خداوند با توجه به ساختار وجودی انسانها به آنها خبر داد اگر میخواهید محبّتتان را درست خرج كنید و آن را به درستی جهت دهید، انسانهای معصومی در این عالم هستند که برای شما امکان جهتدهی و مدیریتِ محبّتهایتان را ممکن میسازند، باید به آنها مودّت و محبّت بورزید و از این جهت فرمود، اجر رسالت من مودّت فیالقربی است تا این محبّت در بستر رسالت و شریعت مدیریت شود و گرفتار محبوبهای وَهمی نشویم.
وقتی انسان توانست به جای محبّت به دنیا و لوازم آن، محبّت را به جایی منتقل کند که به شکل واقعی جواب آن را میدهد و بهواقع کسانی هستند که به جهت عصمتی که در شخصیتشان هست، ارزش محبّتورزیدن دارند، شکوفایی و امیدواری و نشاط در زندگی انسان شروع میشود، بهخصوص که در این راستا پروردگار خود را نیز راضی کردهایم و با جلب رضایت پروردگار، تمام بهشتها در قلب انسان شکوفا میگردد، چون با ظهور چنین رضایتی راه ارتباط با خدا گشوده شده و گویا انسان برای ارتباط با خدا بال میگشاید و در این حین چیزی جز یقین در میان نخواهد ماند و این همان معجزهی محبّت و مودّت است.
از مسیر مودّت به انسانهای معصوم که نمایش کمالات الهی هستند و آیت کبرای خداوند میباشند، راه عشق به خدا گشوده میشود، چون امامان معصوم(ع) مطلق کمال در موطن انسانیتاند و عشق به آنها امکان انتقالِ عشق به کمال مطلق را در انسان پدید میآورد و آنهایی که حقیقتاً در وادی عشق وارد شدهاند و با عشق الهی به حرکت در آمدهاند بر این نکته تأکید دارند که راه عشقِ به خدا از طریق عشق به آیات کبرای او ممکن است. از این رو مودتورزیدن به اهلالبیت(ع) سبب میشود که اولاً: از عشق محروم نمانید، ثانیاً: گرفتار عشقهای وَهمی و ناقص نگردید.
عشق به موجود کامل عشق حقیقی است و انسان را راه میبرد و به انتها میرساند و تمام وجود او را به ادبِ با معشوق دعوت میکند که در بندگی تمام به نمایش میآید و شریعت الهی به عنوان راه رسیدن به محبوب، با ارزشترین هدیهی خدا میگردد و امامان معصوم(ع) به عنوان راههای متعین برای انس با محبوبِ قلب و جان انسان مورد مودّت و محبّت قرار میگیرند، و با رؤیت سیرهی آن ذوات مقدسه، دل از مستوری و حجاب آزاد میشود.
عاشق نه در سودای تملک است و نه در طلب ماندن، میخواهد یک چیز بماند و آن محبّت به معشوق و این در کربلا واقع شد، چون همهچیز برای وقوع چنین عشقی فراهم بود، از معصوم بودن محبوب، تا دستور الهی برای تعلق محبّت به نزدیکان رسول خدا(ص)، و از معجزهی عشق بود که اصحاب امام حسین(ع) توانستند در فداکاری سبقت بگیرند. آیا عشق به آن صورت که در کربلا نسبت به امام حسین(ع) و یا نسبت به سایر ائمه(ع) به خصوص نسبت به علی(ع) ظاهر شد، در جای دیگری صورت عملی به خود گرفت؟
شریعت وسیلهای است تا ما با انجام وظایف دینی كه خدا به عهدهمان گذاشته، خدای خود را راضی كنیم. چون دلمان میخواهد خدایمان را راضی كنیم و چون خدا میداند بشر نیاز دارد كه پروردگار خود را راضی كند شریعت را فرستاد و انسانهای مؤمن هم متوجه شدند كه با انجام وظایف و فرایض، محبوب خود را راضی میكنند. حال انسان مؤمن در راستای بهدستآوردن رضایت خدا بود كه شنید خداوند به پیامبرش(ص) میگوید: بگو در امر جوابگویی به رسالت من یک چیز بیشتر در میان نیست و آن مودّت فیالقربی است كه جزیی از دینداری است و راهی است برای اینکه دینداری شما صورت حقیقی بگیرد، «فَهُوَ لَكُمْ» و آن مودّت برای کمال خودِ شما است و جزیی از راه دینداری است و آنهایی که میخواهند حق شریعت الهی را ادا کنند به حكم خدا به ذی القربی محبّت بورزند، محبّتی که خداوند به صورت فطری در جان انسانها نهادینه کرده است.
انسان بدون آنكه تصورش را بكند، چون وارد فرهنگ محبّت به انسانهای معصوم شد، ناگهان میبیند چه بركات غیر قابل تصوری از این محبّت نصیبش میشود، دیگر حتی نمیگوید: «خدا در قلب من است» بلکه متوجه میشود «او در قلب خداوند است» و دیگر قصهی اینکه خود را به حضور خداوند ببرد به این موضوع تبدیل میشود که خداوند بندهاش را به حضور میبرد و در آن مسیر هرلحظه کمالی از خود را به او مینمایاند، زیرا در منظر خود امامانی را مییابد که تمام زندگی آنها، نمایشِ حضور خداوند است، و در رابطه با آن حضور گزارش میدهند که: «لَنا حالاتٌ مَعَ اللّهِ هُوَ فِیها نَحْنُ وَ نَحْنُ فِیها هُوَ وَ مَعَ ذلِكَ هُوَ هُوَ وَ نَحْنُ نَحْنُ»؛(21) ما را با خداوند حالاتی است که او در آن حالت مائیم و ما در آن حالت اوئیم و مع ذلک او، اوست و ما، مائیم.