تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت(ع)
اصغر طاهرزاده

یک راز بزرگ

در زیارت جامعه با توجه به مقام واسطه‌ی فیض‌بودن ائمه(ع) می‌گویی: «وَ عَیْبَةِ عِلْمِهِ»؛ سلام بر شما كه محل علم خدائید. فراموش نفرمائید كه خدا مخلَصین را برای خود پروریده تا مظهر صفات او باشند و از طریق آن‌ها، صفات حضرت حق ظاهر گردد و راه مردم به سوی خدا به نمایش در آید و لذا در ادامه می‌گویی: «وَ حُجَّتِهِ وَ صِراطِهِ وَ نُورِهِ»؛ سلام می‌دهی به کسانی كه حجت خدا و صراط او و نور اویند، از طریق آن‌ها خداوند به بندگانش می‌گوید اگر می‌خواهی ملاک رضایت و عدم رضایت چگونه است، به آن‌هایی كه حجت من‌اند نظر کن، همان‌هایی که صراط و مسیر رسیدن بندگان به خداوندند و نور او را می‌نمایانند، راستی اگر مظاهر نوری خدا نبودند بشریت از کجا می‌توانست خدا را بشناسد؟ و وقتی قرآن فرمود: یك عده‌ای مخلَص‌اند و شیطان هم روی این‌ها نمی‌تواند تأثیر بگذارد، راز بزرگی را برای بشریت آشکار نمود، همان رازی که حضرت باقر(ع) در موردش فرمودند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا یَكُونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّى یَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ یَنْظُرَ اللَّهُ إِلَیْهِ فَلْیَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ(ع) وَ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ یَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّه‏»؛(227) هركه مسرور مى‏شود از این‌كه بین او و خدا حجابى نباشد تا خدا را ببیند و خداوند نیز او را مشاهده كند باید آل محمّد(ع) را دوست بدارد و از دشمنانشان بیزار باشد و پیرو امام از آل محمّد(ع) گردد، اگر چنین بود خدا را مى‏بیند و خدا نیز او را مى‏بیند. فکر می‌کنم تأمل بر روی این حدیث شریف به‌واقع اسرار زیادی بر جان انسان می‌گشاید و تدبّر در آن را به عهده‌ی عزیزان می‌گذارم.
پس عده‌ای در مقام مخلَص هستند كه صراط و نور خدایند، با حركات و سكنات و گفتارشان صفات و كمالات خدا را نشان می‌دهند و می‌توان از منظر آن‌ها صفات و اسماء خداوند را به تماشا نشست، همان نکته‌ای که علی(ع) در آن رابطه در وصف خود فرمودند: «أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا بَابُ اللَّه‏»؛(228) من چشم خدا در بین بندگان و دست خداوند و در قرب خدا و باب او هستم. آدم وقتی به اعمال و گفتار این ذوات مقدس توجه می‌كند، متوجه می‌شود یقیناً نوری خاص پشت گفتار و رفتار آن‌ها هست، وگرنه انسان به خودی خود و با تفكر و تعقل نمی‌تواند تا این‌جاها جلو بیاید.
شیعه‌ چقدر هوشیاری به خرج داده که مصداق‌ مخلَصین را پیدا کرده و در مقابل آن‌ها اظهار می‌دارد «اَشْهَدُ اَنَّكُمُ الْاَئِمَّةُ الرّاشِدوُنَ الْمَهْدِیُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفُونَ الْمُطیعُونَ الْقَوّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعامِلُونَ بِإِرادَتِهِ»؛ می‌گوید: شهادت می‌دهم آن كسانی كه در قرآن، آدرسشان را به ما به عنوان مخلَصین داده شمایید. امامانی هدایت‌گر و رشددهنده و معصوم و بزرگوار و مقرّب و متّقی و صادق و برگزیده و مطیع حق و نمایش امر الهی و عامل به هر آنچه خدا اراده کرده است در بین بشریت. به خود می‌گوئیم اگر اهل بیت پیامبر(ع) آن مخلَصینی كه در قرآن خبر از آن‌ها داده‌است، نیستند، پس چه كسانی می‌توانند در چنین مقامی باشند؟ در حالی که پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: « وَ لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْت‏»؛(229) هر چیزى بنیادى دارد و بنیاد اسلام دوستى ما خاندان است‏.آیا این محبت، جز محبت فی‌الله است که چون اهل‌البیت(ع) مظاهر کمال خداوندند، محبت به آن‌ها عین محبت به خداوند و موجب ورود به دینداری واقعی می‌شود؟ همان نوع از دینداری که حضرت باقر(ع) در موردش فرمودند: «اَلدّین هُوَ الْحُبّ»؛ دین فقط در دوست‌داشتن خلاصه می‌شود و دوست‌داشتن اهل‌البیت(ع)، دوست‌داشتن آن چیزی است که دوست‌داشتنی است یعنی دوست‌داشتنِ کمال مطلق، چون امامان «وجه الله» هستند و از طریق آن‌ها با انوار الهی روبه‌رو می‌شویم. لذا حضرت باقر(ع) فرمودند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ وَجْهُهُ...»؛(230) به‌خدا قسم ما وجه اللّه هستیم.
چنانچه قلب‌ را متذکر موضوع مخلَصین بکنیم با اندک بررسی و تحقیق متوجه می‌شویم مصداق مخلَصین در حال حاضر که در صحنه‌ی هدایت بشریت نقش اصلی را دارد، جز اهل البیت پیامبر(ع) کسان دیگری نمی‌توانند باشند. در واقع در زیارت جامعه‌ی کبیره اعلام می‌داریم ما به این نتیجه رسیده‌ایم آن‌ کسانی كه باید به دنبالشان باشیم و در قرآن از وجود آن‌ها خبر داد، چنین خصوصیاتی دارند و جز شما اهل‌البیت کس دیگری نیست. وقتی پذیرفتیم که طبق خبر قرآن مخلَصین در این عالم هستند و نیز می‌فرماید: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً»؛(231) من همواره خلیفه‌ای در زمین قرار می دهم که مقامش، مقام پذیرش و ارائه‌ی همه‌ی اسماء الهی است، دیگر شک نمی‌کنید که همواره باید چنین انسان‌هایی در هر دوره‌ای باشند که مصداق کامل نمایش وظیفه‌ی الهی هر انسانی می‌باشند، چون شیطان نگفت همه را گمراه می‌كنم مگر مرسلین را، اگر چنین می‌گفت می‌پذیرفتم فقط پیغمبرها مخلَص‌اند. آری مسلّم انبیاء الهی جزء مخلَصین هستند، ولی فقط انبیاء نیستند که در مقام مخلَصین قرار دارند. بلکه بحث بر سر خلیفه‌ی خدا بود که شیطان گفت همه را گمراه می‌کنم مگر مخلَصین را، پس هرکس بتواند به عنوان خلیفه‌ی خدا حامل همه‌ی اسماء الهی باشد، مصداق مخلَصین است و تا آخر تاریخ حضور چنین افرادی ادامه دارد و وظیفه‌ی ماست با شناخت خصوصیات آن‌ها حجّت‌های خدا روی زمین را گُم نکنیم. آیا هیچ‌کدام از صحابه‌ی پیامبر(ص) اظهار داشتند: «نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ وَ نَحْنُ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیِهِ وَ نَحْنُ أَرْكَانُ تَوْحِیدِهِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ سِرِّه‏»؛(232) مائیم دریچه هاى علم خدا، و مائیم راه مستقیم و محل علم او و مائیم بازگوكننده و شرح دهنده‌ی وحى خدا و استوانه‏هاى اصلى كاخ توحید او و مائیم جایگاه سرّ او؟ در حالی که حضرت سجاد(ع) آن انسان‌ عابد و صادق چنین اظهاراتی دارند آیا می‌توان گفت: ادعا می‌کنند؟