تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

حجاب‌های تاریخی امروز ما

بنده معتقدم ما در حال حاضر دارای دو حجاب تاریخی مهم هستیم یکی اصالت دادن به اعتباریات، در مقابل حقایق و دیگر محدودشدن به تفکر کمّیت‌گرای ریاضی و این‌که بخواهیم همه‌چیز را با نگاهِ تفکر ریاضی تحلیل کنیم. متأسفانه اصالت‌دادن به اعتباریات موجب می‌شود که متوجه ظهور حقایق نشویم و در این راستا قلب خود را آماده‌ی تجلیات انوار الهی ننماییم و همه‌چیز را اعتبار بدانیم. و در تفکر ریاضی، همه چیز در حدّ کمّیت تقلیل می‌یابد تا در چنگال نگاه ریاضی قرار گیرد، در نتیجه‌‌کیفیت‌ها از منظر ما پنهان می‌ماند. نمونه این نوع نگاه افرادی‌اند که سعی می‌کنند قرآن را سیستماتیک نگاه ‌کنند. درست است که عقل ریاضی در قرآن مورد غفلت قرار نگرفته ولی عقل قرآنی، عقل ریاضی نیست، عقل قرآنی عقلِ کیفی قدسی است. از این جهت باید مواظب تفکر خود باشید که ذهن‌تان در حدّ نگاه سیستمیِ ریاضی تقلیل نیابد. اگر ذهن شما فقط سیستم شد دیگر نمی‌توانید به کیفیات نظر کنید. در ابتدای امر اشکال ندارد به موضوعات نگرش سیستماتیک داشته باشیم، اما مواظب باشید روی آن متوقف نشوید، اگر متوقف شدید در سلوک خود به زحمت می‌افتید. شخصیت حضرت امام را نمی‌شود در حد یک سیستم ببینید وگرنه دیگر او را عارف نمی‌بینید، عارفانه‌دیدنِ حضرت امام تنها با نگاه کیفی و حضوری برایتان ظهور می‌کند. سخن ویلیام چیتیک را در نظر بگیرید که می‌گوید: از روزی که ما آب را دیگر به صورت کیفیت ندیدیدم و آن را هیدروژن و اکسیژن دیدیم، نه‌تنها نتوانستیم روح تاریخی مادربزرگ‌هایمان را ببینیم بلکه نمازهایمان را هم نتوانستیم درست نگاه کنیم. در فضای توجه به کیفیت‌ها است که می‌توانید به حق رجوع کنید. خدا هرگز کمّیت‌پذیر نیست. اگر شما در رجوع به خدا، کمّیت را و نگاه سیستماتیک را به میان آوردید خداوند را از منظر خود در حجاب برده‌اید، خدایی می‌ماند که به عنوان موجودی قدرتمند باید از او ترسید و در این رابطه باید یک طوری با او کنار آمد. دیگر این‌که گفته می‌شود باید عاشق لقای الهی شد، در میان نمی‌ماند.(116)
موضوع نیابت که بعضاً در محافل عرفانی مطرح می‌شود، تنها به این معنا درست است که کسی خود را در معرض اسماء الهی زمانه قرار دهد و آن اسماء الهی را به سایرین منتقل کند. پس در موضوع نیابت مظهریت اسماء الهی در میان است، ما هیچ اصالتی برای افراد جز این‌که مظهریت اسماء الهی زمانه را داشته باشند قائل نیستیم. برای اهل البیت(ع) مسئله خیلی آسان است چون همه‌ی آن ذوات مقدس حامل همه‌ی اسماء الهی هستند. انقلاب اسلامی هم از آن جهت که حقیقتی است حامل اسماء الهی در این عالم، اصالت دارد و نیابت‌اش را کسی بعد از حضرت امام دارد که ظرفیت بیشتری در پذیرفتن تجلیات اسمائی انقلاب اسلامی در خود ایجاد کرده است، غیر از این معنای دیگری از نیابت را نمی‌فهمم، همان‌طور که حرف‌هایی که در مورد حروف ابجد گفته می‌شود را نمی‌توانم بپذیرم. نمی‌گویم آن کسی که اذکارش را با محاسبه‌ی حروف ابجد انجام می‌دهد کار بدی می‌کند ولی بنده نمی‌توانم زندگی سلوکی‌ام را ذیل او قرار بدهم.
در موضوع نیابت، دستگاه محی الدین جواب می‌دهد، بدین معنا که اگر انسانی در مقطعی از تاریخ محل ظهور اسماء خاصی شد، حال اگر فرد دیگری قلب خود را ذیل آن شخص یعنی در معرض آن اسماء قرار داد، می‌تواند نیابت آن شخصِ اول را داشته باشد مثل نیابت قونیوی نسبت به محی الدین. تمام حرکات و آثار قونیوی نشان می‌دهد که او صورت تفصیلی شخصیت اشراقی محی الدین است و اتفاقاً اگر کسی در فرهنگ تشیع رشد کرده باشد این موضوع را به بهترین نحو درک می‌کند. زیرا ما قلب هر امامی را مظهر حقیقت قرآن می‌دانیم که آن‌ها به جهت طهارت قلبی توانسته‌اند حقیقت قرآن را به صورت حضوری لمس کنند. در این رابطه و با توجه به هویت اشراقی انقلاب اسلامی هر کس با تفکرِ حضوری به انقلاب رجوع کرده باشد و قلبش به بهترین نحو در معرض اشراقاتی باشد که به نحو خاص مربوط به حضرت امام روح الله است، نایب حقیقی حضرت امام خواهد بود و توفیقات خبرگان آن است که به کمک شواهدی که مشاهده می‌کنند او را بیابند و به این معنا نایب حضرت امام(ره) را خبرگان کشف می‌کنند که به یک معنا نایب امام زمان(عج) در این دوران می‌باشد.
در همین راستا که انقلاب اسلامی محل تجلی انوار الهی است واقعاً به کسانی علاقمند هستیم که توانسته‌اند یک نحوه ارتباط اشراقی با این انقلاب برقرار کنند و در این تاریخ بر اساس آن ارتباط حضور یافته‌اند. با چنین رویکردی دیگر از خطر ایدئولوژیک‌شدنِ موضوع که با نگاه حصولی و اصالت‌دادن به ماهیات حاصل می‌شود، عبور می‌کنیم. اگر گرفتار نگاه ایدئولوژیک نشویم، هرکس با اسماء الهیِ متجلی شده از طریق انقلاب اسلامی با دیگری مرتبط است و هرچند هم به صورت نازله مورد توجه شما قرار گیرد، باز خطر گروه‌گرایی و حزب‌گرایی از بین می‌رود و آنچه می‌ماند فرهنگ «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»(واقعه/11و 10) است به این معنا که هرکس در مرتبه‌ی بالاتری با اسماء خاص انقلاب اسلامی مرتبط است مقرب‌تر است و نزدیکی ما نیز به او بیشتر خواهد بود. به همان معنایی که معتقدید وقتی با اهل البیت(ع) مرتبط هستید، با حقیقت انوار الهی مرتبط می‌باشید انقلاب اسلامی به همان معنا مظهر اسماء خاص الهی است و هرکس با حقیقت انقلاب مرتبط شد با خودِ حق مرتبط است و خداوند از طریق انقلاب اسلامی آمده است در این عالم تا راه ارتباط ما با خودش را به سوی ما بگشاید.