تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

راهی به سوی بلوغ انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال: جنابعالی در کتاب «امام خمینی(ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» صفحه 351 می‌فرمائید:
«ما هنوز گمان می‌کنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به وقوع پیوسته که می‌توانیم در جزیره‌ای به نام ایران با آن به سر ببریم و به همین جهت نیازی نمی‌بینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریان‌ها باز تعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعه‌ی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم. و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم زیرا نه خود را مجهز به سعه صدری کرده‌ایم که در آینده به آن نیازمندیم و نه تلاش می‌کنیم جامعه را از دو قطبی بودن بین جناح‌هایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم؛ همچنان اسیر جناح‌بندی‌های گذشته هستیم، زیرا معنای حضور در آینده‌ای را که در میان سایر ملت‌ها برای ما رقم خورده است متوجه نمی‌باشیم.»
شما در متن فوق توجه می‌دهید که افق انقلاب اسلامی تا کجاها است و موضوع را برمی‌گردانید بین اصحاب انقلاب و این که ابتدا نسبت‌شان با خودشان چگونه باید باشد. در صفحه 350 همان کتاب تحت عنوان «وظیفه بزرگ» متذکر می‌شوید: وظیفه بزرگ ما در این دوران دو چیز است، یکی آن که ظرفیت‌های زمانه خود را بفهمیم که این به خودی خود جای بحث جدی دارد و دوم این که بفهمیم به خطر انداختن خود در این زمان با نفی هر گونه انانیّت و شهرت ممکن است. نفی همان عنوان‌هایی که زیر سایه گروه و کانون و حزب برای خود شکل داده‌ایم. به همین جهت در صفحه 348 همان کتاب تحت عنوان «مهم‌ترین فداکاری امروزِ ما» تأکید می‌کنید بیشتر از آن نوع فداکاری که در دوره دفاع مقدس پیش آمد باید از این به بعد پیش آید و مهم‌ترین سرمایه در این مسیر سرمایه‌های فرهنگی ما است که در متونی مثل دعای شریف مکارم الاخلاق نهفته است. می‌فرمایید: در این دعا و در این متون و امثال آن، دعا کننده احساس می‌کند در نسبت‌اش با دیگران باید تحولی عظیم به وجود بیاید تا به هدف اصلی خود برسد.
شما مکرر روی این موضوع دست گذاشته‌اید و تأکید کرده‌اید که همه سرمایه‌های انقلاب باید دیده بشود و ما با سعه‌ی صدری که فوق‌العاده متعالی است، باید بتوانیم همدیگر را در جایگاهی که در این تاریخ داریم، ببینیم و ناظر به جایگاه هرکس در رابطه با اهداف بزرگ انقلاب اسلامی، از اختلاف‌های جزئی عبور کنیم. معتقدید با افرادی که بالأخره در این انقلاب نقش داشته و به یک نحوی نامشان جزء اصحاب انقلاب آورده شده و حالا احساس می‌کنیم زاویه‌هایی با انقلاب دارند - در عین آن که مخالفت مستقیم ندارند - باید تعامل داشت و معتقدید همان‌طور که ائمه‌(ع) بین خلفا با معاویه و مروانِ حَکَم فرق می‌گذاشتند، اصحاب انقلاب را هم با همه تفاوتی که دارند نباید مثل معاندین نگاه کرد. تأکیدی که شما در این موضوع دارید با یک نقطه ابهام روبرو است که ما تا کجا باید با این نوع افراد و جریان‌ها کنار بیاییم تا جای نقد جریان‌های مقابل و معاند گم نشود و متهم به سکولاریسم از یک طرف و لیبرالیسم از طرف دیگر نشویم.