تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

معنای انقلاب اسلامی در سنت‌های عالم

سؤال: در توجه دادنِ مخاطبان با این نگاه که نگاه سلوکی به حضرت امام است، فشار زیادی را تحمل می‌کنیم و به قصد آن که باید همه یکی باشیم، عموماً به نتیجه نمی‌رسیم و از خود می‌پرسیم چرا کار جلو نمی‌رود و عملاً با زمین و زمان درگیر می‌شویم و به جای آن که به کمک نیروهای طرفدار انقلاب کارها را جلو ببریم کارها را به بن بست می‌کشیم. اشکال را در چه می‌دانید؟
جواب: باید به اندیشه‌ای دست یابیم که نسبت به بن بست‌هایی که پیش می‌آید فکر کنیم و از آن بن بست‌ها عبور نمائیم. شرایط اول انقلاب اسلامی را با شرایط کنونی مقایسه کنید، اول انقلاب با انواع بن بست‌ها روبرو بودیم، از غائله‌هایی که در کردستان و خوزستان پیش آمد تا ضد انقلاب داخلی، حمله صدام هم اضافه شد ولی ما به جهت روح انقلاب از همه آن بن بست‌ها عبور کردیم. فکری که برای انقلاب اصالت قائل بود عامل دفع همه آن مشکلات شد. این فکر که متوجه حقیقت انقلاب است چیز عجیبی است. فکری که متوجه حقیقت انقلاب اسلامی است حقایق و سنت‌هایی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند و دیگران با ظاهرگرایی خود به چیزهایی اعتماد می‌کنند که آن چیزها و حادثه‌ها جایی در این تاریخ ندارند تا اهل بصیرت بخواهند جایی در این زمان برای آن حادثه‌ها باز کنند.
یکی از اساتید محترم که در تاریخ تأملات خوبی دارند فرموده بودند ده سال است به این فکر رسیده‌ام که انقلاب اسلامی را با حقایق و سنت‌های جاری در عالم معنا کنم ولی تا حالا جرأت نکردم بگویم، حُسن کتاب «امام خمینی(ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» این است که این کار را کرده هر چند از نظر ایشان هنوز شواهد کافی برای این نظر در کتاب ارائه داده نشده ولی حرف کتاب حرف درستی است. این استاد عزیز در مثال‌های تاریخی به خوبی روشن می‌کند که مأموریت جریان روشنفکری همیشه خواسته یا ناخواسته ضد دینی بوده است. صدها نمونه در نزد خود دارد ولی نگاه ما از آن جهت که نگاه به جایگاه حادثه‌ها است، در عین آن که نباید از حادثه‌های تاریخی بیگانه باشد، نگاه به روح تفکر سکولاریسم است. در این نگاه به قول رنه گنون یک نوع کینه‌ورز‌ی به شریعت نهفته است و این را با تفکر نسبت به ذات اندیشه سکولار می‌توانیم به دست آوریم و نمونه‌های تاریخی زیادی شاهد بر آن تفکراند نه عامل آن تفکر و البته این روش با روشی که استاد تاریخ پیشه کرده است مشکل‌تر و غیر ملموس است ولی اساسی‌تر است، هر چند ممکن است در ابتدای امر لازم باشد از همان روش استفاده کنیم که موضوع را با نمونه‌های تاریخی روشن کنیم و از این جهت ما به آن روش ارج می‌نهیم. به همان معنایی که می‌توان از اعتبار به حقیقت رسید و با نظر به نمونه‌های تاریخی متوجه حقیقت جاری در عالم شد و انقلاب اسلامی را در این مقطع از این زاویه نگریست و در راستای عشق به انقلاب باید به این نوع از اساتیدِ تاریخ عشق ورزید وگرنه دروغ می‌گوئیم به انقلاب اسلامی علاقه داریم. اگر آن استاد تاریخ در راستای نمایش اصالت‌های انقلاب انتقادهایی هم به بنده و به جنابعالی داشت که موجب شکوفایی ما فِی البُطُون انقلاب می‌شود، اگر به واقع بیش از این که عشق به خودمان داشته باشیم، به انقلاب عشق بورزیم، باید با طیب خاطر آن انتقادها را پذیرفت.
عشق به اسلام برای حضرت علی(ع) تا آن اندازه بود که آن حضرت بعد از رحلت رسول خدا(ص)و پس از یک بازخوانی تاریخی در عدم همراهی با آن حضرت توسط مردم مدینه، وقتی احساس کردند در آن شرایط مقابله با خلفاء به ضرر اسلام است، در عین انتقادی که به روش آن‌ها داشتند ملاحظه می‌کنید چگونه به خلفا کمک می‌کنند.
حتماً می‌دانید یکی از کارهای جناب سلمان حضور دائمی در دارالخلافه بوده با این که سلمان روحاً ذیل حضرت علی(ع) قرار دارد ولی به عنوان یکی از مشاوران خلیفه اول و دوم همیشه کنار آن‌ها است با این که هر کسی می‌داند سلمان جنس علی(ع) است و این نشان می‌دهد سیاست علی(ع) یاری کردن خلفا است از آن جهت که اسلام برای حضرت مهم است و لذا حضرت از بسیاری از جفاها گذشتند تا اسلام بماند. حضور جناب سلمان در کنار خلفا خبر از آن می‌دهد که امیرالمؤمنین(ع) بنای مقابله با خلفاء را ندارند. آری یک وقت شرایط طوری بود که امکان حضور علی(ع) در رأس حاکمیت فراهم بود در آن صورت حضرت برای تحقق هر چه بیشتر حق و عدالت به نحو دیگری عمل می‌کردند ولی وقتی حضرت در کنار زهرای مرضیه(س) به خانه‌ی تک تک انصار رجوع کردند و دیدند آن‌ها آمادگی لازم را جهت دفاع از حاکمیت آن حضرت ندارند و همه می‌گویند ای کاش شما زودتر می‌آمدید تا با شما بیعت می‌کردیم و گویا غدیر برای آن‌ها «کان لَم یکن شَیئاًً مذکوراً» شده بود، حضرت وظیفه دیگری برای خود تعریف کردند. چرا این دو بزرگوار در خانه تک تک انصار رفتند و از آن‌ها یاری طلبیدند با این که ظاهر این کار بعدها با انتقادهایی از طریق افرادی از جمله معاویه همراه بود که علی به کمک فاطمه به دنبال حکومت بوده؟ چون در متن این کار یک پیام بزرگ در تاریخ اسلام جاری شد که حضرت علی(ع) به این نتیجه رسیدند که در عین انتقاد به روش شیخین، با آن‌ها در مسیر شکوفایی اسلام همکاری کنند و حقیقتاً هم حضرت موفق شدند وگرنه ما امروز با چنین اسلامی روبرو نبودیم که علی رغم تلاش وهابی‌ها، در ذات خود ظرفیت فهم انقلاب اسلامی و پذیرش نهضت امام خمینی(ره) را دارد. مثل نتیجه‌ای که بنده بعد از چند مسئولیت اجرایی بدان دست یافتم که باید با تحمل همین نظام اداری موجود، زیر بناهای فرهنگی فهم انقلاب اسلامی را شکل داد، بدون آن که بتوانیم نظام اداری را به کلی تغییر دهیم. بنده به تجربه فهمیدم مردم برای ادامه انقلاب نیازمند معارفی بس بلندتر هستند که توحیدِ حق را درخشان‌تر از آنچه فعلاً با آن روبرویند بیابند وگرنه باز پارتی‌بازی هست و باز تجمل‌گرایی و متأسفانه انواع اختلاس‌ها در میان خواهد بود و با تغییر چند مسئول چیزی عوض نمی‌شود.