جزئیات و آثار محبّت به خدا از طریق محبّت به پیامبر(ص) و ائمهی معصومین(ع) آنقدر عظیم است که در قالب الفاظ نمیگنجد و حتی اگر هم اهل محبّت به این خاندان بخواهند چیزی از آن محبّت بگویند، الفاظ ظرفیت ارائهی آنچه در دل دارند را ندارند، همینقدر هست که انسان وقتی امام معصوم را محبّوب خود گرفت، او را در همه چیز بر خود مقدم میدارد و او را برمیگزیند و در این راستا هر آنچه را امامش میخواهد میپسندند و این عالیترین هدایت ممکن است، زیرا میل و ارادهی او در مسیر انتخاب صحیحترین اعمال قرار میگیرد آن هم از طریق محبّت، که موجب راحتی جان است و نه از طریق تکلّف که در انجام امور احساس سختی کند. به گفتهی حافظ:
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
انسان در مسیر محبّت به امام معصوم میخواهد بداند خواست او چه چیز است تا همان را عمل کند و راحتی و آرامش دل خود را در آن مسیر میجوید، همان که حافظ در رابطه با آن گفت:
گر نثار قدم یار گرامی نکنم
گوهر جان به چه کار دگرم باز آید
موضوع محبّت به علی(ع) و فرزندان حضرت(ع) موضوعی بوده که در زمان رسول خدا(ص) حضرت بر آن تأکید فراوان داشتند. ابن عباس نقل میکند که رسول خدا(ص) نظر کردند به علی(ع) فرمودند: «أَنْتَ سَیِّدٌ فِی الدُّنْیَا وَ سَیِّدٌ فِی الْآخِرَةِ مَنْ أَحبّكَ فَقَدْ أَحبّنِی وَ حبیبِی حبیبُ اللَّهِ وَ مَنْ أَبْغَضَكَ أَبْغَضَنِی وَ مُبْغِضِی مُبْغِضُ اللَّهِ وَ الْوَیْلُ لِمَنْ أَبْغَضَكَ بَعْدِی»؛(99) تو بزرگ دنیا و آخرتى، هركس تو را دوست دارد همانا مرا دوست داشته و دوست من دوست خداست و هركس تو را دشمن دارد همانا مرا دشمن داشته و دشمن من دشمن خدا است پس واى بر آنكس كه تو را بعد از من دشمن دارد. علت آن تأکیدها هم روشن است، چون علی(ع) و سایر ائمه(ع) وَجه الله هستند و مسیر محبّت الهی را برای انسان می گشایند.
حضرت باقر(ع) قاعدهای را مینمایانند، تا به خوبی بتوانیم جایگاه محبّت اهل البیت(ع) را بشناسیم، حضرت میفرمایند: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِیكَ خَیْراً فَانْظُرْ إِلَى قَلْبِكَ فَإِنْ كَانَ یُحبّ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفِیكَ خَیْرٌ وَ اللَّهُ یُحبّكَ وَ إِذَا كَانَ یُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ یُحبّ أَهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فِیكَ خَیْرٌ وَ اللَّهُ یُبْغِضُكَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحبّ»؛(100) هرگاه مىخواهى بدانى در توخیرى هست به دلت نگاه كن اگر بندگان مطیع خدا را دوست مىداری و معصیتكاران را از خود طرد مىكنی در تو خیرى وجود دارد و خداوند تو را دوست مىدارد. اما از آن طرف اگر مشاهده كردى که دلت همواره با معصیتكاران مىباشد و به آنها تمایل دارد و با دوستان خدا و اهل طاعت بغض و كینه نموده و آنها را دوست نمىدارد، بدان در تو خیرى نیست و خداوند دشمن تو مىباشد و حقیقت آن است که آدمى با كسى كه دوست دارد محشور میشود.
این نوع روایات جهت روشنشدن این مطلب است که چرا جواب دوستداشتن حقیقی فقط انسان معصوم باید باشد- انسانی که افق برتر انسانها است- و به همین جهت عرض نشد جواب دوستداشتن حقیقی، خدا است با اینکه اصل همهی دوستداشتنها باید به خدا ختم شود ولی نباید از این قاعده غفلت کرد که راه محبّت به انسان معصوم که حقیقت انسانی است، مسیری است که انسان، آمادهی ارتباط با انوار الهی میشود، زیرا انسانیت ما با ارتباط قلبی با انسان کامل تغذیه میگردد، همانطور که تشنگی ما با تری کامل که همان آب است تغذیه میشود. درست است که آب را خدا خلق کرده ولی خودش ما را برای رفع تشنگی به آب وصل نموده است. براساس همین قاعده هم خداوند به پیامبرش میفرماید: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحبّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبّبْكُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»؛(101) بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى كنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است.