در روایت قدسی که حضرت حق میفرماید: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفیّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اُعْرَف»؛(150) من گنجی مخفی بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق کردم تا شناخته شوم.
ملاحظه میفرمائید که انگیزهی خلقت عالم را موضوع «حبّ» شناخت خود قرار داده و میفرماید: هدف خلقت خلق این است که توسط خلق شناخته شوم. حالا آیا با افراد معمولی که سادهترین مسائل معنوی را هم نمیتوانند بشناسند خدا شناخته میشود؟ یا باید کسانی باشند که به واقع در تمام حرکات و گفتارشان نمایش حق باشند و این افراد جز معصومین(ع) نخواهند بود؟ پس اولاً: فلسفهی خلقت و هدف خلقت، ظهور معصومین(ع) است. ثانیاً: جریان خلقت به طریق محبّت محقق شده و حضرتِ حق نظر «حبّی» به آن ها داشته است.
وقتی روشن شد مقصد خلقت آنهاییاند که حق را نمایش میدهند تا بشر با نظر به آنها، حق را بیابد پس اگر انسان بخواهد خود را در مسیر محبّتی قرار دهد که از حق شروع شده است، باید به چنین انسانهایی محبّت بورزد، تا اولاً: حق را بشناسد، ثانیاً: در مسیر محبّتی قرار گیرد که حق به آنها دارد. چون خداوند میفرماید: دوست داشتم شناخته شوم. پس با نظر به انسانهای کاملی که نمایش حقاند، حق شناخته میشود و این نوع شناختن را دوست دارد، باید با نظرِ محبّت به انسانهای کامل در محبّت به حق وارد شویم. دوباره عنایت بفرمائید در این حدیث شریف خداوند میفرماید: «فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَی اُعْرَف»؛ خلق را آفریدم تا شناخته شوم. باید از خود پرسید از طریق کدام مخلوق است که پروردگار عالم به معنی واقعی آن شناخته میشود؟ آیا جز این است که باید کسانی باشند که با توجه به آنها انسانها متوجهی اسماء الهی شوند و آنها آینهی تمام نمای پروردگار عالم باشند؟
با برهان فلسفی میتوان فهمید خدا هست ولی معرفت به خدا و لقای حق چیز دیگری است که از طریق مظاهر ممکن است، آن هم مظاهری که به طور کامل بتوانند حق را نشان دهند وگرنه با مظاهری که بعضی از کمالات حق را مینمایانند، معرفت ما به خدا ناقص خواهد بود. باید کسانی باشند که نمایش کامل اسماء الهی باشند و دل ما را متوجه حق بکنند و لازمهی آن این است که بتوانیم با مودّت به آنها، مسیر معرفت واقعی به حق را طی کنیم. قبلاً عرض شد بدون محبّت، توجه تامّ و همهجانبه پدید نمیآید. پس خلقت ما انسانها وقتی معنیدار میشود که در زندگی توجه به معصومین و محبّت به آنها اصل قرار گیرد و لذا باید چنین محبّتی را در جان خود جای دهیم.