تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

انقلاب اسلامی؛ حقیقت یا اعتبار؟

در مورد حضرت امام خمینی(ره) فقط دو چیز است که به نظرم باید به عنوان اصول شخصیت ایشان در نظر گرفت. یکی رجوعی که ایشان به حقیقت داشته‌اند، دیگر آن‌که رجوع ایشان به حقیقت، رجوع به حضرت «الله» و اسماء دیگر الهی بوده، و در همین راستا انقلاب اسلامی حاصل تلاش ایشان است به سوی حقیقت الله که در این دوران به شکل انقلاب اسلامی ظهور کرده است. عجیب است که بعضی‌ها رزاقیت خدا را نسبت به خودشان حقیقت می‌دانند اما پدیده‌های اجتماعی را که به سرنوشت جامعه مرتبط است حقیقت نمی‌دانند. در صورتی که دو نوع حقیقت داریم، حقیقت جزئیه و حقیقت کلیه‌ی‌الهیه. حقیقت کلیه‌ی الهیه، حضرت الله است. انقلاب اسلامی صورت حقیقت کلیه حضرت الله است و این غیر از حقیقت رازقیّت حضرت الله می‌باشد که برای تک‌تک افراد به صورت‌های خاص و جزئی ظهور می‌کند.
اگر برسیم به این‌که وقتی همه‌ی اسماء الهی در انسانی ظهور کندآن انسان امیرالمؤمنین علی(ع) می‌شود، و او به عنوان یک حقیقت به عالم عرضه می‌گردد، چرا انقلاب اسلامی را به عنوان یک حقیقت که از طریق اراده الهی در این تاریخ ظهور کرده‌است مدّ نظر قرار ندهیم؟ همان‌طور که برای فرهنگ بشر این نکته سخت است که بگویند یک شخص حقیقت است، این نکته هم سخت است که انقلاب اسلامی را - که به زعم عده‌ای یک امر اعتباری است- یک حقیقت در نظر بگیرند. در حالی که ما در مبانی خود داریم حضرت علی(ع) حقیقتی است که قبل از خلقت عالم و آدم در عالم حاضر بود. انقلاب اسلامی از آن جهت که رجوع به حقیقت است و نه رجوع به یک امر اعتباری که بشر در خیالات خود ترسیم کرده، به عنوان یک حقیقت، در قلب حضرت امام خمینی به صورت اشراق کامل متجلی شد. حضرت امام خمینی(ره) با قلبی به حق رجوع کرد که طالب راه‌نجات بشریت بود و می‌خواست در آینه‌ی حضرت حق، بشریت را از ظلمات دوران عبور دهد. اگر عارف کاملی با این عزم و این تقاضا به حق رجوع کند حضرت حق به نور اسم جامعِ الله بر او تجلی می‌کند.(112)
اگر کسی رجوعش به حق، رجوع به حقیقت حق باشد، براساس طلب و ظرفیتی که در متن آن رجوع هست حق بر او تجلی می‌کند، همین‌طور که رزاقیّت او بر شما تجلی می‌نماید؛ و از آن جهت که انقلاب بر قلب امام تجلی کرده و قلب هر کس تمام شخصیت اوست، شخصیت امام عین انقلاب می‌شود و سیره حضرت امام جنبه تفصیلی انقلاب اسلامی خواهد بود. در جلسه هفتم کتاب «امام خمینی(ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» در رابطه با اتحاد بین انقلاب و شخصیت حضرت امام از آن جهت که انسان همان قلبش است بحث شده‌است. در رابطه با تجلی انوار الهی بر قلب انسان‌های متقی خوب است به این آیه نظر کنید که می‌فرماید: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»(انفال/29 ) اگر تقوا پیشه کنید - و در امور خود تنها به حضرت حق رجوع داشته باشید- خداوند گشایش لازم را در مقابل شما ایجاد می‌کند. یا می‌فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُكُمُ اللَّه‏»(بقره/282) تقوای الهی پیشه کنید - و تنها در امورات خود و جهت رفع مشکلات به حضرت حق رجوع داشته باشید- و از تعلیم الهی بهره‌مند گردید. حال اگر زمانه ظرفیت اراده خاصی از طرف پروردگار عالم داشته باشد قلبی محل تجلی آن اراده است که دغدغه او نیز همان چیزی است که حضرت حق اراده کرده در آن زمانه متجلی نماید.