تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

مجال نقش آفرینی در انقلاب اسلامی

حساسیت روی ارزش‌ها خوب است ولی نه این که برداشت خود را محور همه‌ی ارزش‌ها بدانیم و بگوئیم هر کس از ما نیست، بیرون انقلاب است. بنده این مشکل را با گوشت و پوست خود احساس کردم و ضربه‌هایی را که خوردیم و هنوز هم جبران نشده است، تجربه کرده‌ام. مرحوم شهید بهشتی در کتاب مواضع حزب جمهوری فرموده بودند: اگر بگویند چون فلانی از ما نیست، قابل اعتنا نیست، شرک است. ولی روحیه‌ی حزبی نتوانست توصیه ایشان را عمل کند و سعه‌ی صدری که انتظار می‌رفت با توصیه‌ی شهید بهشتی در حزب جمهوری باشد فراموش شد و اصول‌گرایی در عین تأکید بر ارزش‌ها بعضاً گرفتار یک نوع محدودیتِ نگاه شد که برای انقلاب خسارت بار بود. اصول‌گرایی سنتی هنوز نمی‌تواند جبهه‌هایی از اندیشمندان وفادار به انقلاب را که مثل آن‌ها فکر نمی‌کنند، در دیدگاه خود ببیند تا از نگاه خاص آن‌ها در راستای نشان دادن ابعاد عمیق و تاریخی انقلاب بهره‌مند شود. اگر به نام اصول‌گرایی از اراده‌ی تسلط بر دیگران عبور شود، خیلی‌هایی که تعلق خاطری به انقلاب دارند ولی در قالب اصول‌گرایی سنتی نمی‌گنجند؛ دیده می‌شوند و حتی سخنانشان به عنوان دلسوزان انقلاب شنیده می‌گردد و افق‌ها گشوده‌تر خواهد شد.
هرکس در این تاریخ تفکر کند و متوجه بی‌سر و سامانی بشر در دوران مدرنیته باشد نمی‌تواند به عمق تاریخی انقلاب اسلامی فکر نکند، نگرانی ما از آنجایی شروع می‌شود که خودمان مانع نگاه مردم جهان به عمق تاریخی انقلاب اسلامی شویم و اساس تفکر نسبت به انقلاب اسلامی را فراهم ننمائیم.
وقتی انسان با ناامیدی از فرهنگ مدرنیته، انسان دیگری شد، نحوه پرسشِ انسان از خود و پاسخی که می‌طلبد نیز متفاوت می‌شود. دیگر نباید گفت فهم از انقلاب تنها آن فهمی است که ما داریم و بقیه فهم‌هایی را که با نگاهی دیگر به انقلاب حاصل می‌شود، نادیده بگیریم. تنها تصور یک برداشت از انقلاب مربوط به افرادی است که نمی‌توانند از داشته‌ها و پنداشته‌های خود فاصله بگیرند و این با خودآگاهی رفع می‌شود؛ تا درباره‌ی خود بیندیشیم و خود و دیگران را نقد کنیم تا گشودگی لازم برای سعه‌ی صدر مطلوب در ما فراهم شود، سعه‌ی صدری که غیر از دلدادگی نسبت به فرهنگ مدرنیته است. بلکه سعه‌ صدری است نسبت به انقلابی که منشأ الهی دارد و مثل هر حقیقت قدسی لایه‌هایی بس متعالی در آن نهفته است که باید با وارستگی لازم آن لایه‌ها را در مقابل خود بگشائیم و از این جهت و با توجه به محدودیت‌های خود، ناچاریم همدیگر را دریابیم تا مجال نقش‌آفرینی در همه ابعاد انقلاب اسلامی فراهم شود. زیرا هر جبهه و جریانی که نظر به انقلاب اسلامی دارد خبر از استعدادی در ذات خود نسبت به انقلاب اسلامی می‌دهد از آن جهت که نور انقلاب اسلامی در سرزمین وجود او ظهور کرده. آیا ما نباید متوجه خسارتی بزرگ نسبت به نادیده‌گرفتن این نکته‌ی مهم باشیم؟