تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

حبّ اهل‌البیت(ع) و مسیر اتحاد جهان اسلام

آری چون موضوعِ عشق به حق موضوع بزرگی است برای این‌که نتیجه بدهد پشت‌كار می‌خواهد ولی از آن طرف هم نیاز بزرگی است كه باید برای رسیدن به آن از هیچ كوششی فروگذاری نكرد.
یك وقت می‌خواهیم موضوع ولایت اهل البیت(ع) را در حد حاكمیت آن‌ها بر جامعه‌ی مسلمین بحث كنیم كه بحث حقی است و انصافاً هم علمای علم كلامِ شیعه دلایل غیرقابل خدشه‌ای بر حقانیت اهل البیت(ع) در این مورد طرح کرده‌اند، ولی یک وقت موضوعِ محبّت به آن خاندان مطرح است، البته حاكمیت امام یكی از شئون ولایت اوست ولی چنانچه در موضوع وِلایت ائمه(ع)، خود را در حد حاكمیت آن عزیزان محدود كنیم از نتایج و كمالات بسیاری خود را محروم كرده‌ایم. البته این مسلّم است که اگر اعتقاد به حاكمیت امام معصوم نداشته باشیم عملاً اعتقاد به حاكمیت غیر معصوم را پذیرفته‌ایم و این همان پذیرش حاکمیت باطل است به جای حاکمیت حق. ولی عرض بنده این است كه از راه بررسی عمیق مسئله‌ی حبّ اهل البیت(ع) علاوه بر پذیرش و اطاعت از معصوم یك نحوه هماهنگی و نزدیكیِ روحی با آن ذوات مقدس به میان می‌آید و در این حالت است كه انسان از عمق قلب، از غیرمعصوم فاصله می‌گیرد و از این طریق راه نزدیك‌شدن به سایر مسلمانان، و واردكردن آن‌ها در عالَم اهل‌البیت(ع) از طریق طرح حبّ آل محمد(ص) عملی است. زیرا حبّ اهل‌البیت(ع) در متون دینی اهل سنت پایگاه خوبی دارد که متأسفانه تحلیل درستی از آن ندارند. حال اگر بتوانیم موضوع را درست طرح کنیم به برکت محبّت به اهل‌البیت(ع) جهان اسلام را به جهانی یک پارچه زیر ولایت ائمه معصومین(ع) تبدیل خواهیم کرد و از فتنه‌ی امویان که هزار و چهارصد سال است جهان اسلام را گرفتار اختلاف کرده‌اند رها می‌شویم.
امام خمینی(ره) در اول وصیت‌نامه‌ی الهی‌سیاسی خود می‌فرمایند: «حدیث ثقلین حجّت قاطع است بر جمیع بشر به‌ویژه مسلمانان مذاهب مختلف و باید همه‌ی مسلمانان كه حجّت بر آن‌ها تمام است جوابگوی آن باشند».
امام(ره) در واقع از متونی استفاده می‌كنند كه در بین خودِ مسلمانان اهل سنت پایگاه دارد و زمینه‌ی پذیرش آن نیز فراهم هست، عملاً در وصیت‌نامه‌ی خود به همه‌ی مسلمانان می‌گویند بیایید بنشینیم ببینیم این دو گوهر گرانبهایی كه پیامبر(ص) فرمودند تا زمانی كه به آن‌ها متمسك شوید، خطر انحراف در شما نیست، چیست؟ و چرا تا حالا از آن‌ها غفلت كرده‌ایم؟ جز این است كه یكی از آن ثقلین عترت پیامبرند كه قرآن می‌فرماید آن‌ها را محبوب خود قرار دهید و در راستای این محبوبیت، دل در طاعت آن‌ها بگمارید تا به جامعه‌ی آرمانی كه بشریت سخت به دنبال آن است، برسید؟ آیا بشریت با حاكمانی كه از آن‌ها می‌ترسند می‌توانند كارشان را جلو ببرند، یا کار بشر با حاكمانی كه محبوب دل مردم‌اند جلو می‌رود؟ فكر می‌كنم اگر از طریق حب اهل البیت(ع) وارد شویم مسلمانان به هم نزدیك می‌شوند وشیعه به‌واقع به مقصدی كه دنبال آن است دست می‌یابد. نمونه‌اش هم محبّت و ارادت بزرگان اهل سنت به امام خمینی(رض) بود، شیخ احمد یاسین رهبر روحانی نهضت انتفاضه‌ی فلسطین یا شیخ سعید شعبان عالم برجسته‌ی لبنانی با این‌كه هر دو از اهل سنت بودند، در حد بسیار زیاد به امام‌خمینی(رض) ارادت می‌ورزیدند. همه‌ی این‌ محبّت‌ها به جهت روحیه و روش امام‌خمینی(رض) بود كه می‌خواستند گمشده‌ی جهان اسلام را به آن‌ها برگردانند و جهان اسلام هم آماده است، منتها به همان روش قرآن، یعنی توجه به «مودّت فی‌القربی» ولی نه به روش صوفیانه كه به حاكمیت معصوم منجر نشود، بلكه به روشی که به حاكمیت كسانی منجر شود كه باید طبق وظیفه‌ی دینی به آن‌ها مودّت و محبّت ورزید. این روش بحمدالله دارد شكل می‌گیرد و علمای ما برای تحقق آن سرمایه‌های خوبی دارند كه امیدوار كننده است. در كشورهایی مثل مصر و تونس و مراكش و الجزایر و سومالی و...زمینه به شكلی كه عرض كردم به‌خوبی فراهم است. آن‌ها ناراحت می‌شوند اگر بگوییم ما شیعیان بیشتر از شما محبّ اهل البیت(ع) هستیم، ولی متأسفانه آن بصیرتی که روشن کند پذیرفتن محبّت اهل البیت(ع) لوازمی دارد مورد توجه قرار نگرفته و حاكمان جور و آخوندهای درباری، موضوع را در غفلت نگه داشته‌اند. عبدالباسط قاری قرآنِ مشهور مصری در زندگی‌نامه‌اش می‌گوید: هر وقت می‌خواستم بروم در رادیوی مصر قرآن بخوانم، اول می‌رفتم زینبیه و به حضرت زینب(س) توسل می‌جستم و بعد به استودیو جهت قرائت قرآن می‌رفتم. همین حالا هم كه به مسجدالنبی مشرّف شوید، می‌بینید اطراف آن اسم ائمه معصومین(ع) در آثار بنا شده از دولت عثمانی نوشته شده است، چون حبّ این ذوات مقدس را بر خود واجب می‌دانند. آن خطاطی كه اسامی ائمه را در اطراف فضای بازِ داخل مسجدالنبی نوشته، ازجمله اسم حضرت مهدی(عج) را هم نوشته است و آن‌وقت می‌دانید كه لقب حضرت مهدی، محمد است و این خطاط طوری این دو را با هم نوشته است كه هم مهدی خوانده می‌شود و هم محمّد و هم «حی»، یعنی این مهدی هم اكنون هم زنده است، در حالی‌كه عقیده‌ی اكثر اهل سنت این است كه بعداً آن حضرت متولد می‌شوند. خدا نویسنده‌ی آن را رحمت كند، ولی متأسفانه در سفر اخیر که بنده مشرف شدم دیدم آن کتیبه را تغییر داده‌اند و کتیبه‌ای را جایگزین کرده‌اند که فقط اسم مهدی بر آن نوشته‌ شده است. به هر صورت توجه به اهل البیت(ع) در بین مسلمانان دنیا پذیرفته شده است.