تربیت
Tarbiat.Org

عقل و ادبِ ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ
اصغر طاهرزاده

کار اصلی متفکران در این دوران

کسی که آینده را حسّ نکند و رو به آینده نداشته باشد، البته به سوی آینده کشانده می‌شود ولی این نوع رو به‌آینده‌رفتن اصالت ندارد، چنین انسانی همان‌طور که نسبت به زمانه، خودآگاهی ندارد، انسان بی‌آینده است. مواجهه با آینده، قدرت روح و فکر می‌خواهد. آینده گاهی به مثابه‌ی جلال الهی در وجود آدمی، خوف ایجاد می‌کند. با این وصف، کارِ اصلی متفکر پس از آمادگی‌های لازم، اندیشیدن در باره‌ی آینده‌ای است که امکان تعالی بشر در آن نهفته است و این راز رهایی از کلیشه‌های فکری فرهنگ استکباری است که رهبر بصیر انقلاب، متذکر آن هستند و می‌فرمایند:
«نیروهای مؤمن ما در سرتاسر کشور بدانند که حرکت، به‌سمت اهداف و آرمان‌های اسلامی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. و همه خودشان را آماده نگه بدارند، همه آماده باشند؛ نیروهای مؤمن، نیروهای اصیل و معتقد در سرتاسر کشور -که بحمدالله اکثریت قاطع این کشور را هم تشکیل می‌دهند- آماده‌‌به‌کار باشند. آماده‌به‌کار به معنای آماده‌ی جنگ نیست؛ یعنی هم آماده‌ی کار اقتصادی باشند، هم آماده‌ی کار فرهنگی باشند، هم آماده‌ی کار سیاسی باشند، هم آماده‌ی حضور در میدانها و عرصه‌های مختلف باشند؛ آماده باشند، ما همه باید آماده باشیم. در مقابل این جهت‌گیری‌های دشمنان -که دشمنان ما شب و روز نمی‌شناسند- ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم. و وعده‌ی الهی هم راست است؛ خدای متعال وعده‌اش راست است، ما سوءظنّ به وعده‌ی الهی نباید داشته باشیم.‌ یک‌بار من این‌جا عرض کردم که باید به خدا پناه ببریم و سوءظنّ به وعده‌ی الهی [نداشته باشیم. ‌خدای متعال لعنت کرده؛ «الظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دآئِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا» یعنی خدا لعنت کرده کسانی را که به خدا سوءظن داشته باشند. حُسن ظنّ به خدا این است که وقتی می‌گوید که «اِن تَنصُرُوا اللهَ ینصُرکُم»، این را باور کن؛ این حسن ظنّ به خدا است؛ وقتی می‌فرماید: «لَینصُرَنَّ اللهُ مَن ینصُرُه»، این را باور کنیم. اگر حقیقتاً نیت ما نصرت دین الهی است - معنای نصرت خدا همین است- بدانیم که خدای متعال نصرت خواهد کرد و تردیدی در این زمینه نداشته باشیم؛ وقتی انسان با این روحیه حرکت کرد، آن‌وقت آن سکینه‌ای که عرض کردیم بر دل‌های ما ان‌شاءالله نازل خواهد شد.»(110)
مهم‌ترین کاری که از ما برمی‌آید پایداری در تاریخی است که از طریق حضرت روح اللّه گشوده شده. اگر این پایداری با جدّیت تمام شکل گیرد خداوند آن خواهد کرد که باید بکند و از افقِ انسانِ متعلق به انقلاب اسلامی راهِ نجات بشر طلوع خواهد کرد. حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ و سیر و حرکتی که تا حال داشته، خبر از آن می‌دهد که انسان در آستانه‌ی برقراری نسبتی خاص با خداوند است که به کمک آن نسبت؛ زمین، زمینِ دیگر و آسمان، آسمان دیگری خواهد بود.
انسان معاصر که تحت سلطه‌ی فرهنگ غربی است با وجود قدرت و اطلاعات بی‌نظیری که دارد بیش از گذشته گرفتار دلهره و اضطراب است و بیش از همیشه زیر سلطه‌ی کمیت‌ها قرار دارد. با ظهور هرچه بیشتر انقلاب اسلامی در مناسبات بشر است که این سیر، تغییر می‌کند و آرامش و اطمینان قلب و حاکمیت کیفیت‌ها، به تاریخ برمی‌گردد و فرهنگ غربی این را خوب احساس کرده است و لذا به‌جای تغییر خود که توان چنین تغییری را دیگر از دست داده است، درصدد تغییر جایگاه انقلاب اسلامی در این تاریخ است، در حالی‌که با این کار تجربه نشان داده است با ناکامی بیشتری روبه‌رو خواهد شد و البته این به شرطی است که ما در اتخاذ مواضع انقلابی، بدونِ رودربایستی و با بیان مبانی امام بزرگوار در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی؛ در این تاریخ حاضر شویم، زیرا دشمن از جایی نفوذ می‌کند که روحیه‌ی تقابل با نظام استکباری در آن‌جا کاسته شده باشد و عزم کلّی در این تقابل ضعیف گردد و فراموش کنیم خداوند هیچ‌راهی برای به میدان‌آمدن کفار در امور مسلمین نگذاشته و با آیه‌ی «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»(نساء/141) خواسته است بفرماید در مسیر جذب ولایت الهی در امورتان، هیچ نیازی به گشودن راه نجات از طریق کافران ندارید و هیچ مشکلی از ما توسط غرب حلّ نمی‌شود، این پیام اصلی انقلاب اسلامی است، وگرنه گرفتار شیفتگی‌های پوچ و بی‌ثمر آن‌ها خواهید شد. زیرا اگر دشمن غربی احساس کند به او نیاز داریم، فخرفروشی خود را شروع می‌کند و این، شروعِ بی‌رنگ‌شدن عزّتی است که خداوند به ما داد. و با عادی‌شدنِ روابط ما با آمریکا بی‌رنگ‌شدن آن عزّت شروع می‌شود و تقابل تمدنیِ انقلاب اسلامی با آمریکا که موجب حضور ایران در خطّ مقاومت منطقه است، تضعیف می‌گردد. مک‌دونالد و کوکاکولا و برجام؛ همه بهانه است و تنها با توجه به ذات فرهنگ غربی و جایگاه قدسی انقلاب اسلامی می‌توان از چنین دام‌های شیطانی رهایی یافت. و باید توجه داشت که جایگاه قدسی انقلاب اسلامی را می‌توان در اصول مکتب امام خمینی(ره) که به تعبیر مقام معظم رهبری عبارتند از: «اسلام ناب محمدی» و «نفی اسلام آمریکایی» و «اعتماد به صدقِ وعده‌ی الهی» و «بی‌اعتمادی به مستکبران» دنبال نمود و نیز باید بدانیم غفلت از این موضوع که یک‌نوع تحریف شخصیت آن بزرگوار می‌باشد، تحریف صراط مستقیم ملت ایران است و به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه»؛ اگر راه امام گم یا فراموش و یا خدای ناکرده عمداً به کنار گذاشته شود، ملت ایران سیلی خواهد خورد.
این را هم بی حساب ندانید که عرض می‌کنم امام خمینی(ره) می‌دانست آن عرفانی را که در سال‌های 1320 به آن شکل پایه‌گذاری می‌کند بعداً چقدر قابل استفاده است. خداوند قلب او را از همه‌ی جهات برای تحقق انقلابی بزرگ پرورانده بود و ما امروز در آن انقلاب هستیم و در صورتی‌که جایگاه تاریخی آن را بشناسیم، آن انقلاب از آنِ ما می‌شود؛ مثل سنت‌های جاری در هستی که در آن‌ها هستیم و آگاهی به آن‌ها موجب می‌شود آن‌سنت‌ها از آنِ ما شود.
ملاحظه می‌کنید این بحث‌ها موجب می‌شود با دقت بیشتر به موضوع انقلاب اسلامی نظر کنیم و ذیل آن، نسبت‌مان با همدیگر نزدیک و نزدیک‌تر بشود.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»