تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

شرط تحقق عشق واقعی

عشقِ انتزاعی و مفهومی، همان فکر و معنی عشق است نه خود عشق، عشق به حق بی‌واسطه نمی‌شود و آن واسطه هم باید الهی باشد وگرنه انسان گرفتار عشق سرگردان و وَهمی می‌شود. به همین جهت باید گفت: اگر انسان معصومی در عالم نباشد، عشق واقعی لگدمال می‌شود. ما از نظر ساختار وجودی و سرشتی که داریم نمی‌توانیم به انسان‌های محدود عشق بورزیم. البته عصمتِ وجود مقدس ائمه‌ی معصوم(ع) طوری است که آن‌ها کسی را به خود مشغول نمی‌کنند بلکه در تمام حرکات و گفتار نمایش حق‌اند و عملاً ما از طریق واسطه‌هایی که خداوند فرموده‌ به آن‌ها مودّت بورزید، از طریق محبّت و مودّت به آن‌ها به محبّت و مودّت به حق نائل می‌شویم تا شور واقعی که باید در زندگی باشد صورت فعلیت به خود بگیرد و هدف زندگی فراموش نشود هدفی که حافظ در باره‌اش گفت:
عاشق شو ارنه، روزی کار جهان سرآید

ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی

می‌گوید اگر دلت را حرکت ندهی و فقط با فکر و یا به جهت ترس از آتش و یا طمع بهشت زندگی دینی کنی، آن دینداری شور ندارد و نمی‌توانی خودِ مادون خود را در آن ذوب کنی و به آن خودِ برتری که مقصد اصلی زندگی زمینی است، دست یابی. اگر آن عشق پیدا نشود اصلاً نمی‌فهمی چرا روی زمین آمده‌ای. همین طور که گاهی برای بعضی‌ها این سؤال پیش آمده که چرا خدا ما را خلق کرد؟ ملاحظه کنید که وقتی انسان به مقصد حقیقی نرسد، کل زندگی‌اش برایش زیر سؤال می‌رود. حالا اگر کسی به محبّت حقیقی نرسد، کل زندگی برایش بی‌معنی می‌شود. این است که باید متوجه بود همه‌ی انسان‌ها بدون استثناء در زندگی احتیاج به یک نمونه‌ها‌ی اعلائی دارند که در انسانیت در اوج کمال باشند و هرکدام کمال نهایی انسان را در موقعیت‌های مختلف بنمایانند، این نیاز را عقل هم تأیید می‌کند. بالأخره انسان می‌خواهد بداند بهترین نحوه‌ی بودن برایش چگونه است که باید به آن برسد و جهت شخصیت، نحوه‌ی زندگی، تفکر، ایمان و حدود و کیفیات صفاتش را با آن نمونه‌های اعلا بررسی کند. انسان می‌خواهد بداند چقدر باید به فرزندش محبّت بورزد، چقدر باید غذا بخورد و چقدر باید بخوابد؟ آیا ممکن است این مطالب را انسان نیاز داشته باشد و خداوندِ حکیم آن را بی‌جواب گذارده باشد؟ خداوند با وجود پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) که به انسان معرفی کرده، این نیازها را جواب داده است، پس بدیهی است که انسان برای این که به سؤالات اساسی در زندگی جواب دهد باید یک نمونه‌ی اعلا در مدّ نظر خود داشته باشد که با توجه به آن، موقعیت خود را بررسی کند.