ائمهی معصومین(ع) از انجایی که مظهر محبّت الهی به خلقاند، شیفتهی آناند که دست ما را بگیرند، ولی ما باید حداقل شرطی را که لازمهی این دستگیری است داشته باشیم و به همین جهت در بهدستآوردن آن حداقل شرط به ما دستوراتی میدهند. یکی از آن دستورات که انسان را از تنبلی و سستی بیرون میآورد و وارد حیات معنوی میکند مواسات اخوان و تقویت روحیه ای است که برادران خود را بر خود مقدم بداریم و از دست و زبانمان هیچ ظلمی بر احدی روا مداریم و این از اولین شروط است. غم فلسطینیان را خوردن و هر کاری که از دستمان برآمد برای آن ها انجام دادن، یکی از راههای ورود به آسمان و ارتباط با ذوات مقدس ائمهی طاهرین(ع) است، مراعات حقوق برادران دینی دریچهی ارتباط با خدا و حقایق الهی است. امام صادق(ع) در همین حدیث بارها به اصحابشان در مورد رعایت مردم سفارش میکنند، چون امام راه سیر به عالم بالا را در این عمل میدانند، یک جا میفرمایند: «اَلْماشی فِی حاجَةِ اَخیهِ کَالسّاعی بَینَ الصَّفا وَ الْمَروَه، وَ قاضی حاجَتِةِ کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِه فِی سَبیلِ اللّهُ یوْمَ بَدْرٍ وَ اُحُدٍ وَ ما عَذَّبَ اللّهُ اُمَّةَ اِلاّ عِنْدَ اسْتِهانَتِهِمْ بِحُقُوقِ فُقَراءِ اِخْوانِهِم»؛(84) ای پسر جندب؛ آنکس که در راه برآوردن حاجت برادرش گام بردارد عملش همچون سعی بین صفا و مروه است - که سیر از مروهی دنیا به سوی صفای عالم معنا است - و آنکس که نیاز حاجتمندی را برآورده سازد کارش همچون کار شهیدی است که در راه خدا در جنگ بدر و احد شهید شده - این عمل، او را به مقام فنا میرساند تا بدون حجاب، با غیب ارتباط برقرار کند- و خداوند هیچ امتی را جز به جهت بیاعتنایی و سبکشمردن حقوق فقرائشان عذاب نکند.
ملاحظه کنید چگونه حضرت راه ارتباط با ذوات قدسی را داشتن روحیهای میدانند که نگران وضع مردم باشد و با توجه به امور مردم خود را آمادهی تجلی نور ولایت ائمهی معصومین(ع) نماید، باید روحیهی ظلم به مردم کاملاً در جان ما خشکیده شود و راضی نباشیم یک ذره ظلم از طرف ما به احدی برسد. چنانچه امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «واللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه...»؛(85) بهخدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه كه در زیر آسمانها است به من بدهند تا در بارهى مورى ستم كنم و پوست جوى را كه در دهن دارد از او بگیرم و نافرمانى خدا را كنم چنین كارى نخواهم كرد.
چگونه برایتان پیش آمده که وقتی متوجه شدید خدا هست میتوانید دل خود را متوجه خدا نمایید، چون دل انسان توان و استعداد آن را دارد که به خدا توجه کند، اگر موانع را برطرف نماید خود به خود آن توجه واقع میشود. این مسئله در عین عجیب بودن، برای انسان سخت نیست، چون وقتی دل را از حجابها آزاد کرد و آن را بیدار نمود، مییابد که آن بیداری منجر به توجه قلب به خدا شد و با توجه به خدا همهی آنچه را به دنبالش بود بهدست آورد، چیزهایی را که در ابتدا تصور آن را هم نمیکردید، برایتان پیش آمد. اینکه میگویند یاد خدا کارها خواهد کرد، یاد خدا همین توجه قلبی به حضور حق است، بقیهی برکات با توجه قلبی به حق یکی بعد از دیگری بر جان انسان سرازیر میشود. دل همینکه تا مرز توجه به حق جلو رفت و موانع را پشت سر گذاشت، مییابد که نور آمد. در حالی که در ابتدا نمیتوانست تصور کند تجلی نور حق بر قلب یعنی چه، چون فکر میکرد خودش میخواهد آن نور را به قلب خود بیاورد، در حالیکه آن نور بود، باید موانع تجلی آن را برطرف میکرد، مثل آنکه ما پرده را عقب میزنیم تا نور خورشید جلوه کند. همین موضوع در بارهی امکان تجلّی نور ولایت ائمهی طاهرین(ع) بر قلب انسانها مطرح است.