نكته دیگرى كه مىتوان در مورد ارتباط بین مدیر و كارگر مطرح كرد این است كه بهرهكشى از كارگر در نظام مادى حد و حصرى ندارد و حتى استراحت دادن به او به دلیل تجدید قوا براى كار بیشتر است، اگر مقدور بود لحظهاى به كارگر استراحت نمىداد. نهایت امر این است كه در قبال كار بیشتر مزد بیشترى به او مىپردازد، و اما اینكه آیا به سلامت او هم مىاندیشد، به فرزندان او و تربیت آنها اهمیت مىدهد و آیا او را به خاطر خودش دوست دارد یا نه، سؤالاتى است كه جواب آنها در این نظام، منفى است. متقابلا، در نظام اسلامى اگر منافع مادى با مصالح معنوى تزاحم پیدا كرد از اعتبار مىافتد. پیشرفتهاى مادى، وسایلى براى تكامل معنوى انسانها به حساب مىآیند. در این نظام تأكید بر پیشرفت اقتصادى؛ به معناى تهیه امكانات بیشتر براى تكامل روحى، معنوى، اخلاقى و عملى است. بالارفتن سطح آموزش و پرورش، توجه بیشتر به طبقات محروم اجتماعى، كسب درآمدهاى بیشتر براى جامعه، و استفاده بهینه از نعمتهاى خدا، معنویاتى است كه در پرتو پیشرفت اقتصادى میسر مىشوند.
اگر بنا باشد كه پیشرفت اقتصادى كشورى به قیمت محرومیت از زندگى معنوى، سلامت و عدم تربیت اجتماعى تمام شود، پرداخت چنین بهایى از دیدگاه اسلامى جایز نیست، در حالى كه چنین وضعیتى در نظام مادى، عیب و نقصى ندارد و هیچ قانونى مدیرى با این دیدگاه را تحت تعقیب قرار نمىدهد.
در نظام اسلامى: اولا در مقام پرداخت حقوق باید حق هر كسى ادا شود، خواه مردم آن حق را معتبر بدانند یا نه. ثانیاً كارگر باید براى رسیدگى به نیازهاى بهداشتى، معنوى، تربیتى، فرهنگى و اخلاقى خود از اوقات فراغت كافى برخوردار باشد. با این حساب، نظام ارزشى اسلام در تمامى ابعاد مدیریت اعم از ترسیم خط مشى، سازماندهى، كمیت و كیفیت تولید و خدمات، قیمتگذارى،
( صفحه 255 )
ارتباط با كارمندان، همكاران و رقیبان به شدت مؤثر است، حتى مدیرانى كه به منافع اقتصادى خود بیش از معنویات مىاندیشند، باید نقش روابط انسانى را در این كار جدّى بگیرند. مهربانى، صمیمیت و صداقت، علاقه كارمند و كارگر را به كار خود و در نهایت به افزایش تولید، بیشتر مىكند. بازدِهِ نوعى از مدیریت كه مبتنى بر روابط انسانى باشد، نه صرفاً ماشینى، با بازده مدیریت ماشینى قابل مقایسه نیست. هر قدر كه ارتباط عاطفى بین مدیران و كاركنان بیشتر باشد، نتیجه كار بهتر است، اما این ارتباط باید بر مبانى ارزشى، ایمانى و وحدت هدف، نه تظاهر، دورویى، نفاق و ابزار انگارى ارزشها، مبتنى باشد.