تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد15
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

کوران و کران سخن تو را پذیرا نیستند!

در آیات گذشته سخن از مبدء و معاد، در میان بود و آیات مورد بحث با طرح مساله نبوت و حقانیت قرآن، این بحث را تکمیل می کند.

از سوی دیگر در بحثهای گذشته سخن از علم بیکران خداوند بود، و در آیات مورد بحث شرح بیشتری از علم او آمده است.

بعلاوه در گذشته روی سخن با مشرکان بود، و در اینجا از کفار دیگر همچون یهود و اختلافات آنها سخن می گوید.

نخست می فرماید این قرآن، اکثر چیزهائی را که بنی اسرائیل در آن اختلاف دارند برای آنها بیان می کند (ان هذا القرآن یقص علی بنی اسرائیل اکثر الذی هم فیه یختلفون).

بنی اسرائیل در مسائل زیادی با هم اختلاف داشتند، در مورد مریم و عیسی و در مورد پیامبری که بشارتش در تورات داده شده، و اینکه او چه کسی است؟ و همچنین در بسیاری از احکام دینی و مذهبی با یکدیگر اختلافاتی داشتند قرآن آمد و در این زمینه حق مطلب را ادا کرد، و گفت: مسیح (علیه السلام) خودش با صراحت خود را معرفی کرده که من بنده خدایم، او کتاب آسمانی به من داده، و مرا پیامبر قرار داده است قال انی عبد الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا (مریم - 30).

و نیز روشن ساخت که مسیح، تنها از مادر و بدون پدر تولد یافته و این امر محالی نیست، چرا که خداوند آدم را بدون پدر و مادر و تنها از خاک آفرید ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب (آل عمران - 59).

و در مورد پیامبری که اوصافش در تورات آمده آن را به روشنی بر پیامبر

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 538@@@

اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) منطبق می داند چرا که بر هیچکس همچون او منطبق نمی شود.

به هر حال یکی از رسالتهای قرآن مبارزه با اختلافاتی است که بخاطر آمیخته شدن خرافات با حقایق تعلیمات انبیاء به وجود آمده بود، و هر پیامبری وظیفه دارد که به اختلافات ناشی از تحریفها و آمیختن حق و باطل پایان دهد، و چون چنین کاری از یک فرد درس نخوانده برخاسته از محیط جهل ممکن نیست روشن می شود که از سوی خدا است.

و از آنجا که مبارزه با هر گونه اختلاف، مایه هدایت و رحمت است در آیه بعد به صورت یک اصل کلی می فرماید: قرآن، هدایت و رحمت است برای مؤمنان (و انه لهدی و رحمة للمؤمنین).

آری هدایت و رحمت است از نظر اختلاف زدائی، و مبارزه با خرافات.

هدایت و رحمت است از این نظر که دلیل حقانیتش در عظمت محتوایش نهفته شده است.

هدایت و رحمت است از این جهت که هم راه را نشان می دهد و هم طرز پیمودن راه را.

و ذکر مؤمنین در اینجا بخصوص، بخاطر همانست که قبلا هم گفته ایم که تا مرحله ای از ایمان یعنی آمادگی برای پذیرش حق و تسلیم در برابر پروردگار در انسان نباشد از این منبع پر فیض الهی بهره نخواهد برد.

و از آنجا که گروهی از بنی اسرائیل در برابر حقایقی که قرآن بازگو کرده بود باز مقاومت به خرج دادند و تسلیم نشدند، در آیه بعد می افزاید: پروردگار تو میان آنها در روز قیامت به حکم خود داوری می کند، و او توانا و دانا است (ان ربک یقضی بینهم بحکمه و هو العزیز العلیم).

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 539@@@

گر چه در آیه فوق صریحا این معنی ذکر نشده که داوری نهائی در روز قیامت است، ولی به قرینه دو آیه دیگر که درست از اختلافات بنی اسرائیل و داوری خداوند در میان آنها سخن می گوید، و صریحا روز قیامت در آن آمده روشن می شود که هدف در آیه مورد بحث، نیز همین است.

در آیه 17 سوره جاثیه چنین آمده: ان ربک یقضی بینهم یوم القیامة فیما کانوا فیه یختلفون: پروردگار تو در قیامت در میان آنها در آنچه اختلاف کردند، داوری می کند.

نظیر همین معنی در آیه 93 سوره یونس نیز آمده است.

توصیف خداوند به عزیز و علیم اشاره به دو وصفی است که در قاضی و داور لازم است: آگاهی به حد کافی، و قدرت برای اجرای حکم، خدا از همه آگاهتر است و از همه تواناتر.

و از آنجا که این سخنان علاوه بر بیان عظمت قرآن و تهدید بنی اسرائیل، وسیله ای برای آرامش و آسودگی خاطر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است در آیه بعد می افزاید بنابراین بر خداوند تکیه کن (فتوکل علی الله).

توکل بر خدائی که عزیز است و شکست ناپذیر، و به هر چیز عالم و آگاه، توکل بر خدائی که قرآنی با این عظمت در اختیار تو گذارده است.

بر او توکل کن و از مخالفتهای آنها نترس چرا که تو بر حق آشکار هستی (انک علی الحق المبین).

در اینجا این سؤال مطرح می شود اگر قرآن حق آشکار است، پس چرا اینهمه با آن مخالفت می کنند، آیات بعد در واقع جوابگوی این سؤال است.

می گوید: اگر آنها این حق مبین را پذیرا نمی شوند، و سخنان گرم تو

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 540@@@

در قلب سرد آنها اثر نمی کند جای تعجب نیست چرا که تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی! (انک لا تسمع الموتی).**جمعی از مفسران این جمله و جمله های بعد را به عنوان دلیلی برلزوم توکل و عدم یاس پیامبر گرفته اند در حالی که ظاهر این است که پاسخ به سوالی است که در مورد (حق مبین) بودن قرآن مطرح می گردد***

مخاطب تو زندگانند، آنها که روحی زنده و بیدار و حق طلب دارند، نه مردگان زنده نما که تعصب و لجاجت و استمرار بر گناه، فکر و اندیشه آنها را تعطیل کرده است.

حتی کسانی که زنده اند اما گوشه ای آنها کر است نمی توانی سخن خود را به آنها برسانی، مخصوصا هنگامی که پشت کنند و از تو دور شوند (و لا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرین).

باز اگر نزدیک تو بودند، ممکن بود سر در گوش آنها بگذاری و فریاد کشی و کمی از امواج صوت تو در سامعه سنگین آنها منعکس گردد اما آنها کرانی هستند که رو بر تافته و مرتبا دور می شوند.

باز اگر آنها بجای گوش شنوا چشم بینائی داشتند، در این صورت گر چه صدا به گوش آنها نمی رسید، اما ممکن بود با علامت و اشاره صراط مستقیم را پیدا کنند اما افسوس که آنها نابینا هم هستند و تو نمی توانی نابینایان را از گمراهیشان بازگردانی و هدایت کنی (و ما انت بهادی العمی عن ضلالتهم).

و به این ترتیب تمام راههای درک حقیقت به روی آنها بسته است، قلبهاشان مرده، گوشهاشان کر و چشمهاشان نابینا است.

تو تنها سخنان حق خود را به گوش کسانی می توانی برسانی که به آیات ما ایمان می آورند و روح تسلیم و خضوع در برابر حق دارند (ان تسمع الا من یؤ من بایاتنا فهم مسلمون).

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 541@@@

در حقیقت دو آیه فوق، مجموعه روشنی را از عوامل شناخت و طرق ارتباط انسان با جهان خارج را بازگو می کند.

حس تشخیص، و عقل بیدار، در مقابل دلمردگی.

گوش شنوا برای جذب سخنان حق از طریق سمع.

و چشم بینا برای مشاهده چهره حق و باطل از طریق بصر.

اما لجاجت و خودسری و تقلید کورکورانه و گناه، چشم حقیقت بین انسان را نابینا و گوش او را کر و گاه عقل و قلب او را نیز از کار می اندازد، و چنین کسانی اگر تمام انبیاء و اولیاء و فرشتگان برای هدایتشان بسیج شوند بی اثر خواهد بود، چرا که ارتباطشان با عالم بیرون وجودشان به کلی قطع است و تنها در خود فرو رفته اند!.

نظیر این تعبیر در سوره بقره و سوره روم و بعضی دیگر از سوره های قرآن آمده است و ما درباره اهمیت نعمت ابزار شناخت بحث دیگری در تفسیر سوره نحل ذیل آیه 78 داشته ایم (جلد 11 صفحه 336).

ضمنا این نکته را مجددا یادآور می شویم که منظور از ایمان و تسلیم این نیست که حقایق دین را قبلا پذیرفته باشند تا تحصیل حاصل شود، بلکه هدف این است که انسان تا روح حق طلبی و خضوع در برابر فرمان خدا، نداشته باشد هرگز گوش به سخنان پیامبران نخواهد داد.

نکته ها: