حضور در آیندهای که حضرت مهدی(عج) در آن ظهور دارد آنچنان مهم است که اگر هفتهها بر روی آن بحث کنیم ضرر نکردهایم زیرا هویت اصلی ما در همین رابطه معنای صحیح خود را ظاهر میکند، هویتی که از یک طرف به انبیاء الهی متصل است و ماورای فرهنگ مدرنیته و نفی تاریخی معنویت، به انبیاء و تاریخ قدسی گذشتهی بشر برگشت دارد و از طرف دیگر آنچنان مسیر حرکت به سوی آینده در آن درست انتخاب شده که بدون شک این مسیر به ظهور حضرت مهدی(عج) ختم میشود و ایشان را امیدوار به ظهور میکند و غم غیبت آن حضرت را میکاهد. این نگاه، نگاهی است که هرگز جریان روشنفکری نمیتواند درک کند و معتقد است ما به جهت تحقیری که از طریق فرهنگ غرب شدهایم، انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی را طرح کردهایم و بر علوم انسانی اسلامی تأکید داریم.(28)
شاید دوستان اشکال کنند چرا بنده اینچنین به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی تأکید میکنم، حقیقت این است که بنده حیف میدانم از چیزی غفلت شود که میتواند ما را ماورای این شلوغیهای دنیای ظلمانی، در صفای نورانی زندگی با انبیاء، به آیندهای درخشان وصل کند، حیف است با بودن چنین شرایطی باز جوانان ما بازی آرمانهای خیالی دنیای مدرن را بخورند. بنده مطمئن هستم اگر مردم ما در حال حاضر در افقی که امام خمینی(ره) از طریق انقلاب اسلامی جلویشان گشوده، زندگی کردند دیگر برایشان مهم نیست که دنیای استکبار زودتر منقرض شود یا دیرتر. زیرا مردمِ ما با نظر به انقلاب اسلامی و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی، زندگی دیگری را شناختهاند، زندگی فعالِ تاریخساز که در آن زندگی، نظام آیندهی خود را خودشان طراحی میکنند و از مزاحمتهای دنیای استکبار هراسی نخواهند داشت. همهی امید دنیای استکبار آن است که ما متوجه گوهر انقلاب اسلامی و نقش تمدنسازی آن نشویم و این همه تبلیغات برای زشت جلوه دادن نظامی است که انقلاب اسلامی آن را پایه ریزی کرده و همه تحریمها برای مانعتراشی در مقابل نظامی است که بیرون از اردوگاه غرب، تلاش دارد به نظامی دست یابد که در عین زندگی در زمین، از ملکوت منقطع نباشد و سعی دارد در کنار سفرهی زمینی، از سفرههای گستردهی ملکوتی نیز مردم را برخوردار کند.