وقتی روشن شد ما هویت دینی خود را تنها در ذیل تاریخی میتوانیم به ظهور برسانیم که حضرت روح الله(ره) گشوده است، باید بدانیم برای زمینهسازی افقهایی که انقلاب اسلامی میخواهد در تاریخ بگشاید، لازم است حرکت پیشتازانه داشته باشیم آن هم در شرایطی که نه ابزارهای دستیابی به آن افقها را داریم و نه حتی تصویری روشن و عینی از آنچه بنا است رخ بدهد، مگر به اجمال. البته اگر نسبتِ خود را با شخصیت اشراقی امام درست تعریف کردیم و اگر نگاهمان نسبت به امام از جنس نگاهی شد که مقام معظم رهبری«حفظهالله» از امام یافتهاند، مثل رهبری عزیز در سختترین شرایط، حتی در کوران جنگ نرم با فرهنگ غربی، بهترین تصمیمات را میگیریم، بدون آن که مرعوب برنامههای دشمنانی شویم که چهار صد سال تجربهی تمدنی دارند و با همهی ساز و کارهایشان به جنگ انقلاب اسلامی آمدهاند.
در جنگی که بین ماده و معنا واقع شود حتماً ماده محکوم به شکست است ولی به شرطی که ما وفادار به اشراقی باشیم که از آسمان آمده تا زمین را آسمانی کند. همینطور که دست شما - به عنوان یک پدیدهی مادی- در مقابل ارادهی شما - به عنوان یک پدیده معنوی- هیچ مقاومتی نمیتواند از خود نشان دهد و اگر شما اراده کنید دست خود را بالا بیاورید، دست شما هیچ نحوه قدرتی از خود ندارد، مسلّم جنگ بین ماده و معنا به پیروزی عالم معنا ختم میشود. چنین جبههای از طریق حضرت روح الله(ره) در تاریخِ جدید گشوده شده است که میتواند در دفاع هشتساله با نمایش ایمان و ایثار، پیروزِ میدان باشد و در فتنهی سال 88 با نمایش ایمان و بصیرتی معنوی، آن فتنه را خنثی کند. حال اگر با همان رجوعِ ملکوتی به اشراقِ حضرت امام(ره)،کار را ادامه دهیم، در جبههی خطرناک جنگ نرم - در موضوعات فرهنگی و اقتصادی - نیز پیروز میدان خواهیم بود، بدون آنکه در این جبهه - که دوست از دشمن به راحتی شناخته نمیشود- توسط کسانی که اصرار دارند آمریکا را نمیتوان نادیده گرفت، به خودمان شلیک کنیم و به اسم واقعیتگرایی از آرمانگرایی منطقی خود دست برداریم و خود را محکوم سبکی از زندگی بکنیم که غرب الگوی آن است.
یک نگاه به حضرت امام خمینی(ره) این استکه امام انسان خوب و وارستهای بود و در عین حال او فکر دارد ما هم فکر داریم و حالا که ایشان رحلت کردهاند و زمانه عوض شده، وقت آن است که ما بر روی فکر خود تأکید کنیم تا با نظر به واقعیتِ آمریکا، کشور را نجات دهیم و به زبان بیزبانی میخواهند بگویند مقام معظم رهبری در این موضوع واقعبینانه عمل نمیکنند، باید کمکشان کرد تا از اصرارشان بر نگاه حضرت امام عدول کنند و واقعیات را ببینند. این یک نگاه به حضرت امام است که خود را دوست امام و رهبری میداند و مثل آن کسی که میگفت: «اَنَا زَمیلُ مُحَمَّد»(87) من دوست محمدم، ولی کار خود را میکرد، به امام و رهبری احترام میگذارند و کار خود را میکنند. خلیفهی دوم معتقد بود همینطور که شتر دورهی جوانی و پیری دارد، اسلام هم دورهی جوانی و پیری دارد و بعد از رحلت رسول خدا دورهی پیری اسلام شروع شد، در این مرحله باید به کمک اسلام آمد و بعضی از احکام و عملکردهای آن را تغییر داد.(88) در این راستا بعضیها معتقدند باید از اهدافی که امام(ره) برای انقلاب تعریف کردهاند عدول کرد. مقام معظم رهبری در این رابطه در تاریخ 3/5/91 بحث آرمانگرایی و واقعیتگرایی را برای کارگزاران نظام اسلامی مطرح کردند تا روشن شود آرمانگرایی ما عین واقعیتگرایی ما است.
با توجه به چنین برداشتی از اسلام که دورهی اسلام تمام میشود، خلیفهی دوم میگوید «مُتْعَتان كانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّه(ص)أَنَا أَنْهى عَنْهُما وَ أُعاقب عَلَیْهِما»؛(89) دو متعه در زمان رسول خدا(ص)بود که من آن دو را نهی میکنم و هر کس انجام دهد تنبیه مینمایم. کسانی که میگویند چرا مقام معظم رهبری عقل خود را متوقف به امام خمینی(ره) کرده است، به این نکته توجه ندارند که ایشان معتقدند امام یک شخصیت اشراقی است که متذکرحقیقت دوران است و لذا مقام معظم رهبری به طور مکرّر در انجام بعضی از کارها میفرمایند: چون امام عزیز آن کار را انجام دادند من هم انجام میدهم، یعنی امام را ملاک قرار میدهند.
اینکه ملاحظه میکنید مقام معظم رهبری بهترین انتخاب و بهترین عمل را در دوران معاصر انجام دادهاند به جهت آن است که نسبتشان را با امام غیر از آن نسبتی قرار دادند که عدهای در عین احترام به امام کار خودشان را میکنند. مقام معظم رهبری میفهمند شخصیت حضرت امام جایگاهی در تاریخ ما دارند که آن جایگاه را خداوند اراده کرده است و تاریخ ما ذیل شخصیت حضرت امام به گشایش خاص خود میرسد و لذا اگر توانستید جایگاه تاریخی امام را به همان شکل که خداوند او را پرورانده است بفهمید مثل آن است که با شهدا زندگی میکنید به شرطی که مثل شهدا نگاهمان را به امام نگاهی اشراقی قرار دهیم و طوری ملکوت خود را بپرورانیم که بتواند ذیل ملکوت حضرت امام قرار گیرد. در این صورت است که ما در این دوران درست عمل خواهیم کرد و وارد یک نوع اتحاد قدسی با همدیگر میشویم که مطلوب همهی انبیاء بوده است. در چنین شرایطی گروهها با هر سلیقهای، در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام به راحتی همدیگر را درک میکنند. آری اگر توانستید حضرت روح الله را پیدا کنید و ذیل شخصیت او قرار گرفتید آن وقت تفاوت سلیقهها هرگز کدورت به میان نمیآورد بلکه منجر به درک فکر همدیگر میشود.