همچون بنی امیه و بنی عباس، نفسها را در سینه ها حبس کرده بودند با گفتن قصیده ای همچون قصیده مدارس آیات قلبها را جلا دادند، و پرده های دروغ و تزویر را کنار

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 385@@@

زدند، گوئی روح القدس این اشعار را بر زبان آنها جاری می ساخت.**در حدیث دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم: ما قال فینا قائل بیت شعر حتی یوید بروح القدس(عیون اخبار الرضا)***

و گاه برای ایجاد حرکت در توده های رنجدیده که احساس حقارت می کردند اشعاری می سرودند و شور و حماسه و هیجان می آفریدند.

و قرآن درباره اینها می گوید: الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ذکروا الله کثیرا و انتصروا من بعد ما ظلموا.

جالب اینکه این گروه از شاعران، گاهی چنان آثار جاودانه ای از خود به یادگار گذاشتند که پیشوایان بزرگ اسلام طبق بعضی از روایات، مردم را به حفظ اشعار آنها توصیه میفرمودندچنانکه درباره اشعار عبدی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: یا معشر الشیعة علموا اولادکم شعر العبدی، فانه علی دین الله: به فرزندان خود، اشعار عبدی را بیاموزید که او بر دین خدا است.**نورالثقلین جلد 4 ص 71***

این بحث را با یکی از اشعار معروف عبدی که در زمینه خلافت و جانشینی پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) سروده پایان می دهیم:

و قالوا رسول الله ما اختار بعده - اماما و لکنا لا نفسنا اخترنا!

اقمنا اماما ان اقام علی الهدی - اطعنا، و ان ضل الهدایة قومنا!

فقلنا اذا انتم امام امامکم - بحمد من الرحمن تهتم و لا تهمنا

و لکننا اخترنا الذی اختار ربنا - لنا یوم خم ما اعتدینا و لا حلنا!

و نحن علی نور من الله واضح - فیارب زدنا منک نورا و ثبتنا!

: آنها گفتند رسولخدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) برای بعد از خود کسی را به عنوان امام انتخاب نکرده است ولی ما خود انتخاب می کنیم.

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 386@@@

ما امامی بر می گزینیم اگر بر طریق هدایت بود اطاعتش می کنیم، و اگر از طریق گمراهی رفت او را صاف می کنیم! (و یا کنار می گذاریم).

ما به آنها گفتیم در این صورت شما امام خود هستید، شما سرگردان شدید و ما سرگردان نیستیم.

ولی ما همان را برگزیدیم که پروردگار ما برای ما روز غدیر خم برگزیده و از آن کمترین انحراف و عدولی نخواهیم داشت.

ما بر نور واضح الهی هستیم، پروردگارا بر نورانیت ما بیفزا و ما را ثابت قدم بدار.**الکنی و الالقاب ج 2 ص 455***