تربیت
Tarbiat.Org

پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

اختلافات فردى و عدالت الهى

اصل تكلیف در همه انسانهاى مكلف ثابت است، خواه انگیزه خیر در آنها غالب باشد یا انگیزه شر. این خلقت با عدل الهى هم منافاتى ندارد كه كسى بگوید: خداوند مایه فطرى غالب در گروهى را خیر و مایه فطرى در گروهى دیگر را شر قرار داده است و بدینوسیله گروهى را به گونه‌اى آفریده است كه گرایش آنها به خیر و گرایش گروهى دیگر به جانب شر است.
بدون شك ، یكایك افراد انسان از نظر جسمى یا روحى با یكدیگر تفاوت دارند. مسئله تفاوت فردى در انسانها به هیچ وجه قابل انكار نیست. همه انسانها در آغاز فطرت، چه از نظر عوامل ژنتیكى و چه از نظر عوامل محیطى ـ محیط رحم گرفته تا محیط خارج ـ، تحت تأثیر عوامل متفاوتى قرار دارند و این عوامل متعدد، تفاوتهاى فراوانى را در جسم و روح آنها ایجاد مى‌كند. قیافه، رنگ پوست، شكل چشم و ابرو و همچنین عواطف و احساسات تمام آدمیان با یكدیگر تفاوت دارد. قدرت تعقل، تجرید، تعمیم و استنتاج در انسانها متفاوت است. دو انسان كه از
‌( صفحه 126 )
نظر قواى روحى و بدنى كاملا یكسان باشند یافت نمى‌شوند، هر انسانى روان‌شناسى مخصوص به خود را دارد. دوقلوهاى یكسان هم اگر چه از نظر ساختمان جسمى بسیار شبیه به یكدیگرند و گاهى هم از یكدیگر تمیز داده نمى‌شوند، اما از نظر ساختار روحى، بسیار تفاوت دارند و همین تفاوتهاست كه در كیفیت رفتار افراد، اثر خواهد گذاشت. هر تفاوت روحى، موجب رفتار خاصى خواهد شد. پس همان‌گونه كه انسانها در تمامى ابعاد جسمى و روحى با یكدیگر تفاوت دارند، در كیفیت تركیب فطرت هم ـ كه جداى از بُعد روحى آنها نیست. ـ با یكدیگر فرق دارند و این افتراق اجبارى، تعیین كنننده سرنوشت افراد نیست. به هر حال، ادعاى الهیون این است كه عوامل خیر یا عوامل شر به هر اندازه كه در انسان زیاد باشد، به حد اجبار نمى‌رسد، در هر صورت او از نوعى اختیار برخوردار است هرچند ممكن است میزان وجود این اختیار كم باشد، اگر یك درصد هم اختیار داشته باشد، مى‌تواند بر اساس همان اختیار اندك، تصمیم بگیرد و با انتخاب شیوه‌هاى مخصوص، قدرت تصمیم‌گیرى را در خود تقویت كند، ولى این موضوع مسلّم است كه اگر واقعاً هیچ قدرت مقاومت در مقابل عملى براى انسان باقى نماند، تكلیف از او ساقط است و دیگر خیر و شر اخلاقى مطرح نیست. پس سرشت انسانها و تركیب موزون تمامى ابعاد او از نظر فلسفى خیر است، همان‌گونه كه تركیب متناسب رنگهاى تابلوى نقاشى شده خیر است. تمامى اینها مصداق آیه مباركه «اَلَّذى اَحْسَنَ كُلَّ شَىِ خَلَقَه»(11) است، ولى سرشت انسان از نظر ارزش اخلاقى نه خیر و نه شر است و تنها زمانى مى‌توان گفت كه فطرت انسانها از نظر اخلاقى خیر یا شر است كه عمل اختیارى از او سر بزند. تا زمانى كه كار اختیارى انجام ندهد، نمى‌توان گفت فطرت او خیر یا شر است، اما این گفته
‌( صفحه 127 )
معقول است كه در روح انسان عواملى وجود دارد كه او را به گناه یا ثواب، متمایل مى‌كند و افراد انسان در این جهت كه عامل خیر یا شر در آنها غالب باشد تفاوت دارند، اما این تفاوتها در حدى نیست كه آنها را مجبور كند. لذا قدرت انتخاب، پیوسته براى انسان باقى است و اختلافات در انسانها با عدل الهى هیچ منافاتى ندارد، همان‌گونه كه سایر تفاوتها نیز با عدل الهى سازگار است.